📌به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید
#گذری_بر_زندگی_زیبای_مصطفای_شهید
#ازدواج
🔸 سال سوم دوره لیسانس مصطفی بود. او مصداق را پیدا کرده بود. حجاب ظاهری و عفت درونی خیلی برایش مهم بود.خانم دوستش را واسطه کرده بود که با دخترخانم صحبت کند. دخترخانم گفته بودند: من با شهرستانی جماعت ازدواج نمیکنم. فعلا هم اصلا به موضوع ازدواج فکر نمیکنم. مصطفی گفت: ثابت میکنم عرضهی شهرستانیها بیشتر از تهرانیهاس!
🔸به من زنگ زد گفت: اجازه میخواهم در حضور همسر دوستم در مسجد دانشگاه با دختر خانمی که به نظرم ملاک های قابل قبول برای من دارد، صحبت کنم. گفتم: اشکالی نداره.
پدر دختر خانم انسان بسیار سختگیر و دقیقی بودند. به مصطفی گفته بودند شما برو مدرکت را بگیر، کار هم پیدا کن، خدمت سربازی را هم تمام کن؛ البته قول نمیدهم تا آن موقع دخترم را برای شما نگه دارم. وقتی این کارها را انجام دادی، اگر دوباره آمدی خواستگاری، با هم صحبت خواهیم کرد.
🔸تحصیل را به سرعت تمام کرد. چند ماه بعد از شروع سربازی با قانون قد و وزن معاف شد بس که لاغر بود و قد بلند. در وزارت دفاع هم مامور کار تحقیقاتی شد. آنقدر رفت و آمد تا پدر و مادر عروس را راضی کرد.
🔸از خواستگاری تا ازدواج نزدیک سه سال طول کشید. مهریه را خانوادهها گذاشتند؛ پانصد تا سکه. ولی قرار بین من و مصطفی چهارده تا سکه بود. بعد ازدواج هم همهی سکه ها را بهم داد. مراسم عقد و عروسی را خانهی خودمان گرفتیم؛ خیلی ساده.
🔺به نقل از دوست، مادر و همسر شهید