✍رو سینه و جیب پیراهنش نوشته بود:
آنقدر غمت به جان
پذیرم #حسین..
تا عاقبت قبر تو را
به بر بگیرم #حسین..
بهش گفتند:
محمد چرا این شعر رو
روی سینهات نوشتی..؟!
گفت: "میخوام اگه که قراره #شهید بشم؛
تیرِ دشمن درست بیاد بخوره وسط این شعر؛
وسط سینه و قلبم..."
بعد از عملیات والفجر هشت
بچهها دنبال #محمد میگشتند
تا اینکه خبر اومد محمد
به شهادت رسیده و
درست تیر خورده بود
وسط این شعر...🥀🥺
#شهید_محمد_مصطفیپور
🆔@ShahidBarzegar65
شهدا عاشق اند
معشوقشان #خداست
شاگردند؛
معلمشان #حسین (ع)است...
اُستاد اند...
درسشان #شهادت است
مسلح اند...
سلاحشان #ایمان است
مسافرند،
مقصدشان #لقاءالله است 🕊
مستحکم اند،
تکیه گاهشان #خدا ست...🍃
کاش میتوانستم مثل شهدای گمنام؛
گمنام زندگی کنم وگمنام ازاین دنیاسفرکنم...
بدون تسخیر کردن یک وجب خاک
یا بردوش انداختن جسم گناه آلودم بر شانه های خلق
کاش میشد به وصیتشان عمل کنم...
کاش ....
کاش...
🆔@ShahidBarzegar65
♡به نام قرار بی قراران♡
فتوا صادر شد:
«مولف کتاب آیات #شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم، چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به #اعدام میباشند. از #مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود #شهید است انشاءالله.»
🍃و این بار #جوانی برخواسته از سرزمین سدرهای سبز، مظلومانه فدا می شود.
🍃در این درگه، زمان و مکان معنا ندارند، تفاوتی میان ایران، لبنان، آفریقا و حتی انگلستان یافت نمیشود. مگر نه اینکه "محور هدایت و گمراهی، #قلب و افکار انسان است؟"
🍃آری! اینگونه است که مصطفی محمود، از خیابان های سرد #لندن، چشم میپوشد و به آرام خانهی عشق حسین(ع)، پناه میجوید. او راه نگاه به سوی #خمین دارد، به سوی پیر غلام #حسین(ع).
🍃مصطفی محمود، لندن را به #کربلای خویش مبدل می سازد و از خونش، رایحه ی #بهشت متصاعد می شود.
آری! اینگونه است
🍃ما نیز باید کربلای وجودمان را بیابیم و آن دم که ولی اشارتی کرد، فرمانش را به جان پذیریم.
🌺به مناسبت ایام تولد #شهید #مصطفی_محمود_مازح
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
📅تاریخ تولد : ۱۲ فروردین ۱۳۴۷ گینه کوناکری
📅تاریخ شهادت : ۲ محرم ۱۳۶۸ لندن
🌷مزار شهید : جنوب لبنان
#شهید_دفاع_از_قرآن
#شهیدمصطفیمحمودمازح🌷
🆔@ShahidBarzegar65
خبر دارید... .
.
.
هنوز که هنوز است #حمید_باکری از #عملیات فاتحانه خیبر بر نگشته... .
.
.
خبر دارید که #غلامحسین_توسلی آن دلیرمرد خطه #جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت...
.
.
.
از #ابراهیم_هادی خبری دارید... .
.
.
بعد از اینکه یارانش را از #کانال_کمیل به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید...
.
.
.
از جوانانی که خوراک کوسه های #اروند شدند خبری دارید... .
.
.
هنوز از #شلمچه صدای #اذان بچه ها می آید... .
.
.
هنوز صدای مناجات #رزمندگان از #حسینیه #حاج_همت به گوش می رسد... .
.
.
هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛
#خواهرم #حجاب....
#برادرم #نگاه....
.
.
هنوز که هنوز است #شهدا می ترسند
از اینکه #رهبر رو تنها بگذاریم... .
.
.
.
و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم #حسین علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند
.
شهدا عاشـ❤️ـق اند
معشوقشان خداست
شاگِرد اَند
معلمشان #حسین(ع)است
معلم اند...
درسشان #شـ💔ـهادت است
مسلح اند سلاحشان #ایمان است
مسـ🕊ـافرند،مقصدشان لقاءالله است...
مستحکم اند،تکیه گاهشان #خداست #شادی_روح_شهدا_صلوات
تصویرشهیدمحمدعلی برزگر🕊🌹
نشرآزاد👌
دوستانی که پرسیدن آیا اجازه داریم خاطرات شهیدبرزگر رو درگروه یاکانالمون بزاریم⁉️
بله...نشرخاطرات شهید(بدون تغییر محتوا) آزاد
🔔خبر دارید...
.
هنوز که هنوز است #حمید_باکری از
#عملیات فاتحانه خیبر بر نگشته... .
..
خبر دارید که #غلامحسین_توسلی آن
دلیرمرد خطه #جنوب مهمان نهنگ های
خلیج فارس شد و برنگشت...
.
..از #ابراهیم_هادی خبری دارید... .
..
بعد از اینکه یارانش را از #کانال_کمیل
به عقب بازگرداند
دیگر کسی او را ندید...
.
از جوانانی که خوراک کوسه های #اروند
شدند خبری دارید... .
.
.هنوز از #شلمچه صدای #اذان بچه ها
می آید... .
.
.هنوز صدای مناجات #رزمندگان از
#حسینیه #حاج_همت به گوش می رسد... .
.
.هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛
#خواهرم #حجاب.... #برادرم #نگاه....
..
هنوز که هنوز است #شهدا می ترسند
از اینکه #رهبر رو تنها بگذاریم... .
..
و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان
را باز نکرده اند و منتظر منتقم #حسین علیه
السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
.https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11090
🌷نحوه شهادت شهید علم الهدی
نبرد تن با تانک
🌴صدای #تانکهای آن طرف جاده به گوش می رسید. #تیراندازی لحظه ای متوقف نمی شد. راه افتادیم، با اینکه می دانستیم امید برگشت نیست، ولی رساندن «آر. پی. جی» به «علم الهدی» ما را مصمم به پیش می برد. به جاده که رسیدیم، توانستیم #تانکهایی را ببینیم. به جز چند تایی که در حال سوختن بودند، بقیه غرش کنان به پیش می تاختند. چشمم به حسین (علم الهدی) که افتاد، خستگی از تنم در آمد. آر. پی. جی بر دوشش بود و پشت خاکریز دراز کشیده بود.
🔹در امتداد خاکریز غیر از حسین حدود ده نفر دیگر هنوز زنده بودند واز همه گروه همین ده نفر مانده بودند. حتی یک جسد بر زمین نمانده بود. پیدا بود که بچه ها با گلوله مستقیم تانک ها از پای در آمده بودند. تانک های سالم از کنار تانک های سوخته عبور می کردند و به طرف خاکریز علم الهدی پیش می آمدند. حسین و افرادش هیچ عکس العملی نشان نمی دادند. «روز علی» که حسابی نگران شده بود، آر. پی. جی را از من گرفت و به تانک ها نشانه رفت. دست روز علی را نگه داشتم و گفتم: کمی دیگر صبر کن، شاید بچه ها برنامه ای داشته باشند و او پذیرفت.
🔹 #تانکها به حدود پنجاه متری خاکریز رسیده بودند که یکباره حسین از جا بلند شده و نزدیک ترین تانک را نشانه گرفت. #گلوله درست به وسط تانک خورد و آن را به آتش کشید. غیر از #حسین دو نفر دیگر که آر. پی. جی داشتند، دو تانک دیگر را نشانه رفتند و هر دو را به آتش کشیدند. بقیه تانک ها سر جایشان ایستادند و ناگهان #خاکریز را به گلوله بستند. خاکریز یکپارچه دود شد و بعید بود کسی سالم مانده باشد.
🔸روز علی بلند شد و نزدیک ترین تانک را نشانه رفت و با اینکه فاصله کم بود، تانک را از کار انداخت. قامت حسین دوباره از میان دود و گرد غبار پشت #خاکریز پیدا شد و یک تانک دیگر با #گلوله حسین به آتش کشیده شد. پیدا بود که از همه افراد گروه فقط روز علی و حسین زنده مانده اند. حسین از جا کنده شد و خود را به خاکریز دیگر رساند. تانک ها هنوز ما را ندیده بودند. پیشروی تانک ها دوباره شروع شد. #حسین پشت خاکریز خوابیده بود. تانک به چند متری خاکریز که رسید، حسین گلوله اش را شلیک کرد. دود غلیظی از تانک بلند شد. تانک دیگری با #سماجت شروع به پیشروی کرد.
🔹علی که آر. پی. جی را آماده کرده بود، از خاکریز بالا رفت و آن را هدف قرار داد. تانک به آتش کشیده شد و چهار تانک دیگر به ده متری حسین رسیده بودند. حسین از جا بلند شد و آخرین گلوله را رهاکرد. سه تانک باقیمانده در یک زمان به طرف حسین #شلیک کردند. گلوله ها خاکریزش را به هوا بردند. گردو خاک کمی فرو نشست، توانستیم اول آر. پی. جی و سپس حسین را ببینیم. جسد حسین پشت #خاکریز افتاده بود و #چفیه صورتش را پوشانده بود. یکی از تانک ها به چند متری حسین رسیده بود و می رفت که از روی پیکر حسین عبور کند.
#_نحوه_شهادت
#_شهیدسیدحسین_علم_الهدی
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11135
14.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر کس وارد این حجره شده شب جمعه جنازش رو بیرون اوردند
🔺با روایتگری استاد سازگار
#شب_جمعه_هوایت_نکنم_میمیرم_
#حسین😢
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/12735
خواهرم به اتفاق همسرش و پسر 6 ماههاش برای زیارت در روز#میلادحضرتمعصومه (س) راهی حرم ایشان شدند. در نزدیکی حرم، منافقین خودرویی بمبگذاری شده را پارک کرده بودند. با انفجار این خودرو، خواهرم از ناحیه ران پا مجروح و به بیمارستان امام#حسین (ع) تهران اعزام شد. نزدیک به 22 روز زنده بود و در نهایت بر اثر از کار افتادن کلیه، در هنگام دیالیز شدن در آمبولانس اورژانس بیمارستان به#شهادت رسید. شهادت او همزمان با#عیدقربان بود.خواهر#شهید معصومه زمانی دلبستگی خواهرش را به حضرت معصومه(س) یادآور شد و اظهار کرد: گویی خواهرم میدانست که شهادت قسمتش میشود. همیشه میگفت که دوست دارم اگر شهید شدم، در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شوم!وی در ادامه و در توصیهای به دختران جوان اظهار کرد: دختران پاک زیادی در سالهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در راه دفاع از آرمانها و ارزشهای والای اعتقادی و اسلامی خود جان خود را از دست دادند. دختران امروزی هم باید این بانوان را الگوی خودشان قرار دهند و در مسیر آنها گام بردارند تا عاقبت به خیر شوند..♥!
#شهیدهمعصومهزمانی🌸
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14311