🔸آن وقتها #حسن رو به قیافه نمیشناختم فقط این طرف و آن طرف چیزهایی درباره ش شنیده بودم. چند ساعتی بود که در محوطه دیدبانی بود و هی دستور میداد و #سازماندهی میکرد.
🔹من هم که اعصابم خیلی بجا نبود از این همه جنب و جوش او به ستوه آمدم. آخر سر کفری شدم و از آن بالا داد زدم سرش: "ببینم #تو اصلا کی هستی که این قدر به پرو پای بچهها میپیچی و سین جیمشان میکنی⁉️"
🔸سرش رو بلند کرد، نگاهی به من انداخت، لبخندی زد و خیلی آروم جواب داد: "من نوکر شما #بسیجیها هستم!"
#شهید_حسن_باقری
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۱۲۶
🌸 عملی که شهید باقری در هیچ شرایطی راضی به ترکِ آن نبود
#شهید_حسن_باقری #تقوا #نماز_اول_وقت
🇮🇷#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
🌻لَبخْندِ هادے🌻
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۱۲۶ 🌸 عملی که شهید باقری در هیچ شرایطی راضی به ترکِ آن نبود #شهید_حسن
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۲۶
✍ عملی که شهید باقری در هیچ شرایطی راضی به ترکِ آن نبود
#متن_خاطره
سوار بلیزر بودیم و میرفتیم خط. حسن آقا تا صدای اذان را شنید ، گفت: نگهدار تا نماز بخوانیم...گفتیم: توپ و خمپاره میاد ، خطر داره! حسن آقا جواب داد: کسی که جبهه میآید ، نباید نماز اولِ وقت را ترک کند...
مادر شهید حسن باقری هم تعریف میکرد: یکبار با هم جایی میرفتیم. حسن داشت رانندگی میکرد. وقت اذان که شد ، من به عینه دیدم که پسرم داره می لرزه. مسیر رو عوض کرد تا به مسجد برسه و نمازش را اول وقت بخواند.
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید حسن باقری
📚منابع: کتاب مجموعه خاطرات14/ سالنامه یاران ناب 90
#شهید_حسن_باقری #تقوا #نماز_اول_وقت#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈