eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
335 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
60 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
با قایق گشت می زدیم. چند روزی بود عراقی ها راه به راه کمین می زدند بهمان. سر یک آب راه، قایق حسین پیچید رو به رویمان. ایستادیم و حال و احوال. پرسید « چه خبر؟ » - آره حسین آقا. چند روز بود قایق خراب شده بود. خیلی وضعیت ناجوری بود. حالا که درست شده، مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم. مراقب بچه ها باشیم. عصر که می شه ، می پریم پایین ، صبحونه و ناهار و شام رو یک جا می خوریم. » پرسید « پس کی نماز می خونی؟ » گفتم « همون عصری.» گفت « بیخود.» بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم. همان جا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم. •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
به قول شهید آوینی: این چنین مردانی مأمور به تحول تاریخ هستند و آمده‌اند تا عاشقانه زمینه ساز ظهور باشند ... •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
33.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 السلام علیک یا روح الله 🏴 👌کاروان دوی امدادی «عاشقان حسینی🔹زائران خمینی» 🌷حضور کاروان پیاده دانشجویان دانشگاه حضرت امیرالمومنین علیه السلام نیروی زمینی سپاه مسیر اصفهان تا تهران در مرکز شهرستان آران و بیدگل: 🔹 جمعه ۱۱ خردادماه❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🎥خبرنگار نوجوان شهرستان آران بیدگل نفیسه آذرنگ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 🔻محسن همیشه فردی خندان و خوش‌رو بود و در هیچ شرایطی گل لبخند از لبانش چیده نمی‌شد، حتی در سخت‌ترین شرایط جبهه زمانیکه یکی از بچه‌ها زخمی شد و روی زمین افتاد محسن بالای سر او رفته بود و می‌خندید وقتی بچه‌ها از او پرسیدند چرا در این شرایط می‌خندد؟ پاسخ داد نمی‌دانم چرا می‌خندم؟این خنده از شادی است یا ناراحتی؟! محسن خودش تعریف می‌کرد که در زمان خدمت سربازی یک روز در مراسم صبحگاه مشترک که اتفاقاً در جلوی صف هم ایستاده بودم ناگهان خنده ام گرفت و نتوانستم خود را کنترل کنم.فرمانده پادگان که مشغول سخنرانی بود از این حرکت من تعجب کرد دستور داد مرا از صف بیرون بکشند و 24 ساعت بازداشت نگه دارند بعد هم به من تذکر دادند که این عمل را انجام ندهم اما من گفتم خنده در ذات من است به هر حال خنده‌ای گاه و بیگاه محسن به همه بچه‌ها روحیه می داد. 💬راوی:همرزم شهید 🌷🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
. |عبدِ حمید پروردگار به راستی اگر انوار هدایت‌های امام عصر ارواحنافداه را در این انقلاب نبینیم، کجا می‌خواهیم ببینیم؟🌤 از سرنوشت یکایک یارانش، تا گذشت یکایک لحظات حیاتش، تا به ثمر رسیدن یکایک تصمیماتش، تا تبدیل شدن یکایک بحران‌ها به فرصت‌ها، اگر نبود دست یاری و عنایت امام عصر ارواحنافداه معلوم نبود سرنوشت یگانه انقلاب علیه ظلم و ستم جهانی چگونه می‌شد...💖 نشانه‌اش عبدالحمید؛ نوجوان شهیدی که حیات مادی‌اش و شانزده سال بعد حیات معنوی‌اش مصادف با نیمه شعبان بود و نشانه‌ای شد از عنایت امام عصر ارواحنافداه به این انقلاب و امامش...💫 شیعیان صدیقشان را برای یاری نائبشان می‌فرستند تا انقلابِ مقدمه‌ساز ظهور بماند و سربلند بماند. عبدالحمید شاگرد یک شهید بود، شهیدی که هم فنون نظامی را به او یاد می‌داد، هم هنر سیر و سلوک را💎✨ عبدالحمید تک‌تیرانداز شد، تک‌تیراندازی که با هر سلاحی می‌توانست بسان قناصه رفتار کند و متوقف در امکانات خاصی نبود. بار آخری که می‌خواست به جبهه برود، چون هنوز مرخصی‌اش تمام نشده بود، اجازه ندادند. او و چند تن از دوستانش با رمز یازهرا اعتصاب کوتاهی کردند و در نهایت به جبهه فکه اعزام شدند🕊🍃 پس از گذشت چهل روز از عملیات بیت المقدس با رمز یا علی بن ابیطالب مرحله اول عملیات را با موفقیت به پایان رساندند. صبح روز اول مرحله دوم عملیات بود که ترکشی در نخاع عبدالحمید دوپایش را از کار انداخت و زمین‌گیر شد🥺 بعد از ساعت‌ها او را به عقب آوردند و در بیمارستان بعد از خونریزی بسیاری که داشت، به طور معجزه‌آسا برمی‌گشت‼️ روی تخت، از احساس حضور امام عصر ارواحنافداه در جبهه می‌گوید، از تشنگی‌هایی برطرف شده با آبی شیرین و گوارا که بعد از آن هیچ تشنگی نبود، از امدادهای غیبی و... یک ماهی که در بیمارستان درد فراق کشید برای رفتنش کافی بود، او رفت و راهش را به ما سپرد❤️‍🩹 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
‏اَللّهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ... خدایا این اندوه را از این امّت به حضور آن حضرت برطرف کن... و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽ |آیینه ها... ارتش انقلاب اسلامی پر از ستاره‌های درخشانی است که می‌توانند برای زندگی شخصی ما و همینطور زندگی نظامی یک ارتشی اسوه باشد💎✨ و چرا اینگونه نباشد در حالیکه نور انقلاب آنچنان ارکان و افراد این کشور را دربرگرفته که هر کس وجودش ذره‌ای آیینه‌گی داشته باشد، وجودش یکپارچه نور می‌شود و تلألو نور🪞💫 سید موسی نمونه این ایینه‌های نور است. هرچند در لحظه شهادت بیست سال بیشتر ندارد، اما عمری خدمت اسلام و انقلاب کرده است. در اوان نوجوانی از روی کتاب، روضه خوان روستایشان بود و شیرین‌سخنی‌اش را خرج ارباب ارواحنافداه می‌کرد❤️‍🩹 کمی که بزرگتر شد، انقلاب شد. آن موقع شانزده ساله بود، همان زمانی که تعقیب و گریز شدیدی بین او و نیروهای ساواک درگرفته بود، چون تحمل نکرده بود تصویر فرعون زمانه روی دیوار باشد، بت‌شکنی امام باعث شده بود که او منش و سلوکش هم بسان نامش، موسی شود🍃✨ جنگ شد. سیدموسی نوزده ساله بود. بعد از سربازی به نیروی هوایی ارتش رفت و بارِ یک عمر زندگی را یکساله بست...🪴 چنین روزی در خرداد سال ۶٠ بود که با اصابت ترکش خمپاره آسمانی شد. حالا سید موسی بود و گلزار شهر اشکنان که نورافشانی آیینه شهیدش، شهر را گرما می‌بخشید🕊 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍دیدار باخانواده های شهدا... 🌟بعد از پنجاه شصت روز تازه از راه رسیده بود و با خود لبخند همیشگی و بوی خاکریز را آورده بود. بچه ها را در آغوش گرفت و گونه هایشان را بوسید. زود صبحانه را آماده کردم. تند تند لقمه هایش را خورد و بلند شد. می دانستم می خواهد به کجا برود گفتم:" بعد از این همه مدت نیامده می خواهی بروی؟ لااقل چند ساعتی پیش بچه ها بمان. اگر بدانی چقدر دلشان برای تو تنگ شده... با لحن ملایمی گفت:حضرت رباب (س)را الگوی خودت قرار بده. مگر نمی دانی که بچه های شهدا چشم انتظار همرزمان پدرشان هستند تا به آنها سر بزنند و حالشان را بپرسند". کار همیشگی اش بود نمی توانست توی خانه دوام بیاورد. باید می رفت و به خانواده تک تک شهدا و همرزمانش سر می زد. 🌷 🌷 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📸 | 🔻عاشقی ؛ به سن و سال نیست دلت که عاشق باشد آسمان آغوش می‌گشاید ...! ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
بشنو برادر سوز فریادِ رفح را در بین موج شعله ها دادِ رفح را بار دگر جلّاد ،بی‌رحمانه سوزانْد لبخندهای کودک شاد رفح را زین غم دل بی‌تاب هر جنبنده ای سوخت آورْد تا در خاطرش یاد رفح را دردا نمی گیرد کنون بر شانه ی خویش دنیا لوای سرخ امداد رفح را آهِ دل این قوم می گیرد به زودی؛ در موجی از خون، جان جلّاد رفح را ﴿وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ﴾ ۱۴۰۳/۳/۹ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol