eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
621 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
172 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 🔰 با اجازه شیخ اجل سعدی شیرازی یک شهرنشین ساده‌ هستم بی ناز و قر و افاده‌ هستم در امر تلاش و کسب روزی دارای کمی اراده هستم در حد توان و فرصت و حال در خدمت خانواده هستم البته فقط درون اشعار دنبال شراب و باده هستم نه کشته‌ی حزب پایداری نه عاشق تاج‌زاده هستم در فن شریف حقه‌بازی وز حیث کلک پیاده هستم اکنون که حدود بیست روز است در صحن امامزاده هستم «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** دانی که چرا کشیده کارم اینجا که چنین غمین و زارم؟ بشنو که دهم برای تو شرح از موشکلات! بی‌شمارم یک واحد شصت و هشت متری در حومه‌ی شهر یزد دارم وقتی که به صد وام و پس‌انداز با خرج النگوی نگارم ساکن شدم، از سرور خواندم آواز به همراه سه‌تارم: من صاحبِ خانه‌ام لذا هست بر وفق مراد روزگارم اما چو ز هفتصد جهت داد همسایه‌ی محترم فشارم «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** در واحد چپ برو بیا بود واحد که نه کاروانسرا بود هی گله به گله میهمان از هر سمت روان به سوی ما بود در راهرو بود کوهی از کفش در گوش فقط سر و صدا بود فرزند سعید جیغ می‌زد فریاد شکوفه بر هوا بود هوشنگ در اوج داد و فریاد دنبال خرید اپتیما بود جاری منیره آن‌طرف‌تر در حال گلایه از ندا بود گفتم که کنم در این شلوغی کاری که به موقع و به جا بود «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** بودم شب جمعه غرق در خواب گویی که شده‌ست بمب پرتاب از واحد روبه‌رو نه، بالا همراه صدای شرشر آب مردی زده‌بود زیر آواز انگار که خورده بود تیزاب با پا به زمین گرم می‌کوفت لابد به هوای ووفر و ساب با انکر الاصوات عجیبی می‌خواند مدام شعر سهراب می‌رفت به اوج با صدای شهرام، معین، مجید اخشاب خواب از سر من پرید و گفتم حالا که ندارم اصلا اعصاب «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» **** در ساختمان ما ببینی زین گونه امور یک دو جینی همسایه‌ی سمت راست دارد در واحد خود چهار نی‌نی البته نه این‌که آدمیزاد بلکه سگی از نژاد چینی همسایه‌ی آن‌طرف بریزد بر روی زمین مخاط بینی همسایه‌ی روبرو مداوم دارد حرکات اینچنینی با جامعه‌ی اناث گاهی دارد مهمانی غیردینی القصه که اوضاع وخیم است گفتیم به ناله‌ی حزینی: تا گسترش عمیق و فهم فرهنگ آپارتمان‌نشینی «بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم» 💠 💠 @shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺 هست در فرهنگ ما معنای افزون، بیشتر «لن‌ترانی» دارد از «لن‌یفعلوا» نون بیشتر بیت قبلی معنی بیهوده‌ای دارد ولی بیت‌های بعد از این دارند مضمون بیشتر گفت موسی با خدا درباره‌ی تبلیغ دین من سخنرانم ولی داداش هارون بیشتر چون برادرهای یوسف پیش بابا آمدند گریه می‌کردند وحشتناک، شمعون بیشتر گر چه می‌ترسم من از آیات «مدّثّر» ولی ترسم از آیات 4 و 5 «ماعون» بیشتر هر چه که بابای لیلی شرط را افزون کند در می‌آید لاجرم بابای مجنون بیشتر ماه من با ماه گردون فرق دارد فی المثل ماه من خرجش بود از ماه گردون بیشتر گفت جاری کتایون پیش خواهر شوهرش من بدم می‌آید از تو، از کتایون بیشتر در سیاست می‌شناسم آدمی بس کاردان ثروت او هست از اموال قارون بیشتر قدّ ششصد تا تریلی ادعا دارد ولی نیست کارایی او از نصف فرقون بیشتر هدیه‌ی شاسی بلندش را که لو دادند گفت ما ز یاران چشم یاری داشتیمون! بیشتر هر زمان یاد براندازان گوگولی کنم می‌کنم یاد از جناب «کیم جونگ اون» بیشتر ای که پرسیدی ز من آخوندها کی می‌روند هر زمان کف کرد باد از آب و صابون بیشتر «دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش»: کرد ابراهیم ما را له، فریدون بیشتر «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما» گفت پاشیده شده اینجا بسی دون بیشتر موقع اهدای خون این جمله را تکرار کن آن که دارد درد مردم می‌دهد خون بیشتر @shaeranehowzavi
هم عاشق میکاپ خلیجی گشتم هم عاشق خواهر بسیجی گشتم زان روز که شد بسیج لندن فعال من عاشق داف کمبریجی گشتم @shaeranehowzavi
🤲🤲مناجات🤲🤲 ای خدا آمده دی برف وَ باران بفرست برف و باران تُپل فَت و فراوان بفرست چونکه در خانه نداریم نه فرش و نه پتو لطف فرموده سه تا قالی کرمان بفرست بده آن قوچ که دادی تو به ابراهیمت بز و گوساله تو در داخل نیسان بفرست تا که قربان کنم و گوشت به یخچال کنم لطف فرما دو سه تا چاقوی زنجان بفرست مرغ و هم بوقلمون ماهی و رب و ترشی زعفران را تو هم از سمت خراسان بفرست پسته ی شور وَ بادام وَ مغز گردو طارم و هاشمی از خطه ی گیلان بفرست مرغ باغ ملکوتم بده مرغ و ماهی جوجه و بوقلمون را تو ز دکان بفرست گز و هم مسقطی و پشمک و کیک یزدی این همه لطف نما همره سوهان بفرست تک خوری نیست مرام منِ شاعر یا رب هر شب و روز ز هرسمت تو مهمان بفرست تا که این خانه کنم پر ز لوازم برقی نصف از بانه و نصفش ز مریوان بفرست یک حواله بده تا قطعه زمینی بخرم آهن و آجر و گچ همره سیمان بفرست سندِ خانه ی ششدانگ به نام من زن خانه را داخل شمران و لواسان بفرست باغ پر میوه عنایت بنما بر بنده بر نگهبانی آن یک سگ چوپان بفرست چند وقتی است پیاده شده بی ماشینم بنز ، بی ام و نشد پورشه و لیفان بفرست لطف فرموده زنی همچو زلیخا زیبا بهر این یوسف گمگشته به کنعان بفرست ثروتی همچو ایلان ماسک عنایت فرما کل اجناس ز بازار تو ارزان بفرست آن امارات که دم می زند از تنب بزرگ لطف فرموده به او هم کِش و تنبان بفرست @shaeranehowzavi
اندر احوال واوضاع انتخابات دوباره شد زمان انتخابات زمان وعده وقول و مکافات یکی گوید وکیل المردمم من در این اوضاع شیرتوشیرگُمم من یکی گوید که چون احمد نژادم شب وروز فکر قسط و عدل ودادم یکی گوید که هستم انقلابی وشب ها می شوم من آفتابی یکی گوید که عضو جمعنایم به فکر عضویت در شانگهایم یکی گوید که طوفان می کنم من معیشت را فرآوان می کنم من یکی گوید رفیق قالیبافم بدون شک و شبهه ،صافِ صافم یکی گوید رییس بانک بودم و توی جبهه روی تانک بودم یکی گوید منم طوفان اقصی که از جا می کَنَم کاخ ستم را همه هستند در فکر مساوات به فکر چاپ عکس وتنبلیغات یکی گوید همیشه می خروشم وحامی فقیر ودستفروشم یکی گوید که من فوق لیسانسم به فکر اقتصاد آس و پاسم یکی درد ویکی درمان پسنده یکی هم دنبال شاسی بلنده یکی گوید که من فکر حجابم وشب ها زیر نور آفتابم یکی گوید ز حزب اعتدالم توی مجلس همیشه بی خیالم یکی گوید ز حزب باد هستم ندارم غصه ای تا شاد هستم یکی گوید به فکر اقتصادم ودارای سه تا جیب گشادم یکی هشتک زند مبنایی ام من یکی گوید ولی شانا یی ام من همه با وعده های هیچ در پیچ کنند این ملت بیچاره را گیچ یکی در می کند از خود مواسات یکی دنبال ختم است و ملاقات یکی در فکر قوم و خویش ِ خویش است یکی دنبال بوتاکس است وریش است ولی «مردم» شما هشیار باشید! به فکر کاندید بیدار باشید! کسی که دنبال قفل و کلید است! یقین دانید از نسل یزید است! هر آنکه در عمل آزاده باشد به فکر مردم بیچاره باشد بصیرت بهترین راه نجات است همیشه رهگشای مشکلات است همه با چشم باز و با بصیرات نماییم بهترین را انتخابات @shaeranehowzavi
چهره اش دایم پریشان و نژند قد او کوتاه طبع او بلند پر ز وصله کفش و جورابش بود جیب او سوراخ همچون یک سرند هست مستاجر ز بعد بیست سال با چنین اوصاف باشد مستمند چون حقوقش را به خانه می برد همسرش بر او زند بس نیشخند با حقوق کل ماهش می خرد یک حلب روغن دوتا هم کله قند هم اضافه کارها کم گشته و کارت های هدیه دیگر نیستند نیست دیگر حق ماموریتی تا رود رشت وخراسان وسهند بس که نسیه برده او از سوپری کاسبان شهر هم با او بدند وام هایش بی شمار و سوددار می زند بر فیش او هرماه گند بعد عمری کار باشد روزمزد کس نپرسیده خرت اما به چند آرتروز دیسک کمر اعصاب خرد صد مرض بر جسم او زد پوزخند هست ارباب رجوعش بس زیاد می رسد آسیب و گاهی هم گزند بعد عمری قسط دادن این بشر یک لگن بگرفته نام آن سپند تا که استخدام گردد خوانده است بز بیاری در چرای گوسفند چونکه پرسیدم ز شغل و حرفه اش خنده ای کرد و بگفتا کارمند @shaeranehowzavi
مخور مرغ و برنج و جوجه و آش مکن غیبت مزن تهمت مخور ماش خدایا میهمانی گر چنین است شما سی شب بیا مهمان ما باش @shaeranehowzavi
قصیده بچه آوری شاخه ی گل بیار بچه بیار دسته دسته بهار بچه بیار نرسد نو بهار با یک گل دسته ی گل بکار بچه بیار تا رسد کاروان شور و نشاط کوپه کوپه قطار بچه بیار غول غم پشت تپه ی شادی تا شود استتار بچه بیار شرکت شیر خشک خوابیده تا شود نو نوار بچه بیار نیست در کارخانه ی پوشک رونق کسب و کار،بچه بیار وعده دادند میشود عملی به دلت بد نیار بچه بیار انتظار چه داری از دولت دور از انتظار بچه بیار مشکل تو اگر که ماشین است هست این راهکار ،بچه بیار بعد عمری که بر سر کاری میشوی خانه دار بچه بیار! سینه ات را بده جلو، چون هست باعث افتخار بچه بیار مایه داران خدم حشم دارند نیستی مایه دار بچه بیار مثل کتری که هست روی اجاق تا که داری بخار بچه بیار نکند که یواشکی، ابدا بلکه با اذن یار بچه بیاره هست ظرفیت تو بیش از این پشت هم بی گدار بچه بیار مملکت از کمی جمعیت هست تحت فشار بچه بیار مملکت پیر می شود برخیز شده سالی دو بار بچه بیار! می شود چید چند چین دگر پس چه شد پشتکار بچه بیار؟ چون کدو تنبلان نباش ای مرد مثل گوجه خیار بچه بیار ساحل رودسر اگر زشت است لب زیبا کنار بچه بیار نیست دست تو، حکم از بالاست پس تو بی اختیار بچه بیار! گر نکردی درختکاری پس لااقل گل بکار بچه بیار منِ شاعر سه تا توانستم تو ولی بیشمار بچه بیار @shaeranehowzavi
حیف موشک برای حیفا نیست؟ میرود چون به باد با پُف ما یعنی اصلا تمام اسرائیل می‌شود غرق داخل تُف ما یک کشیش مسیحی آمد و گفت: این نتانیاهو آدم خوبی است گفتم این را که گفته؟! و فرمود: بوده از کشفیات اسقف ما در یمن قتل عام شد اما این بشر یک کلام حرف نزد تا در ایران خری لگد زد، گفت: هست این مایه‌ تأسف ما در همین چند سال آینده با همین اقتدار قاآنی در فلسطین تمام شهرک‌ها در می‌آیند در تصرف ما حرف‌ها و نکات ارزشمند داخل شعر ما فراوان است البته قافیه کمی تنگ است و شده باعث تکلف ما پس عوض می‌کنیم قافیه را شعرم از انتقاد پر شده است خفه شد شعر توی این خفقان قافیه بعد از این ترور شده است یک نفر مفت می‌خورد آن‌ور یک نفر تیر می‌خورد این‌ور پهن شد سفره حقوق بشر کل دنیا بخور بخور شده است واقعا هنگ کرده مغز بشر همه محتاج رفرشیم انگار کاش دنیای ما ری‌ست بشود زندگی‌ها ‌پر از ارور شده است @shaeranehowzavi
تا که آمد خانه بهمن برق رفت تا که خارج گشت سوسن برق رفت خشتک شوهر دوباره پاره شد تا نمودم نخ به سوزن برق رفت تا که شد آغاز سریال اوشین داد زد سیما و سوسن برق رفت در صف نان نوبت بنده رسید چونکه شد گاهِ شمردن برق رفت رفته بودم عکس گیرم از بدن در اتاق سی تی اسکن برق رفت توی آشپزخانه مشغولم به کار تا که روشن گشت همزن برق رفت میهمان آمد سرم آوار شد تا شدم مشغول پختن برق رفت بچه در تی وی فلش را جا زد و تا که شد آغاز بتمن برق رفت روم بر دیوار رفتم مستراح در حمام و توی گلخن برق رفت رفته ام حمام و موها پر ز کف دوش باز و گاه شستن برق رفت مرغ و ماهی در فریزر شد خراب بس که شد خاموش روشن برق رفت پختم از گرما چو کولر شد خموش بس که هنگام وزیدن برق رفت گفت بابا جان بزن کانال دو تا خبر آید ز لندن برق رفت دزد آمد کرد جارو خانه را چونکه آمد خانه رهزن ، برق رفت @shaeranehowzavi
( با همه ی بی سر و سامانی ام ) در پیِ یک همسرِ ایرانی ام گرچه شده عرصه به من تنگِ تنگ در طلبِ خانه اعیانی ام عاشق رسمی شدنم تا کنون بیست و سه سال است که پیمانی ام گرچه نرفتم به صفاهان و یزد عاشق قطابم و بریانی ام لب نزدم بنده به نان چند روز عاشق خواننده لبنانی ام تا بکنم سیر شکم روز و شب بیست و سه روز است به مهمانی ام هست معدل نه و هفتاد و پنج در طلب رشته ی عمرانی ام جمعه که شد بیل و کلنگم به کف کارگر خسته ی میدانی ام شب بشوم داخل یک مجتمع پاس دهم شاغل دربانی ام حل بکنم جدول و پاکش کنم روی یکی جدول سیمانی ام بار گرانی به تنم شد گران در طلب فت و فراوانی ام گریه شده کار شب و روز من شعر بخوان تا که بخندانی ام @shaeranehowzavi
در کلبه ی ما رونق اگر نیست صفا هست بی برگ و نواییم ولی شور و نوا هست مهشید و و گل اندام و تقی اهل لطیفه اند تا نصفه شب اینجا الکی خنده به پا هست ما ضرب بگیران ته کاسه و دیگیم این شور و نوا داخل ویلای شما هست؟ عباس و عروسم که دو تا کیسه ی قندند یعنی که در این کلبه ی ما باقلوا هست در سفره اگر نان و کره ، مرغ و پلو نیست شادیم که این سفره همینجور ولا هست گیریم که حالا نخوریم آب اناری یک چایی کمرنگ که در قوری ما هست در کلبه ی ما مبل و کمد نیست ، به جایش در ، پنجره ، دیوار ، زمین ، سقف ، هوا هست عمریست که مستاجر دایی رمضانیم یک دایی خرپول و خفن شکر خدا هست کوکب دو سه قرنی است که کفشی نخریده یک همسر کم خرج چو او هیچ کجا هست ؟ یارانه ی ما خرج دو تا شهریه شد ، رفت خوب است که یارانه ی این شهریه ها هست در جیب کتم پول اگر نیست غمی نیست دفترچه ی اقساط دو تا یا که سه تا هست هرچند نداریم تن و هیکل سالم در گنجه ی ما تا که بخواهید دوا هست در کلبه ی ما رونق اگر نیست دو تا سوسک با یک کنه ی ناز و دو تا موش بلا هست @shaeranehowzavi
گفتم که به من سخت گرفته است فلک دادم نمک و ندارد این دست نمک آمد ز خدا ندا : بگو با زن خویش گفتم به زنم ، جواب داد او ، به درک @shaeranehowzavi
شکرش که همیشه یکه تاز و خفنم هر جای محله بر زبان شد سخنم گر بازنشسته ام مقامم  بالاست یک رفتگر نمونه ام پیش  زنم @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند بیتی تقدیم به استاندار!!! خراسان شمالی ای جگر، ای قلوه، ای ناز، ای ملوس از سرت تا خاکِ پایت ماچ و بوس تا تو هستی پول هست و پُست هست مثل من هم هست صدها چاپلوس 😐😅😢😭😂😳😊😞🙄 غیر از هوا چیزی نمی‌خواهیم جیگرطلا! چیزی نمی‌خواهیم یک پُست استاندار هم کافی است ما از شما چیزی نمی‌خواهیم 😐😅😢😭😂😳😊😞🙄 با تو پایین آمده نرخ دلار هر جوان دارد رفاه و پول و کار هر زمان دیدم تو را گفتم سه بار پاچه‌خوارم، پاچه‌خوارم، پاچه‌خوار 📱@Mh_Mahdaviyan