بفرمایید حال خوب😊 🎥 گوشواره بابرکت دختر شهید که به امام رضا هدیه شد و انگشتر اهدایی رهبر انقلاب به همسر شهید،که نیم میلیارد تومان فروش رفت وخرج زندانیان شد #شهید | #انصاری🕊💌 🆔 @shahidBarzegar65

‍ 🍃داستان مجید را بسیاری با «مجید سوزوکی» اخراجی‌ها مقایسه کرده‌اند. پسر شروشور و لات مسلکی که پایش را به جبهه می‌گذارد و به‌یک‌باره متحول می‌شود؛ 🍀اما خواهر مجید می‌گوید مجید قربان‌خانی، مجید سوزوکی نیست: «بااینکه خودش از مجید اخراجی‌ها خوشش می‌آمد؛ اما نمی‌شود مجید ما را به مجید اخراجی‌ها نسبت داد. برای اینکه مجید سوزوکی به خاطر علاقه به یک دختر به جبهه رفت؛ اما مجید به عشق بی‌بی زینب همه‌چیز را به‌یک‌باره رها کرد و رفت. 🌿از کار و ماشین تا محله‌ای که روی حرف مجید حرف نمی‌زد. مجید سوزوکی اخراجی‌ها مقبولیت نداشت؛ اما مجید ما خیلی محبوب بود. ماشین مجید همیشه بدون هیچ قفل و دزدگیری دم در پارک بود. 🌾هیچ‌کس جرات این را نداشت که به ماشین او دست بزند. همه می‌دانستند ماشین مجید است. برای مجید همه احترام قائل بودند؛ اما او با همه این‌ها همه‌چیز را رها کرد و رفت.» منبع : مهر نیوز

فروردین۶۳، مدرسه ای در سوسنگرد و جای خالی دانش آموزان جان باخته در بمباران دهه کرامت ؛روز جهانی پسران ودختران شیعه را باید به اینان تبریک گفت.

بزار یک خواننده بهت معرفی کنم ؛ بدونی خوانندگی یعنی چی !! #امام_رضا

🎬 #کلیپ فوق‌العاده مهم و زیبای «ته‌تغاری اهل بیت» 🎤 سخنان بسیار زیبای دکتر بهنود صدر در جمع خصوصی فعالان مهدوی 💢 حتما ببینید و منتشر نمایید...👌

#ویژه_ایام_رحلت ✅ که اسراف نشود … 🔶یک میز تحریر کوچک توی کتابخانه داشتند. علی‌آقا (فرزند آیت‌الله بهجت) به من گفت این را چطور کمی شیب‌دار کنیم که آقا راحت‌تر باشد؟ گفتم این دیگر خیلی کهنه شده، یکی بخریم. گفت آقا قبول نمی‌کند. با لوله پلیکا به دوتا از پایه‌ها اضافه کردیم، شد میز تحریر مرجع تقلید شیعیان! (براساس خاطره یکی از مرتبطان) 📚 ردپای سپید، ص٣٩ (جلد پنجم از مجموعه ۵ جلدی داستانهایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره) اللهم عجل لولیک الفرج

💎داستان زیبای مسلمان شدن مرد یهودی به توصیه رسول الله

دڪتر الهي قمشه اي چقدر زیبا میگوید : ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﯿﻦ؟؟؟ ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﻟﺜﻪ ﺗﻮﻥ،ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺩﺳﺘﺶ ... ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭﻣﯿﺪﯾﻢﻭﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻪ ... ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻦ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ،ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭ ﺍﻧﺒﺮ ﻭ ... ﺧﻮﺏ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻬﺶ ! ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟! ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮏ" ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ... ؟؟ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ،ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ،ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻫﻢﺣﮑﯿﻤﻪ... ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﮑﯿﻢ ... ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ،ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮﮐﻨﯿﻢ،ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟ ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟ چون داره زندگیتو ترمیم میکنه. ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟؟؟ ﺣﺘﯽ ﻗﺪ ﯾک " ﺩﻧﺪﻭﻥ ﭘﺰﺷﮏ "؟؟؟ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿــﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ

پارت 34 از مجموعه 🕊 خاطرات شهید محمد علی برزگر 📚کتاب ازقفس تاپرواز داستان جایزه/کودکی شهید

میدانی بهشت کجاست ؟؟! ڪلیپ بسیار زیبا و تاثیر گذار👌 گفت جبران میکنم گفتم کدام را؟ عمر رفته را روۍشکسته را؟ دل مرده اما تپیده را؟ حالا من هیچ جواب این تارهاۍسفید مو را میدهی؟ نگاهۍبه سرم کرد و گفت چه پیر شده ای گفتم جبران میکنی! گفت کدامش را.. ‌ ‌‌‌‌‌

👌تحسین‌ علامه‌ جوادی‌ آملی از تبلیغ‌ عجیب دین‌ خدا توسط یک‌ طلبه در روستایی صعب‌العبور... قیامت،معلوم‌میشه کی سواره‌است و کی پیاده... 🌸امام على عليه السلام: الغِنى و الفَقرُ بعدَ العَرضِ علَى اللّه ِ آن‌گاه كه كارها به پيشگاه خداوند [ در قيامت] عرضه گردد، معلوم شود كه چه كسى توانگر است و چه كسى تهي‌دست 📚نهج البلاغة،حکمت ۴۵۲ ─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─

😂👌یک خاطره شیرین از حضرت آقا بشنویم آنچه خوبان همه دارندتو یکجا داری.....

شماره ۲۳ سلام.خوبی داداش. من یک لات بی سروپا بودم حالا شهید به چیه من امیدبست وآدمم کرد الله اعلم. ولی قصه من از اونجایی شروع شد که مصرف عرق و رفیق بازیم تا جایی پیش رفت که زن وبچم از خونه قهرکردن. بچم تنها دلیل زندگیم بود. بعد ازیک مدت وضعم بهم ریخت رفتم توی کار شرط وقمار واونقدر خراب کردم که به خود.کُشی رسیدم. زنم عضو کانال شمابود ویادمه (قبل قهر) هرشب مطالب رو برام میخوند. بهش گفتم: به ما که نیگاه نکردی اگر کرده بودی الان وضعیتم فرق می‌کرد. اگه کمکم میکردی تا زندگیم برگرده به جوانیم قسم آدم میشدم. فرداش رفتم طناب بخرم که با روحانی مسجد محل روبرو شدم. توی رودربایستی موندم اونجا باهاش حرف زدم و از زن وبچم پرسید که چرا مسجد نمیان.قضیه راگفتم. اون آقا طلبه گفت :من واسطه آوردن زن وبچت میشم..اما توهم باید سراغ عرق وقمار نری.قبول کردم. یک هفته بعد به ضمانت حاجی زن وبچم اومدن...یک ماه بعدش منو به کارگاه معرفی کردن..دور رفیقام خط قرمز کشیدم. مسجد رفتم.نمازامو شروع کردم. چندشب پیش که حقوقم رو ازصاحبکارم گرفتم سیب خریدم. خانمم گفت:واسه چی اینقدر سیب خریدی گفتم:اینا مال شهیدبرزگره. زنم گریه کرد وگفت: منم اون شبی که قهرکردیم بهش متوسل شدم و نذرسیب کردم. هردو نشستیم زار زار گریه کردیم. اون شب بایک دعای توسل به کل مسجدیها؛ سیب دادم. خوشالم که داداش روی مارو زمین نزد. هرچی دارم بعد خدا ازاون دارم

تنها راه شاد شدن که بخوایین شادی تولید کنن در عالم....

با چادر اذیت نمیشی؟!

🔸خداوند ميفرمايد: من 5 چيز را در 5 جا قرار داده ام ولي مردم آنرا در جاي ديگر ميجويند: علم را در گرسنگي قرار دادم ولي مردم آنرا در سيري و راحتي مي جويند. عزت و سربلندي را در اطاعت خود نهاده ام ولي مردم آنرادر خدمت سلاطين مي جويند. ثروت و بي نيازي را در قناعت قرار دادم ولي مردم آنرا در كثرت مال مي جويند. رضايت خود را در مبارزه با نفس نهاده ام ولي مردم آنرا در رضايت نفس مي جويند. راحتي را در بهشت نهاده ام ولي مردم آنرا در دنيا ميجويند 🍀

این دعای ناب تقدیم شما خوبان همیشه همراه

جمعه هم رفت وبازهم نیامدی😢 یا اگرهم آمده ای ما حاضر نبوده ایم کجایی ای قرار بی قراران❣ امید همه چشم انتظاران ❣ اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 ˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💌ازحضور وفعالیت شما خوبان همیشه همراه بی نهایت متشکریم. اجرتان باشهدا...التماس دعا تافردا....یاعلی.. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم 👌پُستها هر ۲۴ساعت یکبار بارگزاری می‌شود. 🆔@ShahidBarzegar65

قرار روزانه... 💫اللهم عجل لولیک الفرج. هدیه به اهلبیت (ع) سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج) امام وشهدا؛شهیدبرزگر.. ۳صلوات محبت کنید... رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65

#داستان... "در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت میرزا را کاردارم مردم گفتند میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟ گفت عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت .دفتردار میرزا تعجب کرد. وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد، گفتند میرزا کار این طلبه مگر چه بوده ؟ میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول سنی ها گفتند خوب است بدون پول است این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد ✅ این طلبه ۱۵سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که آن ها بیرون می انداختند را می خورد ۱۵سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند ." 📚 مصباح الهدی،خاطره آیت الله وحید خراسانی

وقتی دختر شهید مدافع حرم بعد از شهادت پدرش بی‌حجاب و با خدا قهر کرده بود اما وقتی خواب پدرش را میبینید زندگی او متحول می‌شود شهید گردان فاطمییون