🥀
با یک دل و هفتاد و دو سر میآید
مرد است که در دل خطر میآید
این جان به کفی و غیرت و شیردلی
از خادم اهلِ بیت بر میآید
#مهتا_صانعی
#روایت_شاهچراغ
@shaeranehowzavi
🥀
کبوترها قفس را باز کردند
به سوی زندگی پرواز کردند
چه زیبا، عاشقانه، غرق در خون
سفر را از حرم آغاز کردند...
#نعیمه_وافی (باران)
#روایت_شاهچراغ
@shaeranehowzavi
🥀
درون صحن پُر از ردّ پای سرخ غم است
که شرح قصّهی زخمِ کبوترِ حرم است
دوبال گُنبد قدسی هنوز خونین است
شکست حُرمت گُلدستهای که مُحترم است
خزان رسیده، سپیدار زخمی تبر است
به باغ قامت سرو وطن دوباره خم است
دلی ز جام شهادت چشیده کنج ضریح
کنار جام شهادت چه جای جام جم است
و سرو غرق به خون شد بدون هیچ گناه!
که دست کفر به این ظلم و ننگ متّهم است
چه دردناک شد امشب سکوت بعضیها!
برای شبزده معیار دِرهم و دِرم است
شکسته آینهها را دوباره سنگدلی
به روی دوش حرم این جنازهها عَلم است
به دوش پیکر صدچاک را گرفته ضریح
کم است هرچه بگویم از این ملال کم است
شکسته باد شکسته هرآنچه دستی که
شکست حُرمت دین را که بدترین ستم است
چگونه من بنویسم ز داغ شاهچراغ؟!
که شرح قصهی این داغ کار "محتشم" است
و بوی سیب گرفته ضریح شاهچراغ
و صحنها پُر از اشک کبوتر حرم است
#ناصر_دوستی
#روایت_شاهچراغ
@shaeranehowzavi
🥀
بر شانه ی غروب، حرم گریه می کند
در کوچه های شعر قلم گریه می کند
تنها نه حافظیه و سعدیه با غزل
در قامت قصیده اِرَم گریه می کند
جای ملال نیست حریم حرم ولی
دارد تمام صحن حرم گریه می کند
تصویر غم در آینه ی جام جم نشست
تنها فقط نه جام، که جم گریه می کند
نقٌاره ها نوای مصیبت نواختند
مشهد عزا گرفته و بم گریه می کند
قم خواهرانه ناله جانکاه می زند
دارد دمشق، مادر غم، گریه می کند
تنها گلاب اشک نه در چشم قمصر است
حتی ردیف شعر تَرَم گریه می کند
#سید_مرتضی_هاشمی_شیخ_شبانی
#روایت_شاهچراغ
@shaeranehowzavi