هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی
در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی
بلکه!
فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی
که خداوند نخواست در مقابلش بایستی!
شهـــید#نوید_صفری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
رمز خودسازی ما این است که برای هر عمل مان، برای هر چیزمان، برای هر حتی اندیشه مان، یک علامت سوال جلویش بگذاریم که
"چرا؟"
یک دلیلی برای کارهایمان، دلیلی برای اندیشه هایمان، دلیلی برای فکرمان و دلیلی برای زندگی مان پیدا کنیم.
شهید#حاج_احمد_متوسلیان🕊🌹
🌷@shahedan_aref
سمت چپی رتبهی ۴پزشکی به دعوت دانشگاه سوربن فرانسه جواب رد داد سمت راستی دانشجوی ممتازه دانشگاه تورنتو بود برگشت ایران استدلال همشون این بود در حال حاضر در جنگ هستیم و کشور به ما نیاز داره!
نسل امروز رو باید با این اعجوبهها آشنا کرد کمکاری کنیم جاشونو امثال علیکریمی میگیرن
🌷@shahedan_aref
شهیدی که درسالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام آسمانی شد
معلمی، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی رهنمون شوند.
یاد و خاطره معلمان شهید سرزمینمان که با قلم و عملشان رسم زندگی رابه فرزندانمان آموختند
یادشهیدمدافع حرم مجید عسگری
معلم دلسوز و فداکار را گرامی میداریم
شهید مجید عسگری جمكرانی از معلمان هنرستان شهدای چهارمردان قم در رشته رایانه، طلبه حوزه علمیه و از خادمان افتخاری حرم مطهر حضرت معصومه(س) و مسجد مقدس جمكران، عضو بسیج آموزش و پرورش و عضو داوطلبان و امدادگران جمعیت هلال احمر بود.
این شهید بزرگوار در مردادماه سال 1353 در شهر مقدس قم متولد شد و در جریان آزادسازی شهر بوكمال از آخرین پایگاه های داعش در سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و 3 فرزند از این شهید به یادگار مانده است؛ شهید عسگری 8 سال سابقه تحصیل در حوزه علمیه قم را داشت.
شهید عسگری جمكرانی در ششم آذرماه سال 1396 در سالروز شهادت امام حسن عسكری(ع) به شهادت رسید
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مجید_عسگری
🌷@shahedan_aref
1_1060154224.mp3
1.39M
اذان شهید #ابراهیم_هادی🕊🌹
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
#اللهمعجللولیکالفرج
🌷@shahedan_aref
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
سلام وقت بخیر.
ممنون از مطالب مفیدی که قرار می دهید.
کتاب هایی که به صورت قسمتی در کانال میگذارید به طور مثال قصه ننه علی مجوز ناشر رو دارا هستند ؟
سلام مخاطب گرامی !
بله با مجوز زندگی نامه شهدا رو بارگذاری میکنیم.
🌹🌹🌹🌹🌹
هر روز با شهدا
فصل دوم : آن دو چشم آبی! قسمت اول یکی از روزهای مردادماه همراه مادرم رفتم خانهی دایی محمد. داخل ات
فصل دوم : آن دو چشم آبی!
قسمت دوم
با اخم گفت: «دیگه این حرف رو نزن! تا الان کلی خواستگار داشتی، اما آدمای سالمی نبودن؛ وگرنه زودتر شوهرت میدادم. داییت، آقا رجب رو تأیید کرده؛ پسر سالمیه، اهل کاره. بزرگ ما داییته، نمیتونیم رو حرفش حرف بزنیم. تا کی میخوای تو خونهی مردم کار کنی؟! زشته! دیگه نشنوم چیزی بگی!» سرم را پایین انداختم و تا خانهی دایی ساکت شدم.
داشتم از پلهها بالا میرفتم که رجب جلویم سبز شد و سلام کرد. مثل اینکه جن دیده باشم، بسم الله گفتم و فوری از کنارش رد شدم. همیشه از چشمان آبی بدم میآمد، به نظرم ترسناک میرسید. دختر تهتغاری دایی به طرفم آمد و گفت: «زهرا! رجب رو دیدی؟! تو رو میخواد!» نگاهی به پایین پلهها انداختم و گفتم: «این منو میخواد؟! غلط کرده با اون چشمای رنگیش!» دختر دایی لبش را گاز گرفت و گفت: «نه! نگو دختر عمه! چشماش خیلی قشنگه، موهاش هم فرفریه! چطور دلت میاد اینجوری بگی؟!»
- عه! قشنگه؟ حالا که دل تو رو برده چرا زنش نمیشی؟!
با ناراحتی گفت: «بابام میگه زهرا بزرگتره، اول تو باید شوهر کنی. تو رو خدا نگاه کن چقدر خوشتیپه!» با تندی گفتم: «به شوهر کردن که رسید، قباله رو میزنید به نام من؟! شوهر نمیخوام، ارزونی خودتون.» رفتم داخل اتاق و بدون اینکه با کسی حرف بزنم گوشهای نشستم. کمی که آرام شدم، تازه فهمیدم مراسم بلهبرون من است!
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
🌷@shahedan_aref
همه جمع شده بودند مسابقه حساس والیبال بینِ معلم مدرسه یعنی ابراهیم هادی و منتخب دانشآموزان بود !
وسط بازی توپ را نگه داشت ؛ صدایِ اذان میآمد
با صدای رسا اذان گفت .بچهها صف گرفتند
و در حیاط مدرسه نماز جماعت بر پا شد ..
- آری از مهم ترین علل ترقیِ ابراهیم ،
اقامھ نمازاولوقت و جماعت بود🌼
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
🌷@shahedan_aref