کتاب اربعین 1402 جهت چاپ کم حجم.pdf
38.57M
رفقاجان
این کتاب👆را در سال ۱۳۹۸ نوشتم
وقتی که از زیارت اربعین جامونده بودم، نشستم و اینو نوشتم.
فکر نمیکردم در طول دو سال، قریب ۳۵۰ هزار بار توسط زائران و عاشقان اباعبدالله الحسین علیه السلام دانلود بشه و کتابش بیست مرتبه چاپ بشه!
اینا همش لطف امام حسین علیه السلام هست و بس🌷
الان هم اینو گذاشتم که راحت دانلود کنید و اگر مفید بود و خوشتون اومد، برای خودم و خانوادم دعای عاقبت بخیری کنید.
ضمنا برای هر کسی که دوست داشتید میتونید ارسال کنید.
کتاب #اربعین_حسینی
نویسنده #حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
چراخانمهاشھیدنمیشن؟!
-چونبهشھادتاحتیاجندارند!
آنآقایونهستندکهبایدشھیدبشن
تابهسعادتبرسند!
خانمهایکتحملبکننددرخانه،
اجریکشھیدرابهآنهامیدهند(:
دیگهنمیخوادکارزیادیکنند . .
خانمهاواقعاامکاناتمعنویشانبالاست،
"فقطبایدبدانندکهکجابایدچهکارکنند..!"
| استادپناهیان .
#شهیدانه
🛑وضعیت فروش غذاهای حروم خیلی بد شده تو اسنپ فود راحت یافت میشه این یکی هم فومنه..خرچنگ... هشت پا... لابستر...
و انواع جک و جونورهای حروم رو می فروشن... واقعا چرا اجازه فروش غذاهای حرام توسط این رستوران ها داده میشه!؟/ بعد میخوان از حروم خوردن مردم چی در بیاد!؟ مومن و بسیجی و انقلابی!؟
مردم دارن با فروش این غذاها راحت تر به خوردن غذای حرام دسترسی پیدا می کنند... خیلی هاشون حتی ممکنه ندونن حرومه!
اون وضعیت فکر و باور مردم که تحت تاثیر ماهواره و مجازیه اینم تغذیه شون!
یه فکری بکنید مسئولین محترم! هر طرف و نگاه میکنیم یه وضعیه! چرا مسئولین مربوط به هر بخش کارشون و درست انجام نمیدن؟ چهارتا رستوران رو که تو اسنپ هم غذاشون رو می فروشن جلوشون رو بگیرید کار سختیه؟ یا برای حرام فروشی هم توجیهی درکاره!؟
#اسنپ_فود
یه خط روضه؛
میگه وقتی امام حسین فریاد زد:
«آیا کسی هست مرا یاری کند؟»
دیدن امام سجاد کِشان کِشان از خیمه اومد بیرون، در حالی که غلاف شمشیرش رو زمین کشیده میشد..💔
#روضه|#امام_حسین
43.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی زیبای #امیر_کرمانشاهی با موضوع #خانواده و پیاده روی خانوادگی در اربعین
ای جانم چقدر قشنگ بود😢
برای سرکوبِ نفس، گاهی کارهایی انجام بده که منفعتی برایت ندارد اما درعین حال برای اطرافیانت منفعت دارد . . !
🌱|@Mazhabi_yon
.......
#ماهور🌙! #پارت_۳ _وای عمو بدبخت شدمم دویدم و مسافت حیاط به اون بزرگی رو یه نفسه طی کردم .. در عما
ماهور🌙!
#پارت_۴
پیازایی که توی سبد کنار ظرفشویی بود و برداشتم و ریز خورد کردم ..
بعد از طلایی شدن از روی گاز برداشتم .
شکوه خانم دستی به کتفم زد.
+ بدو دخترجون گوشت هایی که آقا رحمان گرفته رو چرخ کن سالاد امروزم با توعه
چشمام خیلی میسوخت و درحالی که می مالوندم گفتم : چشم
+ اینقد چشاتم نمالون برو یکم آب بزن بهش
سرمو زیر شیر آب کردم و چشمامو با آب خنک شستم .
_ آخیش
یاسمین که داشت برنج رو دم میکرد نگاهشو به اطراف داد و وقتی از رفتن شکوه خانم مطمئن شد رو کرد به من .
+میگم ماهور
_بله
+شنیدی قراره شازده احترام خانم بیاد؟
_ احترام خودش چه آش دهن سوزیه که حالا پسرش چی باشه ..
+ هیسس نگو اینجوری شکوه خانم میشنوه
کاهو ها رو از کیسه برداشتم و مشغول شستن شدم.
_ دروغ که نمیگم اصلا این پسرش این همه مدت کجا بوده ؟
+منم نمیدونستم احترام خانم پسر داره
ولی شنیدم که خارج بوده
_ تنها نگرانیم اینکه این اخلاقش از مامانش گند تر باشه
+ چقدم که تو از کسی حساب میری
با خنده گفت : دیگه هروز باید شاهد جر و بحثای ماهور خانم با جناب شازده باشیم.
چشم غره ای بهش رفتم که صدای خندش بالاتر رفت.
+چتونه؟ یالا کلی کار مونده هنوز
با صدای شکوه خانم یاسمین خنده شو و خورد و مشغول کار شد .
+ماهور
برگشتم سمت شکوه خانم
_ بله
+ احترام بانو فرمودن اتاق بزرگه بالا رو برای شازده آماده کنی.
_بعد ناهار سرم خلوت بشه میرم
+بجنب پس
..
#ادامه_دارد
#کپی_ممنوع
🔗⃟🌸|⇢ب قلمـ حنین♪٭