eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
673 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
280 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
در بندِ لحظه‌هایِ گرفتار تا کجا راضی شدن به بازی تکرار تا کجا آن‌سوی این حصار خبرهای تازه‌ای‌ست در خانه جای پنجره دیوار تا کجا فرصت همیشه نیست بیا دیر می‌شود عمرم گذشت وعده‌ی دیدار تا کجا خورشید پشتِ ابر که پنهان نمی‌شود ای نورِ بی‌ملاحظه انکار تا کجا عمری‌ست در پیِ تو به هر سو دویده‌ام ای دوست می‌کشانی‌ام این بار تا کجا @shaeranehowzavi
گفتند: که تا صبح فقط یک راه است با عشق فقط فاصله‌ها کوتاه است هرچند که رفتند، ولی بعد از آن هر قطعۀ این خاک، زیارتگاه است @shaeranehowzavi
سلام ای ملیـــکهٔ سه سالهٔ دمشــق سلام ای طلایه دار سرزمین عشـق سلام کــوثــر زلال و آیـه آیـه نـــور سلام ، ماهبانوی کریمــــهٔ صــــبور خوش آمدی ترانهٔ طلـــوع ماهتـاب خوش آمدی تبـــسم شـــکوه آفتاب خوش آمـدی نگار آســــمانیِ زمیــن خوش آمـدی شکوفهٔ نهال شاه دین خوش آمدی قـرار قلب زینب صبور خوش آمدی حبیـبهٔ مسـافران نــور شدی تویاس دیگری به خانهٔ حسین تبسـّمت بهشـــتِ جـاودانــهٔ حسین بهار را تو جلوه داده ای به هر چمن تو آمدی که بشـکفد دوباره یاسـمن کرامـت از تو دارد آبرو و اعتبـــار نجابت ازتو می شودبه عالم آشکار دو دست توگره گشای کارعالم است مقام تو برای ما پنــاه محــکم است و بارگاه باصـفای تو چه دیدنیـست چقدر ناز خنده های تو کشیدنیست بتاب ، ای ســتارهٔ مدینــةُ الرسـول بخنــد ، یاس دومیـن ، نشانهٔ بتول بخند با تو بشکفد شکوفه های یاس بخند تا که دور باشد از دلت ،هراس پُری ز عطـــر یاســـمن شبیه مادرت شکســته بال از مِحَــن شبیه مادرت و سرنوشت یاسـها کبـود رفتن است خمیده قامت وشبانه زودرفتن است تویی که قوت دل رباب می شوی؛ از انتظار ، ذره ذره آب می شوی جواب انتظار، آن سری که می رسد تمـــام آرزوی دختـــری که می رسد نمی رســد امام ما بدون اضــطرار نمی شـود تمام ، لحظه های انتظار رقیه سعیدی(کیمیا) @shaeranehowzavi
دوباره ترمه‌هایی رو که شستی با دقت پهن کردی توی طاقچه نشوندی‌ شمدونا رو پیش آینه تو آینه عطر گلهای تو باغچه میاد از سینی پای سماور صدای استکانای تمیزت میشه از خنده‌ی قندونا فهمید کیه امروز مهمون عزیزت بهاره اون که نم‌نم پا میذاره تو کوچه تو خیابون توی میدون بهاره اون که داره می‌تکونه غبار از قالیای خونه‌هامون چقد خوشبخت فروردینِ امسال شده ماه خدا مهمون روزاش نسیم سبزِ افطار و سحرهاش بمونه تا همیشه پیش ما کاش کنار سفره‌ی هف‌سین چه گرمه بساط عکس‌های دسته جمعی کنار سفره‌ی افطار خوبه با قلبامون دعای دسته جمعی @shaeranehowzavi
«وقتی که تو هستی» ای بی نشانی که همه ی نشانه ها را بلدی! و راه هیچ خانه ای را گم نمی کنی؛ در شب های بی چراغ در روزهای غبار آلود... چه محشری می شد یک روز، سرزده کوبه ی در دلم را می نواختی و من در آستانه ی دیدار به روی دامنت به هوش می آمدم! فردا چه روز باشکوهی خواهد بود وقتی که باد بوی تو را شهر به شهر جار بکشد؛ وقتی که توفان با نام تو آغاز شود و سرانگشت اشاره ات قبله نمای حیرانی بشر گردد. فردا چه روز با شکوهی خواهد بود وقتی که تو هستی هستی هست خدا هست عشق هست آرامش هست زندگی هست و من قلک گمشده ی آرزوهای کودکی ام را ناگاه بر طاقچه ی انتظار بیابم و سراسیمه و دست و پا گم کرده از شوق فریاد بکشم و سر بر شانه ی هق هق گریه جشن یاسین بگیرم: "یس والقرآن الحکیم...." و بی اختیار در اشک بخندم و بخندم و بخندم.... @shaeranehowzavi
مثل انارهای ترک خورده در سررسید زخمی دوران‌ها جاری شدیم در دل تنهایی جاری شدیم در شب طوفان‌ها وحشت دویده بود به رگ‌هامان از ما چه ماند؟ خون شتک خورده می‌رفت تا غروب فراموشی در ما امیدهای ترک خورده تبدیل می‌شدند در این دیجور فریادهای‌مان به سکوتی تلخ در انجماد همهمه‌ها دیدیم در کثرتی بزرگ، سقوطی تلخ ما بیت‌های گمشده‌ای بودیم از یک قصیده‌واره‌ی شور انگیز در ما بهار شعر به زردی رفت پاشید روی دفترمان پاییز اما هنوز روزنه‌ای از نور در جان شب گرفته‌ی ما باقی‌ست ما آتشیم در دل خاکستر در این سکوت سرد صدا باقی‌ست @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرار بی‌تو ندارم، مگر قرار منی؟ نه! بهتر است بگویم که روزگار منی اگر شبیهِ قدم‌هایِ تو دچار تو ام تو هم شبیهِ نفس‌های من دچار منی “تو را هزار امید است و هر هزار، “دگر” مرا هزار امید است و هر هزار منی” چقدر داغ  به گردن گرفته‌ای، حالا- گلویِ فاخته یا قلب داغدار منی؟ همیشه شعر بخوان جایِ من در آغوش‌اش ای آنکه نیمه‌شبان مست در دیار منی به او بگو که نفسگیر دوستش دارم اگر که شعر من و پیشِ‌ چشم یارِ منی به این نتیجه رسیدم که بگذرانم عمر به این خیال که چون سایه در کنار منی دوباره زنده شدم، آه با تمام وجود گمان کنم که دوباره سر مزار منی @shaeranehowzavi
. إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي روشن شده راه آن‌که راهت جوید محفوظ شود هرکه پناهت جوید آورده‌ام ای خدا به‌سوی تو پناه این عبد گنهکار نگاهت جوید @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🍂 مهمان روسیاه رسید ماه تو و دل هنوز مانده سیاه بتاب بر دل تاریک و مرده یا الله بدون یاد تو شب‌ها چه سرد و غم‌بار است ببین که روز مرا دوری از تو کرده سیاه نشد شبی به‌هوای تو ترک خواب کنم که نور از تو بگیرم به بامداد پگاه دوباره آمده ماه تو و تهی‌دستم ببین که می‌کشم از حسرت و ندامت آه "فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی" کشید لطف تو دل را به‌سوی این درگاه به پای خویش به مهمانی‌ات نیامده‌ام که يُرْجَعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلىٰ مَوْلاه ببین در آینۀ اشک‌ها نیازم را به حال زار من این روی زرد و خسته گواه چه می‌شود که صدایم کنی، حبیب غفور؟ چه می‌شود که مرا هم کنی به‌لطف نگاه؟ امید من، همۀ هستی‌ام، خدای عزیز نخواه بندۀ خود را چنین ذلیل گناه بگیر دست مرا تا نرفته‌ام از دست بیار حبل متین را که مانده‌ام در چاه جز آستانۀ مهرت بگو کجا بروم؟ کجا روم که ندارم به‌جز تو پشت و پناه به دست قهر و عُقوبت، وَلا تُؤدِّبْنی اگرچه عمر شریفم شد از گناه تباه به‌جز محمد و آلش مرا شفیعی نیست که گشته معصیتم کوه و طاعتم پَرِ کاه تو گفته‌ای که "فَإنّی قَرِیب" آمده‌ام نخواه دست مرا از وصال خود کوتاه نگیر خرده که با دست خالی آمده‌ام نداشت این دل بیچاره در بساطش آه @shaeranehowzavi
غافل بودم اگر چه ماه شعبان یک بار دگر خدا فرستاد اَمان تا خواست زمینم بزند عصیانم اینبار به یاریِ من آمد رمضان @shaeranehowzavi