در بندِ لحظههایِ گرفتار تا کجا
راضی شدن به بازی تکرار تا کجا
آنسوی این حصار خبرهای تازهایست
در خانه جای پنجره دیوار تا کجا
فرصت همیشه نیست بیا دیر میشود
عمرم گذشت وعدهی دیدار تا کجا
خورشید پشتِ ابر که پنهان نمیشود
ای نورِ بیملاحظه انکار تا کجا
عمریست در پیِ تو به هر سو دویدهام
ای دوست میکشانیام این بار تا کجا
#عطیهسادات_حجتی
@shaeranehowzavi
گفتند: که تا صبح فقط یک راه است
با عشق فقط فاصلهها کوتاه است
هرچند که رفتند، ولی بعد از آن
هر قطعۀ این خاک، زیارتگاه است
#مریم_سقلاطونی
@shaeranehowzavi
سلام ای ملیـــکهٔ سه سالهٔ دمشــق
سلام ای طلایه دار سرزمین عشـق
سلام کــوثــر زلال و آیـه آیـه نـــور
سلام ، ماهبانوی کریمــــهٔ صــــبور
خوش آمدی ترانهٔ طلـــوع ماهتـاب
خوش آمدی تبـــسم شـــکوه آفتاب
خوش آمـدی نگار آســــمانیِ زمیــن
خوش آمـدی شکوفهٔ نهال شاه دین
خوش آمدی قـرار قلب زینب صبور
خوش آمدی حبیـبهٔ مسـافران نــور
شدی تویاس دیگری به خانهٔ حسین
تبسـّمت بهشـــتِ جـاودانــهٔ حسین
بهار را تو جلوه داده ای به هر چمن
تو آمدی که بشـکفد دوباره یاسـمن
کرامـت از تو دارد آبرو و اعتبـــار
نجابت ازتو می شودبه عالم آشکار
دو دست توگره گشای کارعالم است
مقام تو برای ما پنــاه محــکم است
و بارگاه باصـفای تو چه دیدنیـست
چقدر ناز خنده های تو کشیدنیست
بتاب ، ای ســتارهٔ مدینــةُ الرسـول
بخنــد ، یاس دومیـن ، نشانهٔ بتول
بخند با تو بشکفد شکوفه های یاس
بخند تا که دور باشد از دلت ،هراس
پُری ز عطـــر یاســـمن شبیه مادرت
شکســته بال از مِحَــن شبیه مادرت
و سرنوشت یاسـها کبـود رفتن است
خمیده قامت وشبانه زودرفتن است
تویی که قوت دل رباب می شوی؛
از انتظار ، ذره ذره آب می شوی
جواب انتظار، آن سری که می رسد
تمـــام آرزوی دختـــری که می رسد
نمی رســد امام ما بدون اضــطرار
نمی شـود تمام ، لحظه های انتظار
رقیه سعیدی(کیمیا)
#مدح_میلاد
@shaeranehowzavi
دوباره ترمههایی رو که شستی
با دقت پهن کردی توی طاقچه
نشوندی شمدونا رو پیش آینه
تو آینه عطر گلهای تو باغچه
میاد از سینی پای سماور
صدای استکانای تمیزت
میشه از خندهی قندونا فهمید
کیه امروز مهمون عزیزت
بهاره اون که نمنم پا میذاره
تو کوچه تو خیابون توی میدون
بهاره اون که داره میتکونه
غبار از قالیای خونههامون
چقد خوشبخت فروردینِ امسال
شده ماه خدا مهمون روزاش
نسیم سبزِ افطار و سحرهاش
بمونه تا همیشه پیش ما کاش
کنار سفرهی هفسین چه گرمه
بساط عکسهای دسته جمعی
کنار سفرهی افطار خوبه
با قلبامون دعای دسته جمعی
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
«وقتی که تو هستی»
ای بی نشانی که همه ی نشانه ها را بلدی!
و راه هیچ خانه ای را گم نمی کنی؛
در شب های بی چراغ
در روزهای غبار آلود...
چه محشری می شد
یک روز، سرزده
کوبه ی در دلم را می نواختی
و من در آستانه ی دیدار
به روی دامنت
به هوش می آمدم!
فردا چه روز باشکوهی خواهد بود
وقتی که باد
بوی تو را شهر به شهر
جار بکشد؛
وقتی که توفان
با نام تو آغاز شود
و سرانگشت اشاره ات
قبله نمای حیرانی بشر گردد.
فردا چه روز با شکوهی خواهد بود
وقتی که تو هستی
هستی هست
خدا هست
عشق هست
آرامش هست
زندگی هست
و من قلک گمشده ی آرزوهای کودکی ام را
ناگاه بر طاقچه ی انتظار بیابم
و سراسیمه و دست و پا گم کرده
از شوق فریاد بکشم
و سر بر شانه ی هق هق گریه
جشن یاسین بگیرم:
"یس والقرآن الحکیم...."
و بی اختیار
در اشک بخندم
و بخندم
و بخندم....
#تقی_متقی
@shaeranehowzavi
مثل انارهای ترک خورده
در سررسید زخمی دورانها
جاری شدیم در دل تنهایی
جاری شدیم در شب طوفانها
وحشت دویده بود به رگهامان
از ما چه ماند؟ خون شتک خورده
میرفت تا غروب فراموشی
در ما امیدهای ترک خورده
تبدیل میشدند در این دیجور
فریادهایمان به سکوتی تلخ
در انجماد همهمهها دیدیم
در کثرتی بزرگ، سقوطی تلخ
ما بیتهای گمشدهای بودیم
از یک قصیدهوارهی شور انگیز
در ما بهار شعر به زردی رفت
پاشید روی دفترمان پاییز
اما هنوز روزنهای از نور
در جان شب گرفتهی ما باقیست
ما آتشیم در دل خاکستر
در این سکوت سرد صدا باقیست
#حسین_سنگری
@shaeranehowzavi
قرار بیتو ندارم، مگر قرار منی؟
نه! بهتر است بگویم که روزگار منی
اگر شبیهِ قدمهایِ تو دچار تو ام
تو هم شبیهِ نفسهای من دچار منی
“تو را هزار امید است و هر هزار، “دگر”
مرا هزار امید است و هر هزار منی”
چقدر داغ به گردن گرفتهای، حالا-
گلویِ فاخته یا قلب داغدار منی؟
همیشه شعر بخوان جایِ من در آغوشاش
ای آنکه نیمهشبان مست در دیار منی
به او بگو که نفسگیر دوستش دارم
اگر که شعر من و پیشِ چشم یارِ منی
به این نتیجه رسیدم که بگذرانم عمر
به این خیال که چون سایه در کنار منی
دوباره زنده شدم، آه با تمام وجود
گمان کنم که دوباره سر مزار منی
#هارون_بهیار
@shaeranehowzavi
.
إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي
روشن شده راه آنکه راهت جوید
محفوظ شود هرکه پناهت جوید
آوردهام ای خدا بهسوی تو پناه
این عبد گنهکار نگاهت جوید
#محمدتقی_عارفیان
#مناجات_شعبانیه
@shaeranehowzavi
.
🍂 مهمان روسیاه
رسید ماه تو و دل هنوز مانده سیاه
بتاب بر دل تاریک و مرده یا الله
بدون یاد تو شبها چه سرد و غمبار است
ببین که روز مرا دوری از تو کرده سیاه
نشد شبی بههوای تو ترک خواب کنم
که نور از تو بگیرم به بامداد پگاه
دوباره آمده ماه تو و تهیدستم
ببین که میکشم از حسرت و ندامت آه
"فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی"
کشید لطف تو دل را بهسوی این درگاه
به پای خویش به مهمانیات نیامدهام
که يُرْجَعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلىٰ مَوْلاه
ببین در آینۀ اشکها نیازم را
به حال زار من این روی زرد و خسته گواه
چه میشود که صدایم کنی، حبیب غفور؟
چه میشود که مرا هم کنی بهلطف نگاه؟
امید من، همۀ هستیام، خدای عزیز
نخواه بندۀ خود را چنین ذلیل گناه
بگیر دست مرا تا نرفتهام از دست
بیار حبل متین را که ماندهام در چاه
جز آستانۀ مهرت بگو کجا بروم؟
کجا روم که ندارم بهجز تو پشت و پناه
به دست قهر و عُقوبت، وَلا تُؤدِّبْنی
اگرچه عمر شریفم شد از گناه تباه
بهجز محمد و آلش مرا شفیعی نیست
که گشته معصیتم کوه و طاعتم پَرِ کاه
تو گفتهای که "فَإنّی قَرِیب" آمدهام
نخواه دست مرا از وصال خود کوتاه
نگیر خرده که با دست خالی آمدهام
نداشت این دل بیچاره در بساطش آه
#محمدتقی_عارفیان
#الهی_العفو
#ماه_مهمانی_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
@shaeranehowzavi
غافل بودم اگر چه ماه شعبان
یک بار دگر خدا فرستاد اَمان
تا خواست زمینم بزند عصیانم
اینبار به یاریِ من آمد رمضان
#عاصی_خراسانی
#رمضانیات
#رباعی
@shaeranehowzavi