بازگشت #بیژن :
طلایه داران سپاه، فرستاده ای نزد #پیران فرستادند تا خبر پیروزی #هومان و مرگ سردار ایرانی را به پیران برساند.
وقتی بیژن از سپاه توران فاصله گرفت و به میانه هر دو سپاه رسید، مترجم هومان دوان به سوی سپاه توران آمد و خبر مرگ هومان را داد و خبر به پیران نیز رسید.
بیژن در مقابل سپاهیان، پرچم سیاه هومان را نگون کرد و دیده بان ایران افتادن پرچم توران را دید. از شادی نعره کشیدند و فرستاده ای به سپاه ایران فرستادند تا خبر پیروزی بیژن و نگون شدن پرچم دشمن را برساند.
#گیو مانند دیوانگان به این سو و آن سو می دوید و از پسرش سراغ میگرفت. گویی اوست که در جنگ مرده است. از بیژن خبر یافت و سوی فرزند تاخت. چشمش به چشم فرزند افتاد و از اسب فرود آمد و در خاک غلتید. سر به آسمان بلند کرد و سپاس کردگار گفت. بیژن را در آغوش گرفت و ستایش کنان به سوی سپاه ایران راهی شدند. بیژن که پدربزرگش را از دور دید، از اسب تورانی پیاده شد ، اسبی که سر خاکی و خونی هومان به فتراکش بسته بود. اسب و سلاح و سر هومان را به #گودرز تقدیم کرد و گودرز چنان شاد شد که گویی روح از بدنش خارج میشود. آفرین خداوند را گفت و به گنجور دستور داد تا تاج و جامه خسروانی بیاورد. تاج و کمربندی زرین و ده اسب با زین زرین و ده کنیز با کمربندی زرین و ده غلام نیز به بیژن داد و گفت« از زمان #سام دلیر تا کنون کسی اژدها شکار نکرده است! سپاه را با این جنگ شاد کردی و شاه ترکان را غمگین!»
لشکریان ایران جرئت گرفته و دلیر شده بودند.
پیران اندوهگین و غمگین شد. با چشمانی پر از آب نزد #نستیهن کسی فرستاد که بگوید« ای پهلوان فریادرس، سزاوار است در کین برادر درنگ نکنی و به ایرانیان شبیخون کنی. ده هزار مرد جنگی ببر تا شاید تو بتوانی کین هومان را بستانی. وقتی رفتی سپاه را سوی دشت بکش»
نستیهن پاسخ فرستاد« همین کار را خواهم کرد.»
@shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
بازگشت #بیژن : طلایه داران سپاه، فرستاده ای نزد #پیران فرستادند تا خبر پیروزی #هومان و مرگ سردار ای
توران هر چی پهلوون داره پسرای ویسه ان😐😂
شاهــنامهٔ فردوســی
توران هر چی پهلوون داره پسرای ویسه ان😐😂
پسرای ویسه
پیران
پیلسم
نستیهن
هامان
بارمان
کلباد
لهاک
فرشیدورد
قراخان
هدایت شده از منور
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر انگلیس و بهاییت میخواست انتقام تحریم تنباکو توسط زنان چادری و سرکوب فرقهها توسط قاجار را بگیرد حتما انیمیشن شاه و ژولیت را می ساخت و در زمان انفعال مسئولین در برابر حرام شرعی سیاسی آن را وارد جشنواره فجر میکرد
چند نکته در باب پویانمایی شاه و ژولیت در جشنواره فیلم فجر
🔺بااینکه قاجار جزو حکومتهای ضعیف ایران بوده و در زمان آنها جریان نفوذ و تهاجم بیگانگان به اوج میرسد و سرانجام هم توسط کودتای انگلیسی منحل شده و جایگزینش یک حکومت کاملا وابسته به غرب میشود، دلیل نمیشود ما از حسنهای قاجار نگوییم، قاجار با تمام ضعفهایش نسبت به پهلوی چند شاخصهی مثبت داشت
اول: قاجار، ناصرالدین شاه و امیرکبیر جزو کسانی بودند که با فرقههای بابیه و ازلیه و غیره مبارزه کرده و با آنها جنگیدند در حالی که پهلوی سرتاپای ایران را در اختیار بهائیت قرار داد و نمونهاش هم همین وزرای بهایی پهلوی بود.
دوم: قاجار از فرهنگ تشیع صیانت کرد تا جاییکه همسر شاه؛ انیسالدوله روضهخوان اهل بیت بود اما در زمان پهلوی نه تنها صیانتی نشد بلکه فرهنگ غربی پهلوی، متخاصم و مهاجم به فرهنگ دینی کشور شد و سوم:در کنار اینها زنان هم در حرکتهای ضداستعماری نقش آفرینی کرده و با تحریم تنباکو، سیاست استعماری انگلیس را شکست داده بودند.
اما به یکباره انیمیشنی در میانهی زن زندگی، در جشنواره فجر رونمایی میشود که سراسر توهین به زنان چادری است حال از توهینها به زنان چادری بگذریم زنان ایدهآل و مورد توجه هم زنان بیحجاب غربی است.
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
راسته میگن پیران و افراسیاب پسر عمو ان؟
#دایگو
.............
نه تا حالا ندیدم
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
حاجی یه سوال پشنگ مگه پدر یا پدر بزرگ منوچهر نبود چجوری انقدر ازش کینه داشت
#دایگو
.................
نه
پدر منوچهر یه پشنگ دیگه است
پشنگ پدر افراسیاب فرق داره با پدر منوچهر
نبرد #بیژن و #نستیهن :
شب که از نیمه گذشت، نستیهن دو گروه از سواران زره دار برگزید و سوی سپاه ایران تاخت.
بامداد به سپاه ایران رسیدند و دیده بان آنان را دید. کارآگاهی فرستادند تا خبر رسیدن گروهی جنگاور از توران را به #گودرز برساند.
گودرز دانست که آنان قصد شبیخون دارند و به لشکر دستور داد که بیدار و هشیار باشند. سپس #گیو را به همراه لشکرش فراخواند و به او گفت« بخت و اختر به کام تو باشد که دل دشمنان با شنیدن نام تو به لرزه می افتد. لشکریان مرا نیز با خود ببر و این جنگ را به عهده بگیر!»
بیژن از سواران سپاه، هزار جنگجوی را برگزید و هر دو سپاه مقابل یکدیگر قرار گرفتند. گرز ها را به آسمان بردند و ابری سیاه از گرز نقش بست. ابر سیاه سپاهیان از کوه پایین آمد و مقابل سپاه توران ایستاد.
بیژن گردو خاکی در مقابل خود میدید که سپاه ترکان در آن گرد پنهان شده بود. دستور داد تا کمان ها را زه کنند و آماده تیراندازی باشند، فریاد از تیراندازان بلند شد و به گرد پیش رو تیراندازی کردند.
سپاه نزدیک تر رفت و بیژن، نستیهن را دید که پرچم ویسگان را برافراشته است. آسمان سرخ و زمین سرخ بود، دو گروه از ترکان زیر سم اسبان غرق در خون بودند.
بیژن کمان بر دست گرفت و تیری بر اسب نستیهن زد. اسب از درد افتاد و بیژن سریع نیزه ای به کلاه خود نستیهن زد و نستیهن در لحظه جان داد.
به ایرانیان گفت« هر کس به میدان جنگ بیاید و جز گرز و شمشیر به دست گیرد سر از تنش جدا خواهم کرد که ترکان چهره های زیبایی دارند اما در از هنر جنگیدن بی بهره اند.»
دلیران ایران جرئت گرفتند و تن ها بی سر کردند.
@shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
پسرای ویسه پیران پیلسم نستیهن هامان بارمان کلباد لهاک فرشیدورد قراخان
چقدر اسم تورانی ها خوشگله
پیران
افراسیاب
نستیهن
بارمان
و...
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
تو به عنوان یه شاهنامه خوان دوست یا هرچی به شبهه اینکه حضرت عباس ع علم کپی از داستان درفش کاویان و اون مرده که اسمش یادم رفته است چه جوابی میدی
#دایگو
....................
اول اینکه در طول تاریخ ماجراهای خیلی جنگ ها شبیه به هم بوده
قطع کردن دست و پا
له کردن جنازه زیر سم اسبان
تحریم آب و غذا
و....
از فنون قدیمی جنگ هستند
و اگر در داستان دو جنگ مختلف باشند دلیل بر کپی بودن نیست!
در ثانی
عاشورا که کتاب داستان یا رمان نیست کپی بشه
یه واقعه تاریخیه
که راوی و شاهد و منبع داره