✅#خاطرات_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید محمد بروجردی
۱۷ سالش که شد ازدواج کرد؛ با دختر خاله اش. عروسی شان خانه پدرزنش بود؛ برّ بیابان.
همه را که دعوت کرده بودند، شده بودند پنج شش نفر.
موقع خرید حلقه گفت: من حلقه نمی خواهم.
چیزی نگفتم. من هم پیش تر گفته بودم که آیینه و شمعدان نمی خواهم.
مشهد که رفتیم، برایش به جای حلقه، یک انگشتر عقیق خریدم و گفتم باشد به جای حلقه.
بعد از شهادت ناصر، وسایلش را برایم آوردند. انگشتر عقیقش هنوز خونی بود ❤️🔥
📚 کتاب یادگاران / ج ۱۲ کتاب شهید بروجردی / ص ۶
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ روتاآخرببینید واقعاحیرت انگیزه
امام کاظم فرمودند: در هر چیزی که چشمانتان میبیند، پندی است.
این کلیپ حاوی نکات ظریف و زیبایی است از درسهایی که حیوانات به انسان میدهند.
آهوی مادری، فرزندش در تور گیر کرده است، جان خودش را به خطر میاندازد، تا بچه را نجات دهد.. ادامه کلیپ را ببینید و لذت ببرید💚
💌با تأمل بنگر چگونه آیات خود را به صورت های گوناگون بیان می کنیم تا بفهمند.
سوره انعام آیه 65🤍
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🔰برای مردم
جهان پهلوان همه کارهایش درس داشت . سعی می کرد از مردم جدا نشود. مردم هم او را از صمیم قلب دوست داشتند. یک بار غلام رضا از کنار خیابانی رد می شد. آن زمان مثل امروز فروشگاه وجود نداشت. بیشتر مردم از طریق دستفروشی امرار معاش می کردند. یک دستفروش در کنار خیابان نشسته و خربزه را قاچ کرده و کنار هم چیده بود. اما کسی از او چیزی نمی خرید. هوا هم گرم بود و خربزه ها روی دست مرد مانده تختی از کنار این مرد رد شد، اما برگشت و نگاهی به خربزه ها کرد. بعد یکی از آنها را خرید و با ولع شروع به خوردن کرد. اطرافیان هم ترغیب شدند و جلو آمدند. در اندک زمانی همه ی خربزه ها فروش رفت.
همان ایام برخی ورزشکاران که او را در حال خوردن خربزه در کنار خیابان دیده بودند او را مسخره کردند که ما در بهترین رستورانهای تجریش میرویم اما تختی کارش به کجا رسیده!
📙غلامرضا.
تبریک ویژه برد کشتی ایران
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
روایت شهیدی که بعد از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
شرم می کنم با ترازوی کودک گرسنه
کنار خیابان، سیری ام را وزن کنم
ای کاش یک ماه نیز موظف بودیم
از اذان صبح تا غروب آفتاب
فقرا را سیر کنیم
نه این که گرسنگی و تشنگی کشیده
تا فقط رنج آن ها را درک نماییم
آری هزاران بار افسوس که
دیریست وا مانده ایم در ظاهر دین
دهانمان پر شده است
از غلظت تلفظ حرف <ض>
در کلمه "و لا الضالین"
ولی غافل ازآن که خود عمریست
در گمراهی به سر می بریم....
به راستی ما به کجا می رویم...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطوربشیم مثل شهدا..؟!
سفارش شهدا....
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💛 امام رضا علیه السلام:
🔸️بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید:
1- زمانی برای مناجات با خدا
2- زمانی برای تأمین معاش [کسب روزی]
3- زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب هایتان را به شما می شناسانند و در دل شما را دوست دارند.
4- و ساعتی برای کسب لذّت های حلال. با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می آورید.
📚فقه الرّضا علیه السلام، ص۳۳۷
روز بزرگداشت شهریار؛ بر اندیشمندان وادیبان ؛اساتیدو اعضای محترم کانال گرامی باد.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
26.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهرستان قوچان
توزیع شله زرد و شربت
در شب و روز شهادت امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام🥀
در موکب هیئت کریم اهل بیت علیه السلام
🖤 پویش واجب فراموش شده 🖤
https://eitaa.com/joinchat/401211547Cce77687a7d
خداقوت....هم استانیهای شهید
اجرتون بااهل بیت وشهدا
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﺸﻮ...
ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ،
ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺸﻮ
ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ هم ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ.
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ.
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ،
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ!
ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ،
ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﮕﺮ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ.
ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ
ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍چه زیباست سخن خدا...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🍁خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر
محمدعلی چندسالی بزرگتر از برادرش رسول بود...
پائیز بود که تانکر سهمیه نفت واردمحله شد..
من هم مثل تمام اهل محل فورا گالنهای خالی رو از انباری برداشتم وخودمو به صف نفت رساندم ...
همینطورکه گالنهارونوبت گذاشته بودم دستفروشی با کیفهای رنگارنگ مدرسه واردمحله شد و زیر درخت توت کنارچشمه بساطشو پهن کرد....
باچندتا از خانومای محل رفتیم تا نگاهی به کیفهابندازیم...
بین همه اونا ؛یک کیف چمدانی شکل
(زردمایل به نارنجی) نظرم رو به خودش جلب کرد؛
قیمتش دوبرابرکیفهای دیگه بود...
نگاهی به پولای دستم انداختم کافی نبود
دوراه بیشتر نداشتم
یا بایدکیف رونمی خریدم
ویایک گالن نفت کمتر خرید میکردم
خلاصه راه دوم رو انتخاب کردم وهرطور بود اون کیفوخریدم
شب که برگشتیم ازکیف رونمایی کردم
بچه هاکلی تعجب کردن
به رسول گفتم:چون داداش محمد بزرگتره کیف چمدانی روببره؛توهم کیف پارسال داداشو بردار...
رسول کلی ذوق کرد اما محمد هیچی نگفت.
فرداصبح وقتی اتاق رو تمیزمیکردم کیفو روی تاقچه دیدم
محمد کیفِ نو رو ؛ نبرده بود!!!!
تعجب کردم
وقتی ازمدرسه اومدازش پرسیدم:
مادر؛کیفو یادت رفت ببری ؟
گفت:نه...عمدی نبردم...
پرسیدم:ازسلیقه ام خوشت نیومد
گفت:نه...باکیف خودم راحت ترم
پاپیچش شدم وگفتم یعنی چی؟!
جوابم داد:مادرم...رسول امسال تازه میره مدرسه... اون بیشتر ذوق وسیله نو داره تامن...
اگه اجازه بدی...کیف چمدانی مال اون باشه...
ماتم برده بود....
محمدورسول هر دو از پدر یتیم شده بودن ومحمدعلی با اینکه چندسالی بیشتر ازرسول بزرگ نبودولی بارفتارش معلم خوبی برای من و برادرش بود...
حالا سالها ازاون خاطره میگذره اما
هنوزم این کیف رو به یاد اون روز یادگاری نگه داشتم...
روایتگر:مادرشهید(فاطمه راستگو)
کتاب ازقفس تاپرواز
جلد اول(خاطرات شهیدبرزگر)
کپی ونشر آزاد
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# بسوی تو
#امام زمان عج الله
ما گناه می کنیم و
غیبت شما تمدید میشود..
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
زندگی دادگاه نیست ....
تا در آن به دنبال احقاق حق خود باشیم... .
زندگی ، زندگی است... .
باید گذشت کرد تا بتوان ازآن لذت برد
گذشت، رمز پیروزی درزندگی است
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنرمند ایرانی جوری نقاشی کشیده که از سمت راست شهید ابو مهدی المهندس دیده می شود و همان نقاشی از سمت چپ شهید حاج قاسم دیده می شود.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
شاگرد از استادش پرسید:
برای خوب بودن کدام روز بهتراست؟
استاد فرمود:
یک روز قبل ازمرگ
شاگرد حیران شدوگفت:
ولی مرگ را هیچکس نمیداند
استاد فرمود:
پس هر روز زندگیت را روزِ آخرفکر کن
وخوب باش ...
شاید فردایی نباشد...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🔳◾️▫️توبه نصوح▫️◾️🔳
تاآخربخونیدشنیدن داره...
نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت.
او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را میشکست.
روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند.
وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد.
ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند.
و نصوح خسته و نالان شکر خدا را بجا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پروردگار را مشاهده کرد، این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت.
هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست!؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود.
لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد.
روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.
او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا میآمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او مینگریستند.
رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود.
از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند.
همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست.
مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت:
حال که او نزد ما نمیآید ما میرویم او را ببینیم.
با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
بنا بر رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند.
نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد.
روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست.
وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
⚜آن شخص به دستور خدا گفت:
بدان ای نصوح!
نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم.
تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد.
و از نظر غایب شد.
⬅️به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، #توبه_نصوح گویند.
🕊خداوند در سوره تحریم، آیه ۸ به بندگانش امر مینماید که توبه نصوح کنید:
🍃✨ یا اَیهَا الذینَ آمَنُوا تُوبَوا اِلَی الله تَوْبَةً نصوحاً عَسَی رَبُّکمْ اَنْ یکفِّرَ✨🍃
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
#خاطرات_شهید
●حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا...
شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عج)...
●می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه... گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد....
●بعد از حسیــن، کاکا علے شـد فرمانده تخریـب...
دیدم همیشــه یک لباس منـدرس و کهنه به تن دارد.
گفتـم کاکا علے این چـیه پوشیدے زشتـه!
گفـت: لباس شهیـد ایرلوِ!
گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟
گفت:دادم خیاط بـرام اندازش کـرده.
روی آسـتین جاے یک پارگے بود.
گفـتم: این چـیه، چرا این را ندوختـی؟
گفت: جاےترکـشیه که به بازوے ایرلو رفته.
هر وقت خسـته میشـم. دلم مےگـیره سرم رو مےگذارم رو این پارگےآروم میشم!
#شهید_علی_ناظمپور(کاکاعلی)
📎سمت: فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی(ﻋﺞ)🌷
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفارش امروز شهدارو بشنویم...؟؟
کاش ما هم آسمانی میشدیم
فارغ ازدنیای فانی میشدیم
کاش درمامیل رفتن بودکاش
باشهادت آسمانی میشدیم
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
داستان کوتاه
"بزرگی مشکلات"
"مراد،" ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستا ﺑﻪ "ﺻﺤﺮﺍ" ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ "ﺣﻤﻠﻪ" ﮐﺮﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ "ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ" ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ "ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ" ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ "ﮐﺸﺖ" ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ" ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ "ﺁﺑﺎﺩﯼ" ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ "ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ" ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
«ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ!»
مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ "ﺷﯿﺮ"" ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ."
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است.!
ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند:
«برای چه از حال رفتی؟»
مراد گفت:
«فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک "سگ" است!»
مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ "ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ" ﻣﯽﺷﺪ.
* ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ. *
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نا امیدی نسل جوان...
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
✅دروغ گفـتن حرامـ اسـت حتے به شوخیے
🌱یه سوالـ:
💫وقتیے که خطبــه عقد میخونن
چند بار عاقد مےخواد از عــروس «بله» می گیره؟؟!
💫مےگن:عروس رفته گل بچینه
چرا باید از همون آغاز زندگے و پیمان زناشویے دروغ گفته بشه؟
حالا هرچند مصلحتے و بر رسـوم باشه!
💫چرا این دروغ گفتن رو رسم و رسـوم کنیم و به نسل های آینده منتقل کنیمـ؟
💫عـــــروس و دومـــــاد که سر سفره عقد قرآن به دست نشستنـ
💫تو یکی از مکان هایی که خطبـه عقد جارے میشد؛
عاقد وقتے که مے خواست از عـروس «بله» بگیره…
💫گفتن: عروس خانم داره سورهٔ_نور میخونه
واقعا هم عروس و دوماد سورهٔ نور رو داشتن مےخوندن
💫 چرا این روش رو الگو و نمونه قرار نمیدیم؟
💫 چه مانعے داره که موقع عقد به عروس خانم و آقا دوماد بگن قرآن بخونن که اگه عاقد خواست «بله» بگیره
بگن عروس خانم مشغول خواندن قرآن هست؟
💫 زمانے که خدا باهاش صحبت میکنه و بهش سفارش میکنه
💫سوره کوثر = سوره حضرت زهرا(س)
💫سوره یاسین = قلب قرآن
💫آیة الکرسی = سید آیات قرآن
💫سوره الرحمن = عروس قرآن
💫یا بگن عروس داره برای سلامتے امام زمان(عج) صلوات میفرسته
تا همه صلـوات بفرستند و فضامتبرک بشه به نام خاتم الانبیاء محمد_مصطفی ﷺ
✅اونایے که موافق هستن، این پیام رو به بستگان و دوستانشون پیشنهاد بدن
تا عادتهاے بے فایده به عادتهاے بافایده و قرانے عوض بش
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشانه های پختگی یه آدم هفت تاست؛
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
هیچ وقت از سوریه سوغاتی نمیآورد، میگفت: من از بازار شام خرید نمیکنم، بازاری که حضرت زینب(س) رو به اسیری بردند خرید کردن نداره...
یه صلوات برای مدافع حرم بیبی، شهید روحالله قربانی بفرستیم.
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید مدافع حرم🕊🌹
#روح_الله_قربانی
آری...
شهدا اینگونه بودند...
ادب داشتند
نه از کربلا کفن می خریدند
ونه ازبازار شام سوغات...
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
☑️#حدیث
🌟🍁 پیامبر اکرم (ص):
بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد☝️🏻
عرض شد: کسی که مال ندارد 🙁 چه کار کند؟
حضرت فرمودند: برداشتن چیزهای آسیب رسان از سرِ راه صدقه است،
❣نشان دادن راه به کسی، 👈
❣عیادت بیمار 🤒،
❣ امر به معروف، نهی از منکر👌
❣جوابِ سلام دادن 🤝
صدقه است
📚 بحارالانوار / ج ۷۵ / ص ۵۰
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
اين دوازده جمله را حتماً بخوانيد...
۱_یادت باشه تا خودت نخواي هيـچ کس نميتونه زندگيتو آباد کنه❕
⚪⚪⚪
۲_یادت باشه که آرامش رو بايد تو وجود خودت پيدا کني❕
⚪⚪⚪
۳_یادت باشه خدا هميشه مواظبته❕
⚪⚪⚪
۴_يادت باشه هميشه ته قلبت يه جايي براي بخشيدن آدما بگذاري ....
⚪⚪⚪
۵_منتظر هيچ دستي در هيچ جاي اين دنيا نباش ...اشکهايت را با دستهاي خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند❕
⚪⚪⚪
۶_زبان استخواني ندارد اما آنقدر قوي هست که بتواند قلبي را بشکند
مراقب حرفهايمان باشيم .
⚪⚪⚪
۷_گاهي در آمدن ورفتن کسي از زندگيتان حکمتي نهفته است .اينقدر اصراربه اصلاح نکنید❕
⚪⚪⚪
۸_آدما مثل عکس هستن،زيادي که بزرگشون کني کيفيتشون مياد پايين❕
⚪⚪⚪
۹_زندگي کوتاه نيست ، مشکل اينجاست که ما زندگي را ديرشروع ميکنيم❕
⚪⚪⚪
۱۰_دردهايت را دورت نچين که ديوارشوند ، زيرپايت بچين که پله شوند…
⚪⚪⚪
۱۱_هيچوقت نگران فردايت نباش ، خداي ديروز و امروزت ، فرداهم هست…
اگر باشي ...❕
⚪⚪⚪
۱۲_بندگي ماگاه گاهیست ولى خدایی او همیشگیست …
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدیما هر روز اندازه یک کتاب چیز یادمیگرفتیم...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
سعي نکنید
تو زندگیتون
بهترین قطار رو سوار بشید...
سعی کنید
بهترین ایستگاه
پیاده بشید!
انشالله ایستگاه آخرمان در پایان زندگی
عاقبت بخیری و مقصد نهایی همه ما دیدار امام زمانمون باشه...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65