🔸خداوند ميفرمايد: من 5 چيز را در 5 جا قرار داده ام ولي مردم آنرا در جاي ديگر ميجويند: علم را در گرسنگي قرار دادم ولي مردم آنرا در سيري و راحتي مي جويند. عزت و سربلندي را در اطاعت خود نهاده ام ولي مردم آنرادر خدمت سلاطين مي جويند. ثروت و بي نيازي را در قناعت قرار دادم ولي مردم آنرا در كثرت مال مي جويند. رضايت خود را در مبارزه با نفس نهاده ام ولي مردم آنرا در رضايت نفس مي جويند. راحتي را در بهشت نهاده ام ولي مردم آنرا در دنيا ميجويند 🍀

این دعای ناب تقدیم شما خوبان همیشه همراه

جمعه هم رفت وبازهم نیامدی😢 یا اگرهم آمده ای ما حاضر نبوده ایم کجایی ای قرار بی قراران❣ امید همه چشم انتظاران ❣ اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 ˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💌ازحضور وفعالیت شما خوبان همیشه همراه بی نهایت متشکریم. اجرتان باشهدا...التماس دعا تافردا....یاعلی.. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم 👌پُستها هر ۲۴ساعت یکبار بارگزاری می‌شود. 🆔@ShahidBarzegar65

قرار روزانه... 💫اللهم عجل لولیک الفرج. هدیه به اهلبیت (ع) سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج) امام وشهدا؛شهیدبرزگر.. ۳صلوات محبت کنید... رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65

#داستان... "در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت میرزا را کاردارم مردم گفتند میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟ گفت عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت .دفتردار میرزا تعجب کرد. وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد، گفتند میرزا کار این طلبه مگر چه بوده ؟ میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول سنی ها گفتند خوب است بدون پول است این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد ✅ این طلبه ۱۵سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که آن ها بیرون می انداختند را می خورد ۱۵سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند ." 📚 مصباح الهدی،خاطره آیت الله وحید خراسانی

وقتی دختر شهید مدافع حرم بعد از شهادت پدرش بی‌حجاب و با خدا قهر کرده بود اما وقتی خواب پدرش را میبینید زندگی او متحول می‌شود شهید گردان فاطمییون

داستان های عبرت آموز(تلنگر آمیز) داستان زیبای زیارت امام رضا علیه السلام و تاجر وجهیزیه ناتمام دخترِ گاریچی 🎙 حجت‌الاسلام #عالی #امام_رضا علیه السلام ═✧❁🌸❁✧═

#سوادزندگی هرگز نگو "خسته ام"؛ زیرا اثبات میکنی ضعیفی بگو نیاز به استراحت دارم هرگز نگو "نمی توانم" زیرا توانت را انکار میکنی بگو سعی ام را میکنم هرگز نگو "حوصله ندارم" زیرا برای سعادتت ایجاد محدودیت میکنی بگو باشد برای وقتی دیگر.. هرگز نگو "شانس ندارم" زیرا به محبوبیتت در عالم، بی حرمتی میکنی بگو حق من محفوظ است. ودر آخر هرروز خدا را شکرکن...زیرا زخم زندگیت را مداوا میکند

#داستان دزد و بیمه امام رضا علیه السلام

🔞واکنش خانم ها به چشم‌چرونی شوهرهاشون!😳

ببینید چقدر قشنگ هویت دینی؛ نام امامان و ...رومیگه ماشالله👌👏😍 👌هرگاه به هر دلیلی همسرتان را در حضور فرزندتان تخریب می کنید ... بدگویی می کنید آه و ناله یا داد و بیداد می کنید مقابل فرزند خود به او پرخاش میکنید به او نسبتهای ناروا می دهید برخورد فیزیکی کرده و یا چیزی به سمت او پرتاب می کنید؛ نیمی از تنه روانی فرزندتان را از بین میبرید. فاجعه اینجاست که این آسیب مستقیم و غیرقابل ترمیم است ...! #هفته ملی جمعیت = تبیین فرزندآوری

تابستان ها به زیارت امام رضا(ع)می‌رفت بعضی مواقع یک ماه ساکن مشهد بود و حتی یک ماه رمضان به طور کامل در آشپزخانه حرم مشغول به خدمت به زوار بود. #شهید | #محمد_مسرور 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 🆔 @shahidBarzegar65

#دهه_کرامت ❤️❤️ #استوری توصیه امام رضا علیه‌السلام برای رفع مشکل حتما ببنید👌

🔹️🔸️انسان هدفمند... هیچوقت اجازه ندین از شما بعنوان یک ابزار استفاده کنند...

(رزق لا یحتسب)روزی بی محاسبه کاش از آقا یادمیگرفتیم بجای ناامیدکردن مردم؛ آنها را به دست غیب پروردگار؛روزنه های رحمت وحکمتش امیدوارکنیم. امیدپراکنی >شایعه پراکنی کدامیک مردم را سرپا نگه میدارد؟ ملتی که شب وروز می دود باید منبعی بنام امید در وجودش داشته باشدوگرنه آرزوهایش نابودمیشود.

یک شب سرحرف رو به ازدواج باز کردم و ازش پرسیدم: محمد تو دوست داری زن آینده ات چطور زنی باشه؟ لبخندی زدوگفت: اول کورباشه😔 دوم کَر باشه 🥺 سوم لال باشه 🙁 چهارم فلج باشه. 😳 باعصبانیت گفتم:پس یک دفعه بگو میخایی با آبروی مادرت بازی کنی...😡 لبخندی زدوگفت:خدانکنه مادرجان. پرسیدم پس ایناچیه گفتی؟! ادامه داد که منظورم این بود؛ اول چشم پاک باشه(کوربودن) دوم (اهل شنیدن گناهانی مثل غیبت ؛تهمت؛موسیقی حرام و...)نباشه. سوم اهل گفتن بدگویی ؛عیبجویی؛ وگناهان زبانی نباشه. چهارم قدمش بجای آلوده وگناه بازنشه. نفس راحتی کشیدم وگفتم: جون به لبم کردی... خب پس...برم دخترِ فلانی رو برات خواستگاری کنم؟! گفت:نه مادرم؛صبرکن..نمیخام با آبروی کسی بازی کنم..نمیخام کسی چشم انتظارم بمونه. گفتم:پس کِی برم بگم؟! گفت:تا دفعه دیگه معلوم میشه. گفتم:اگه دختره ازدواج کرد چی؟! خندید وگفت: برای مادرم حورالعین بهشتی میگیرم؛غصه خوردی.... محمدعلی رفت و تا دفعه بعد مفقودالاثر شد. 🕊خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر 📚کتاب ازقفس تاپرواز روایتگر: مرحومه بانو فاطمه راستگو (مادرشهید)

🕊به کانال شهیدبرزگر خوش آمدید💌 👌دعایی زیبا... از خدا براتون آرامش جسمی.روحی . مادی ومعنوی میخام. 🆔@ShahidBarzegar65

😍 #نماهنگ_کوچه_پس_کوچه_مشهد به لهجه ی شیرین مشهدی 💚 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 ˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💌ازحضور وفعالیت شما خوبان همیشه همراه بی نهایت متشکریم. اجرتان باشهدا...التماس دعا تافردا....یاعلی.. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم 👌پُستها هر ۲۴ساعت یکبار بارگزاری می‌شود. 🆔@ShahidBarzegar65

الهی عظم البلاء و..... اللهم عجل لولیک الفرج... ✨با نام رضا به سینه ها گل بزنید ✨با اشک به بارگاه او پُل بزنید ✨فرمودکه هر زمان گرفتار شُدید ✨بر دامنِ او دستِ توسل بزنید. ✨پویش ۸صلوات امروز به نیت ظهور مولا وهدیه به روح خادمان سرزمینمان.

💌میلاد ثامن الائمه(ع)؛ امام رئوف؛ امام رضا ع برشما دلدادگان آن حضرت گرامی باد.⚫️ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ 🏴 رئیس جمهور و یاران شهیدش آسمانی شدند 🔹روح بلند رئیس جمهور مجاهد و خستگی ناپذیرمان شهید آیت الله سید ابراهیم رئیسی، هشتمین رئیس جمهور ایران و همراهان انقلابی ایشان به ملکوت اعلی پیوست. #شهید_جمهور #خادم_الرضا

#داستان... وقتى که «حاتم طایى» از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او را بگیرد. حاتم مکانى ساخته بود که ۷٠ در داشت. هرکس از هر درى که مى‌خواست وارد مى‌شد و از او چیزى طلب مى‌کرد و حاتم به او عطا مى‌کرد. برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم‌بخشى کند! مادرش گفت: تو نمى‌توانى جاى برادرت را بگیرى، بیهوده خود را به زحمت نینداز.برادر حاتم توجه نکرد. مادرش براى اثبات حرفش، لباس کهنه‌اى پوشید و به‌طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست. وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست. برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد.چون مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد، برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت:تو دو بار گرفتى و باز هم مى‌خواهى؟ عجب گداى پررویى هستى! مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: نگفتم تو لایق این کار نیستى؟ من یک روز ۷۰ بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و او هر بار مرا رد نکرد.حاتم طایی شدن آسان نیست.