eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 33 آخر هایی که داشتیم به اداره می رسیدیم ، عمار گفت : 《محمد چرا ساکتی ؟ یه چیزی بگو ، اوضاع چطوره ؟》 گفتم :《خدا کریمه ! راستی واسه عصر حتما با دکتر الهی جلسه فوق العاده بذار .من دفترم هستم ، نماز هم همین جا می خونم . نهارم هم نیارید ، میل ندارم .سر ساعت 14:20 دقیقه دکتر الهی یا توی دفترم باشه یا وصلش کن به مونیتورم .》 تا نشستم توی اتاقم ، مثل گشنه و تشنه ها ، نشستم دوباره تمام 800 صفحه پرونده را با ولع ، مثل کسی که دنبال چیز با ارزشی می گردد تورق کردم . چیز عجیبی بود ، هر بار می خواندم ، چیز های عجیب تری به ذهنم می رسید . تا اینکه رسیدم به یک جایی که مژگان نوشته بود : 《یه روز قرار گذاشتیم که بریم خونه فرید ، حدودای ساعت 8 رسیدیم و هنوز هوا روشن بود . گشنم شده بود ، تا کاپشن و پالتوم درآوردم فرید اومد سراغم و بدون اینکه به نفیسه توجهی بکنه و حتی بدون اینکه من به نفیسه توجهی بکنم ......》 نمی فهمیدم ! ساعت هشت ، هنوز هوا روشن باشد ؟! پالتو و کاپشنش درآورده باشد ؟! مگر می شود ؟ مگر داریم ؟ این چه ساعت هشت شبی بوده که هوا روشن بوده و پالتو پوشیده بوده ؟!!!!!! 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 مستند داستانی 🧕 تب مژگان 🧕 نویسنده : محمدرضا حدادپور جهرمی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 34 زمستان ، حداکثر ساعت 6 یا 6:30 اذان مغرب می گوید .ساعت 8 که هنوز هوا روشن باشد ، مال تابستان است نه زمستان ......!! دیدم اینجوری نمی شود ، گوشی ام که دم در تحویل داده بودم ، تلفن را هم از پریز کشیدم ، در را هم قفل کردم تا کسی داخل نیاید و دوباره نشستم و با وسواسیتی که در مطالعه پرونده ها دارم دوباره دقیق خواندم . تا به خودم آمدم دیدم دارند در می زنند . عمار می دانست من داخلم ،اینقدر در زد که من حواسم جمع شود و جوابش بدهم . حدودا دو ساعت به همان وضعیت داشتم مطالعه می کردم . تا در را باز کردم ، دیدم دکتر الهی هم با عمار بود ، تعارفشان کردم داخل . من عادت به طفره رفتن و مقدمه چینی ندارم . گفتم : 《خوش آمدی دکتر ! عرض کنم خدمتت که از شما دو تا سوال دارم و خیلی وقت همدیگرو نمیگیریم . یکی اینکه حداکثر زمان نقطه جوش یک دختر مذهبی از نظر روانی و روحی چقدر هست ؟ لابد می خوای بگی بستگی داره ! تو یک دختر بی مادر کمبوددار معمولی با فلان وزن ، فلان طبع ، فلان شاخصه هیکل و این فرم هایی که پر کرده رو در نظر بگیر .》 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 مستند داستانی 🧕 تب مژگان 🧕 نویسنده : محمدرضا حدادپور جهرمی
🌿🌴 • ڪربلا بھشت خدا روے زمین.. • 💚صلے‌اللّٰه‌علیڪ‌یااباعبداللّٰه💚 ۱۴۴۲
چند ساله همش منتظرم.mp3
6.76M
🏴 • من یہ نوڪر در بہ درم...💔 چند سالہ همش منتظرم اسمم در بیاد برم حرم... ڪربلایـے مجتبےرمضانے • ۱۴۴۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 فرماندهی در جنگ؛ پدری مهربان و مدیری قوی
🦋 خاطرات شهید "حاج قاسم سلیمانی" ♦️به روایت ✍دست تنگ بودند و درآمد درست و حسابی نداشتند. آن وقت ها هم که مثل حالا فرهنگ خرما خواری نبود تا از فروش محصول بتوانند زندگی راحتی داشته باشند. وسوسه های خامشان می کرد ودر قبال می شدند کارچاق کن آن ها😣 👌حاجی بیکار نماند. نشست و فکر کرد چطوری می شود جلوی در دام افتادن جوان های عشایر را بگیرد. خیلی از این جوان ها فراری بودند. چون کارت پایان خدمت نداشتند و دستشان جایی بند نمی شد از بیکاری می رفتند سمت اشرار. قرار شد فراری ها بیایند ولباس بپوشند اما توی منطقه خودشان خدمت کنند. تازه ،حقوق هم بگیرند ، خب عده زیادی از اینها زن و بچه داشتند ؛ این شرایط به نفعشان بود کنار زن و زندگی شان خدمت میکردند، درآمد داشتند وبعد هم کارت می گرفتند می توانستند گواهینامه رانندگی بگیرند، بروند جایی استخدام شوند و یا پروانه کسب بگیرند و یک کار حلال آبرو دار دست وپا کنند. خیلی از همین سرباز های عشایر که سواد بیشتری داشتند با پیگیری های حاجی جذب نیروی انتظامی هم شدند 😊 📚راوی:سرهنگ خلیلی،فرمانده اسبق ناحیه سپاه بم
خط خون نقطه پایان سلیمانی نیست بهراسید که این اولِ بسم اللّه است تا ابد 01:20 بامداد جمعه ها را به یاد حاج قاسم یادآوری و زنده نگه خواهیم داشت
ساعت ۱:۲۰ به وقت شهادت...
🔻استاد پناهیان : علت ڪینه نظام سلطه ازحجاب آن است ڪه افزایش هرزگے موجب کاهش مقاومت مےشود. 🔸 بےحجاب شدن هنرنیست؛✋ 🔹 غیرمحجبه درعالم زیاداست!😕 ✅ این حجاب است که ❤️حرف تازه جهان امروز است،