فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوش کنید قشنگه...حرف دله☝️
برای فرج دعا کنید 🙏🌹
💥از خدا سبقت نگیر!!!
🌟مولاناامام باقر(علیه السلام)فرمودند:
🍃فَلاَ تَعْجَلْ فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ اَلْعِبَادِ وَ لاَ تَسْبِقَنَّ اَللَّهَ فَتُعْجِزَكَ اَلْبَلِيَّةُ فَتَصْرَعَكَ
🍃شتاب مكن كه خدا بواسطه شتاب بندگانش شتاب نميكند
(زمان رسيدن دولت حق را پيش نمياندازد)
تو بر خدا سبقت مگير كه گرفتارى ناتوانت كند و بخاكت اندازد
📚الکافی ج ۱ ص ۳۵۶
💫✨در زمان #غیبت امام زمان روحی فداه
و در #فتنه های #آخرالزمان #صبر خودت را از دست نده
و وظیفه آن که #دعا کردن برای #فرج امام زمان روحی فداه است را انجام بده
و عجله نکن و مطیع امر الهی باش در این زمان
تو در امتحانات الهی هستی
مشکل بشر این است که فکر میکند #ظهور یکی از راه های نجات است.
📌📌📌درحالی که ظهور تنها و تنها راه نجات است
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
🆔@ShahidBarzegar65
⭕️میدونستید مثل فاطمیون مدافع حرم،
زمان جنگ با صدام هم، تیپی به اسم ابوذر داشتیم که همه افغانستانی بودن؟
بعد یه عده ناجوانمرد؛ افغان هراسی راه انداختن و اخراج همه افغانها از ایران رو مطرح میکنن و هشتگهای نژاد پرستانه چاشنیش میکنن!
#ما_متحدیم
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹این داستان زیبا رو ببینید😊👌
🔸شما هم هروقت دیدین که اوضاع بیریخت شده، فرار کنید تو بغل خدا... هرجا که ترسیدین، بدونید که راه فرار به سمت خداست!
🆔@ShahidBarzegar65
مادر بزرگ می گفت حرف سرد،
مِهر گرم رو از بین می بره!
راست می گفت...
حرف سرد حتی وسط
چله تابستان هم
لرزه می اندازد به تن آدم،
چه رسد به این روزها که هوا
خودش اندازه کافی سرد است...
مثل چشم ها و دست های خیلی ها
بگذارید به حساب پندهای
پیرانه در میانسالگی!
اما حقیقت دارد که حرف سرد،
مِهر گرم رو از بین می بره! ...
حرف های سردمان را
قایم کنیم در پستوی دل...
همان جا کنار قصه هایی
که برای نگفتن داریم
دل تان گرم...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید چه دعاهای قشنگی
تمام این دعاها تقدیم به شمابزرگواران
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان
در کتاب سرور المومنین روایت شده است که از صادق آل محمد علیهم السلام پرسیدند که حضرت موسی در هنگام مردن و جان دادن چگونه بود؟
فرمود وقتی ملک الموت برای قبض روح موسی ع آمد آن حضرت عرض کرد: از کدام عضو مرا قبض روح می کنی ملک الموت عرض کرد: از دهان، فرمود من با این دهان و زبان با ملک منان تکلم کرده ام عرض کرد از چشم، فرمود با آن نور تجلی دیده ام، گفت از دست جواب داد به آن تورات والواح را گرفته ام گفت از پا عرض کرد با این پاها به کوه طور رفته ام.
هر عضوی را عذری آورد چون به اینجا رسید امام صادق علیه السلام صیحه کشید و بیخود گردید چون به هوش آمد گفتند یابن رسول الله (ص) چه چیز باعث گریستن شما شد قرنهاست که از وفات موسی می گذرد! سپس گریه امام شدیدتر شد و فرمودند بر موسی گریه نمیکنم ولکن بر جدم حسین گریه میکنم!
هنگامی که بر روی زمین افتاد و شمر لعنت الله علیه آمد که او را ذبح نماید خداوند تعالی به عزراییل امر کرد که برود و روح حسین (ع) را قبض نماید هنگامیکه عزراییل شنید فرمود پروردگارا پناه میبرم به تو از اینکه مخالفت امر کنم، من بنده ضعیف ذلیل هستم و لکن به عزتت قسم میدهم که مرا از این کار معاف کنی خداوند وحی کرد برای چه؟ عزراییل گفت من توانایی قبض روح او را ندارم، از کجا روحش را قبض کنم ؟!
خداوند فرمود از دهانش، عزارییل گفت به تیر ابو ایوب الغنوی مجروح است فرمود از بالای سرش، عزارییل گفت مجروح است به شمشیر شریک بن الذرعه، فرمود از بازویش عزراییل گفت مجروح است از سنان بن انس لعنت الله علیه، خداوند فرمود از ناحیه قلبش، عزراییل گفت مجروح است به تیر حرمله بن کاهل اسدی، خداوند فرمود از چشمانش، عزراییل گفت از خون سرش پر شده است .....
سپس خداوند وحی کرد ای عزراییل قصد من از این نبود مگر اینکه خواستم ملائکه را به مصیبت حسین (ع) خبر کنم و گرنه خودم به دست قدرت خودم میخواهم او را قبض روح نمایم سپس امام حسین علیه السلام را قبض روح کرد، که در این هنگام منادی از بطنان عرش ندا داد:
والسلام علی من اتبع الهدی
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
🆔@ShahidBarzegar65
راز عدد 6⃣ و شهیدمدافع حرم فاطمیون از شیراز
🌷🌹🌷🌹
1⃣تولد: میلاد امام صــادق ع (ششمین امام شیعیان)
2⃣ ششمیـن فرزند خانواده
3⃣ شـهادت :ایام شهادت امام صادق ع (امام ششم شیعیان)
4⃣قبر شهید : ششمین قبر در ردیف شهدای مدافع حرم فــاطمیون شیراز
5⃣اسمش همنام: امام ششم شیعیان
◾️🌷◾️
شهید مدافع حرم
#صادق_محمدزاده
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهید حسین املاکی در بیانات رهبر انقلاب
✏️ شهید املاکىِ شما - جانشین فرمانده لشکر گیلان - وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شیمیایی بود و بسیجىِ بغل دستش ماسک نداشت؛ او ماسک خودش را برداشت و به صورت بسیجىِ همراهش بست! #قهرمان یعنی این.
🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی دلنشین...
قطعه تصویری ضد صهیونیستی با مداحی حاج امیر عباسی
🌷 از بحر تا نهر
🆔@ShahidBarzegar65
🔸عهد بستم در این لباس شهید بشوم
دوستان می گفتند: زمان بازنشسته شدنش بوده، هر چی می گفتند: آقا بیا برو بازنشسته شو! یک عمر توی جبهه بودی و خدمت کردی، بیا برو آب و هوایی تازه کن. این لباس را رها کن.
اما سردار شوشتری جواب می دهد:
«من عهد بستم با آرمان های بسیج که در این لباس شهید شوم»!
🎙نقل از همرزم شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت (هم استانی شهیدبرزگر)
🆔@ShahidBarzegar65
هدایت شده از کانال شهید محمدعلی برزگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوهای خوب برای دیگران بکنیم👌
تقدیم بشما بزرگواران
🆔@ShahidBarzegar65
📔#داستان_واقعی(چوب خداصداندارد)
این ماجرا در اُردُن اتفاق افتاد ...
مردی وفات کرد و زن جوان و فرزندش که شیر خواره بود را ترک گفت ...
عموی پسر شیرخواره آمد و به زن گفت که حاضر است برای بزرگ کردن برادر زاده کمک نماید و با پول بجامانده از برادرش کار کند تا آینده او فراهم شود ..
مادر قبول کرد و وکالت را به او سپرد .
عمو دارایی برادر زاده را گرفت و برای کار به آمریکا رفت ، به خواست خداوند کار خوبی نصیبش شد و با زنی آمریکایی ازدواج کرد و صاحب خانواده و فرزند شد ...
زنش نیز او را در چگونگی استثمار مال و دارایی اش یاری نمود و بنگاه معاملاتی فروش ماشین به راه انداختند ..
او هرگز از مالی که بدست می آورد چیزی برای زن و فرزند برادرش نمی فرستاد ..
آنها صاحب میلیاردها ثروت شدند .
اما بیوه زن جوان و فرزندش در فقر بسر می بردند ، خداوند آنها را با مال حلال هرچند کم کرامت داده بود و پسر با تربیت و تعلیم بر اساس دین پرورده شد و به سن جوانی رسید ..
عمو بعد از سالها به کشورش برگشت ....و زمینی بزرگ خرید و ویلایی عظیم بنا کرد در منطقه ای به نام ام اذنیه .
سپس شرکت تجاری بزرگ ماشین را راه انداخت که در اردن نظیر نداشت .
برادر زاده اش که اکنون جوانی شده بود نزد او رفت و مال پدرش را از او درخواست کرد ، اما عمو سرباز زد وگفت که چیزی از پدراو در نزدش نیست و او را از ویلایش بیرون کرد و تهدید کرد که دیگر پا به آنجا نگذارد .
جوان با دلی شکسته نزد مادرش برگشت وچیزی نصیبش نشد .
عمو ویلای خود را با انواع وسایل گرانبها آراسته نمود ..سپس از خانواده ی خود خواست که به اردن بیایند ..
روز موعود فرارسید و خانواده اش با هواپیما به اردن آمدند و او با ماشین به استقبالشان رفت ...
عمو خوشحال به فرودگاه رفت و آنها را سوار ماشین جدید وگرانبهایش نمود .
اما در راه بازگشت به ویلا خداوند دیگر فرصتی به او نداد و تصادف کرد و همگی جان باختند ...در آن حادثه دلخراش هیچ یک زنده نماند ..
واینگونه تقدیر خداوند صفحه عدالت را گشود و تنها وارث عمو همان برادرزاده تشخیص داده شد و مال به صاحب اصلی خود رسید مالی که سالها تصاحب شده بود و انسانی متکبر و قدرت طلب وسیله ای برای تامین آینده آن یتیم شد .
و بین خداوند ودعای مظلوم هیچ حجابی نیست ....
«و خداوند تو فراموشکار نیست ...»
🆔@ShhidBarzegar65
💫پارت(۳۵)
جلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز
خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷
📝همــــسایه
🌷در همسایگی ما پیرزن و پیرمرد سالخورده ای زندگی میکردند که وضعیّت مالی معیشتی خوبی نداشتند و به سختی روزگارشان سپری می شد
🌷آنهاهیچ شکایتی از تنگ دستی زندگی خود نداشتند، نزد کسی دم از نداری نمی زدند و شکرگزار پروردگار بودند. فقط نمیدانم که چطور محمّد آنان را راضی به دریافت هدایایش می کرد، الله اعلم ..
🌷البتّه محمّد از این ماجرا یا کمک هایش به دیگران چیزی به ما نمی گفت و در خفا دستگیر خلق خدا می شد و اصلاً دوست نداشت کسی درکارش تجسس کند
🌷آن روزعصرپیرزن به منزل ما آمد و گفت: بگو من چگونه خوبی های پسرت را جبران کنم؟ گفتم: مگر چه کار کرده؟
پیرزن آهی کشیدو گفت: خدا خیرش بدهد هر وقت به روستا پا میگذارد سراغ ما فراموش شده ها می آید
🌷گفتم: خُب، همسایه ایم. ادامه داد: پسرت محمّد همین دیروز برف های پشت بام و حیاطمان را پارو زد و به اصرارِ شوهرم به منزل آمد تا کمی خود را گرم کند، محمّد دعوتمان را پذیرفت و پس از صرف چای و قدری گفتگو رفت
🌷صبح که خانه را جارو میزدم، دیدم زیر تشکچه ای که روی آن محمّد و همسرم نشسته بودند، یک پول کاغذی گذاشته و رفته است، از شوهرم پرسیدم، گفت: خبر ندارم، حتماً کارمحمّد است
🌷لابد از سرمای فضای اتاق وخالی بودن نفتانی در گوشۀ ایوان فهمیده سوختمان تمام شده. پیرزن پول را از جیب جلیقه اش در آورد و به دستم داد.به اجبار پول را در مشتش کردم وگفتم مسلمان که هدیه را پس نمیدهدفقط برای محمدم دعاکن.
🌷دعای پیرزن که همیشه میگفت«خیر از جوانیش ببیند» درحقّش مستجاب و عاقبت به خیرشد.
🆔@ShahidBarzar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور حسابی می گفت؛
مگرلذت بردن را یادمان ندادند!!!
از گرما می نالیم،از سرما فرار میکنیم.
در جمع از شلوغی کلافه میشویم.
و درخلوت از تنهایی بغض میکنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن تعطیلی هستیم
و آخر هفته هم بی حوصله ایم...
همیشه به انتظار به پایان رسیدن
روزهایی هستیم
که بهترین روزهای زندگیمان بودند.
زندگی همان لحظاتی بود که
میخواستیم بگذرند..
ولی ما همیشه به چیز دیگری فکر میکنیم
بی آنکه بدانیم این روزها تکرار نمیشوند
یادمان نرود...
که مافقط یک انتظاربجاداریم
انتظار فرج مولایمان مهدی(عج)
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا چوب خوردی ؟
پاسخ به سوال خیلی ها
خدایا چرا من؟؟؟
🆔@ShahidBarzegar65
سفارش امروز(وصیت)شهدا...
خواستن توانستن است....
وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند
"اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند"
حال موشکهایی را میبینیم که یک به یک ، بر سر صهیونیستها آوار میشوند
پدر موشکی ایران؛ #شهیدحسنطهرانیمقدم
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه زندگی دیگران باش
بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسانها
دستهای خدا باش ، برای برآوردن رویای انسان دیگری
خنثی نباش
بیتفاوت نباش
اگر دیدی کسی گرهای دارد و تو راهش را میدانی سکوت نکن
🆔@ShahidBarzegar65