eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
620 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
171 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀🥀 می زنی دست و پا و می ریزد پاره های جگــرت ، امام جواد! درد پهلــــویِ تو شــــده مثــلِ پهلـــویِ مــادرت ، امام جواد! یاد مــادر ، سرشـــک می بارد از دو چشــمِ ترت، امام جواد! هیــچ یاری میــان این حــجره نیست دور و برت ، امام جواد! جز کنیــزان بی حیــا که شدند کف زنــان در برت ، امام جواد! زهرکین خوردی ازکسی که هنوز نیــست در بـاورت ، امام جواد! شــد جــوابِ طلب نمــــودنِ آب خنــــدهٔ همـــسرت ، امام جواد! ریخــت آب و ندید سنگـیـن دل حــالتِ مضـــطرت ، امام جواد! تشنگـــی برده طاقت و صبـرت در دَمِ آخـــــرت ، امام جواد! تــا تــو را پشــت بــام آوردنــد زخــم شد پیکــرت ، امام جواد! ســـایه انداختـــند کبــــوتـرهــا زود ، رویِ ســــرت ، امام جواد! گرچه از ســـوز تشنــگی هر دم سوخت بال و پرت ، امام جواد! آتــش خیمـــــه هــا نســـوزانده گیســـوی دختــرت ، امام جواد! خیــــزران بـر لبــــان تو نـزدند محضـرِ خــواهرت ، امام جواد! پیش چشـــمان تو نشــــد پـرپـر اکبـــر و اصغـــرت ، امام جواد! توی گــودال ، هیـــچ کـس نزده دِشنــه بر حنـجرت ، امام جواد! ســر ، ز پیکر ، جــدا نشـــد رویِ زانــــوی مــادرت ، امام جواد! جـای شکــر است لا اقــل نزدند روی نیــزه ، ســرت ، امام جواد! (کیمیا) @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀🥀 مبدأ که باشد طوس، مقصد کاظمین است در آسمان‌ها هم زبانزد کاظمین است هر جا که بوی تو می‌آید کاظمین است با این حساب، امروز مشهد کاظمین است وقتی که محو دیدن باب الجوادیم انگار اصلاً زائر باب المرادیم مهر و محبت، حلم و بخشش، جود و رحمت در جان تو کرده تجلی بی نهایت شاعر می‌افتد پای توصیفت به زحمت داری به سر عمامه‌ی سبز امامت پاکی، زلالی، مهربانی و عطوفی ای معدن الرحمه، رئوف بن رئوفی بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده دل می‌بری با چشم و ابروی گشاده ای تالی شمس الشموس، ای شاهزاده از کودکی هستی بزرگ خانواده وقتی علیِ اکبرِ مولایِ مایی یعنی تو هم خلقاً و خلقاً مصطفایی علم الیقین و مظهر توحید بودی در ناامیدی مایه‌ی امید بودی راه نجات از ورطه‌ی تردید بودی نُه ساله اما مرجع تقلید بودی خورشیدزاده! ماه پیشت رخ گرفته هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته نه ساله بودی رهبری کردی جهان را در آستین داری جواب حاضران را داری به دست خود زمام آسمان را دادی به ما از صُلب خود صاحب زمان را عمری مسلمان‌های اسلام تو هستیم چشم انتظار مغز بادام تو هستیم معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت حکمت همیشه می‌گذارد احترامت یحی بن اکثم مات و حیران کلامت جای سخن‌های تو بنویسم قیامت با احتجاجت فتح خیبر کردی آن روز با تیغ نطقت کار حیدر کردی آن روز چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی یا سیدالسادات اباجعفر نگاهی تا حال و روز من شود بهتر نگاهی کی می‌کنی بر جانب نوکر نگاهی با یک نگاه تو "موفق" می‌شوم من بر جمع اصحاب تو ملحق می‌شوم من سرچشمه‌ی مهر و عطوفت، کوه احساس بیرون زند از حجره‌ات عطر گل یاس بر روضه‌های فاطمه همواره حساس غیرت به مادر داری آقا مثل عباس مشتاق انجام امور ناتمامیم ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم با سفره‌هایت هرکسی که آشنا شد بیرون نرفت از روضه‌ات حاجت‌روا شد هر جا که آمد نام تو دارالشفا شد با ذکر تو آجیل‌مان مشکل‌گشا شد عطری دگر بر هفته داده چهارشنبه ماییم و ختم یا جواد چهارشنبه نحن موالیکم بزهرا یابن سلطان یا سیدی! اُنظر اِلینا یابن سلطان ما را سفارش کن به بابا یابن سلطان روضه مهیا شد بفرما یابن سلطان گنبد به روی دوش خود پرچم گرفته بابا برایت مجلس ماتم گرفته ** عمری میان روضه هایت گریه کردیم بر غربت بی انتهایت گریه کردیم تو گریه کردی پا به پایت گریه کردیم با ضامن آهو برایت گریه کردیم شهری به پای رفتن تو غصه خورده همسایه از همسایه‌ی خود ارث برده از شدت زهر ستم بال و پرت سوخت تنها نه بال و پر، تمام پیکرت سوخت تو سوختی از غصه، قلب مادرت سوخت از تشنگی در بین حجره حنجرت سوخت ای وارث درد حسن، خون بر دلت شد وقتی شریک زندگی‌ات قاتلت شد شکر خدا سر نیزه و تیر و کمان نیست بر سینه‌ی تو رد پایی از سنان نیست در دست ام فضل دیگر خیزران نیست انگشترت دیگر به دست ساربان نیست شکر خدا دیگر به دنبال سَرِ تو از دشمنت سیلی نخورده دختر تو @shaeranehowzavi
صلی الله علیک یا جواد الائمه ای یک جهان‌ رهین عطا و سخای‌تان با من بگو غزل، چه بگویم برای‌تان وقتی که هر چقدر غزل گفته شد، نشد یک ذره از سخاوت بی‌انتهای‌تان ما که گدای لطف و سخاییم را کجا؟ وقعی نهند جای دگر جز سرای‌تان مظلومی‌ات به جان غزل شعله می‌زند قلبم شکست در گذر روضه‌های‌تان از خانه‌ات مگو که رسیده‌ست تا به عرش شب ناله‌های یا حسن مجتبای‌تان تا شعر من به روضه‌ی لب‌تشنگی رسید پر زد دلم دوباره سوی کربلای‌تان مانند جدتان لب‌تان خشک از عطش ای جان عاشقان همه یکسر فدای‌تان تا زنده‌ایم بر سر بامت کبوتریم سر در پریم و مویه‌کنان در عزای‌تان مشهد که می‌رویم دل مبتلای ماست در کاظمین، در حرم با صفای‌تان باب‌الجواد ،باب ورود مدام ماست هر یا رضای ما به لب است از رضای‌تان با حرز یا جواد که بر قلب بسته‌ایم همواره می‌تپد دلمان در هوای‌تان @shaeranehowzavi