هر کسی را سر چیزی و
تمنای کسیاست
ما بـه غیر از تو نداریم
تمنای دگر . . . .
#اربآبحسینجآنــم
با دعای خیرِ زهرا میرویم کرببلا
شبِجمعه حَرَمِ شاهِ ذَبیحً مِن قفا
#السلامعلیکیااباعبدالله
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅تویی بهانهی خورشیــد برای تابیدن
تویی بهانهی بــاران برای باریدن...
🔅بیا که عدالت مطلق مسیر میخواهد
سپاه منتظرانت امیــر میخواهد...
🌱به سرم رحمت بی واسعه یعنی مهدی
بهترین حادثه و واقعه یعنی مهدی
🌱اخم چشمش علی و خنده زهرا به لبش
جمع این جاذبه و دافعه یعنی مهدی
🍂💫
هر ڪہ در عشـق
سر از قله در آرد هنر است
همه تا دامنهی ڪوه تحمل دارند ...
#سلام🤚
#صبحتون_شهدایی🍃
#شهید_سعید_سامانلو
🍂💫
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۱۵
🌺 مسئولِ باشرافت مانندِ این شهید عمل میکند...
#متن_خاطره
بیکار بودم. برادرم با توجه به مسئولیتی که داشت، میتوانست ما رو ببره سرِکار و برامون کار جور کنه، اما اینکار رو نکرد ، و هرگز چنین چیزی رو برامون نخواست... کلاً آقـا محمد اجـازه نمیداد کسی از موقعیتش سوء استفاده کنه. در برخورد با غریبه و آشنا یکجور رفتار میکرد. کاری هم نداشت کسی از این رفتارش دلخور میشه یا نه؟
🌹خاطرهای از زندگی شهید محمد رواقی
📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
#شهیدرواقی #مسئول #شهدای_هفت_تیر #پارتی_بازی
🇮🇷
🌻🍂
نه پرواز بلدم،
نه بال و پرش را دارم..
دامهای #دنیایی اسیرم ڪرده اند..
ولے..
من میخواهم
اسیر نگاه شما شوم و بس..
#سلام🤚
#شهید_محمد_اسلامی_نسب🌸
🌻🍂
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۱۶
🌺 بخوانید تا بدانید شهادت انتخابی است، نه اتفاقی...
#متن_خاطره
هفتم تیرماه، وقتی دفترِ حزبِ جمهوری اسلامی منفجر شد ، من در کنارِ حسین زیر آوار قرار گرفتم. حال و روزِ خوبی نداشتیم. حسین حتی صدایش به زحمت شنیده میشد. اما با همان حال از من پرسید: تو الان چهارده معصوم علیهمالسلام را می بینی؟ گفتم : نه! نمی بینم... حسین گفت: پس هنوز وقتش نرسیده شهید شوی... اما انگار
زمانِ شهادتِ خودش رسیده بود. دیگر هیچ صدایی از حسین نشنیدم. او با شهادت پرکشید و من ماندم...
🌹خاطرهای از زندگی روحانی شهید حسین سعادتی
📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
#شهیدسعادتی #مسئول #شهدای_هفت_تیر #شهدای_روحانیت #شهادت
🇮🇷