eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
330 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
60 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴عملیات عاشورای 4 1364/07/30 ♦️عملیات عاشورای 4 در هورالهویزه با هدف انهدام نیروهای دشمن توسط سپاه پاسداران صورت گرفت. در این عملیات110 کلیومتر مربع از زمین های منطقه و 7 آبراه در غرب دریاچه ام النعاج آزاد شدو 64 پایگاه و بیش از صد فروند قایق بزرگ و کوچک و انواع سلاح های سنگین و نیمه سنگین و چندین انبار مهمات و... از دشمن منهدم شد. 27 فروند قایق، 4 قبضه خمپاره انداز، 2 قبضه توپ ضدهوایی و تعداد زیادی سلاح دوشکا و آرپی جی هفت به غنیمت گرفته شد و بیش از سیصد نفراز دشمن، کشته و زخمی شدندویک فروند هواپیمای دشمن سقوط کرد. ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
♦️شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت♦️ ● محل تولد: زنجان تاریخ تولد:  ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری 🌷شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را نداشت؛ ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد؛ در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را از دست داد؛ برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... 👌زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند🖤 👈چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله ☝️همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد؛ با خودم می‌گفتم: یوسف که کسی را ندارد، برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز... 👈یک روز گفتم: یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد؛ نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت؛ چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم، چون کسی را ندارم... ✅بیاییم برایش، پدری، مادری، برادری و خواهری کنیم و این مطلب را در گروه‌هایی که هستیم، ارسال کنیم؛ تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم. 🌷تا ابد مدیون شهدا هستیم... ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📔 | 📚 عنوان کتاب:از گود مافیا تا گود قتل گاه 🔻برگی از اوج بندگی و زندگینامه و خاطرات شهید بی مزار  ✍ نویسنده:گروه شهیدابراهیم هادی ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
°°° کنار هر کلاه ، جوانی را ترسیم کن و برای آن جوان، پدر و مادری با هزاران آرزوی دفن شده... و کاش یادمان نرود آن فداکاری‌ها را ... 🪖قرار دادن کلاه شهدای‌ ایرانی در منطقه‌ البیضا در کنار هم توسط سربازان عراقی این عکس جز عکس‌های برنده جایزه‌ی "وردپرس فوتو" در سال ۱۹۸۵ است. و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
⊹ مرگ در اين سرزمين خيانت است ؛ اگر هنگام مرگ شهيد نباشی .. ــــــــــ ـــــ ـ ــــــــــ ـــــ ـ رمان خار و میخک اثر شھید و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
کتاب خارو میخک نوشته یحیی سنوار یعنی راه رفتن در اردوگاههای آوارگان فلسطینی و شریک شدن در تجربه زیسته آنان اینکه در این چادرها و زاغه‌ها چه گذشته و می‌گذرد اینکه طیفهای مختلفی از مردم را ببینی که بعضی راضی شده‌اند به کارگری کردن برای اسرائیل عده ای به دنبال مذاکره افتاده‌اند عده ای می‌گویند هم اسرائیل و هم فلسطین و عده ای که این سوال را می‌کنند چرا تاوان کثافت کاری‌های اروپایی ها در جنگ جهانی دوم را ما باید بدهیم؟ کتاب خارو میخک تو را در عملیات‌های استشهادی جوانان فلسطینی همراه خود می‌کند و.... کتاب خار و میخک روح مقاومت را در وجود آدم می‌دمد این کتاب تنها اثر یحیی سنوار هستش و برای اولین بار در ایران ترجمه و زیرچاپ رفته و به‌زودی میاد بیرون. برای تهیه این کتاب با ده درصد تخفیف به سایت کتابرسان مراجعه کنید👇 https://ketabresan.net/campaign/hJL6V پشتیبانی @sefaresh_ketab و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔻خار و میخک تا شهد شهادت؟ یحیی سنوار تنها یک چریک و مبارز ضد استکبار جهانی نبود. او در مقام یک اندیشمند صاحب قلم و ادیبی خلاق نیز حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. سال‌های زیاد اسارت در شکنجه‌گاه‌های دشمن او را منفعل و راکد و مایوس نکرد بلکه برای مقاومت، به شیوه‌ای دیگر روی آورد. هماوردی او با قلم و کاغذ و ذهن پویایش به‌کار افتاد. قصه و داستان نویسی از جمله دست‌اوردهایی است که از دوران زندانی یحیا به جای مانده است. او بیست سال قبل (سال ۲۰۰۴) طوفان‌الاقصی و شهادت خود را در رمان « » پیش‌بینی کرده بود. یحیی نوشته است: ...مادر، الآن وقتش رسیده، خودم را دیدم که به موقعیت آنها یورش می‌برم و آنها را مثل میش‌ها میکشم و سپس شهید میشوم، و رسول خدا (ص) را در «جنات نعیم» دیدم که می‌فرمود: «خوش آمدید! خوش‌آمدید!». ✍محمد تقی فهیم، کارشناس سینما ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔻شعار شهيد مدافع حرم : تا زمانی که کفر هست باید جنگید. یکی از خصوصیات بارز ایشان صبر بود. از نصایح همیشگی این بزرگوار به فرزندانشان این بود که آنان را به توصیه می‌کرد و می‌گفت: صداقت حرف اول زندگیتان باشد. اول با خدا بعد با خود و خانواده. اگر صداقت باشد هر چیزی پشت‌بندش می‌آید. 🔸شهید مدافع حرم «علیرضا قنواتی» متولد ۱۳۳۹ و از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بود. وی در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۹۴ بر اثر اصابت خمپاره توسط گروهک تروریستی داعش، در منطقه حمص سوریه، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
‏به قول شهید حسن باقری؛ ما با هم رفیق شدیم تا همدیگر رو بسازیم... و خوش به حال اونایی که با شهدا رفیق شدند... همون ها که اول خودشونو ساختن، بعد هم دست یکی دیگه رو گرفتن تا بسازن و ساخته بشن برای ..! اللهم عجل لولیک الفرج... ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
"گوش و چشم و دهان، سیدعلی خامنه ای و لاغیر!" همین یک جمله ی شهید که گوشمان به حرف های رهبر باشد خیلی نکته دارد من و تو اگر مطمئن باشیم به حرفهای این رهبر حکیم آنجا که میفرماید: "به زودی همه شما جوانان در بیت المقدس نماز خواهید خواند." جور دیگری برای فردایمان برنامه‌ریزی خواهیم کرد. ❤️ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 رمز موفقیت شهید طهرانی مقدم 🔷️ این روزها که عملیات غرور آفرین وعده صادق در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی با موفقیت انجام شده است نام یک شهید بر زبان جاری است. ◇ آن شهید حسن طهرانی مقدم است خود شهید در این فیلم کوتاه به زبان ساده مطرح می کند و آن یک کلام است... ‎‎✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌱حبیب احمدزاده می‌گفت: به این قشنگی که تو شهید شده‌ای، ما حتی نمی‌توانیم بخوابیم... فکه؛ ۱۳۶۳/۲/۱۳ هدیه کنیم صلواتی به زیبایی چهره نورانی شهید ‎ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 توسل به حضرت زهرا (س) 🔹 شهید حاج‌ عبدالله رودکی که با آمدن نام‌ حضرت‌ زهرا (س) این گونه منقلب می شود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 روز شمار ، و شهدا؛ ____🎀🎀🎀🎀🎀_____ 🗓 ( ۱ آبان ماه ) 🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺 🖌۱• تشکیل مرکز زرهی سپاه پاسداران (۱۳۶۰ ه. ش) 🖌۲• شهادت علی اصغر نوروزی آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۳• شهادت مدافع حرم مصطفی صدرزاده (استان خوزستان، شهرستان شوشتر) (۱۳۹۴ ه. ش) 🖌۴• شهادت مدافع حرم سجاد طاهرنیا (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۹۴ ه. ش) 🌷🪴🌻🌷🪴🌻🌷🪴🌻 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 🔻خداوندا فقط می خواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر و توانایی. ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه دست یافتن به این عشق.... 🌷🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۲۰ روز ( ۲ سال و ۹ ماه و ۱۶ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 🤲 بسم رب الشهدا ‍ 🎬 🗓 سه شنبه : ۱ آبان ماه ۱۴۰۳ 🇮🇷 📎 ‍ ‍ بعد از مدتی آقا مهدی گفت " منطقه ی عملیاتی من دیگر جنوب نیست . دیگر نمی توانم بیایم اهواز . " گفت " دارم می روم غرب آنجا ها نا امن است و نمی توانم تو را با خودم ببرم . وسایلتان را جمع کنید تا برویم و من شما را بگذارم قم . " وسایل زیادی که نداشتیم . آقا مهدی باکری با مهدی صحبت کرده بود که همسر بردارش ، حمید حالا که حمید شهید شده ، نمی خواهد ارومیه بماند . خانم شهید همت هم بعد از سه چهار ماه تصمیم گرفته بود بیاید قم . با آقا مهدی صحبت کرده بودند که شما که با قم آشنایید یک جایی برای ما پیدا کنید که مستقل باشیم . بعد آقا مهدی به من گفت " اگر موافقی یک جا بگیریم ، شما هم وسایلت را یک گوشه آن جا بگذاری . " بعد از دو سال دوره کردن شب های تنهایی در گرما و غربت اهواز ، دوباره به قم برگشتم . دقیقاً روز عاشورا بود که آمدیم قم . مهدی فردا همان روز برگشت . آدم بعدها می گوید که به دلم آمده بود که آخرین باری است که می بینمش . ولی من نمی دانستم . نمی دانستم که دیگر نمی بینمش . آن روز خانه ی پدرشان یک مهمانی خانوادگی بود . من هم آن جا بودم . مهمان ها که رفتند ، من آن جا ماندم . یک ساعت بعد مهدی آمد . من رفتم و در را برایش باز کردم . محرّم بود و لباس مشکی پوشیده بودم . آمدم داخل و تا مهدی با خواهر و مادر و پدرش از هر دری حرف می زد ، از پیروزی ها ؛ از شکست ها . من تند تند انار دانه کردم . ظرف انار را بردم توی اتاق و کنارش نشستم و لیلا را گذاشتم بینمان . دم غروب بود . چند دقیقه همه ساکت شدند . حرف نزدن او هم مرا اذیت کننده نبود . لبخند همیشگی اش را بر لب داشت . دوتایی لیلا را نگاه می کردیم . بالاخره مادرش سکوت بینمان را شکست . به مهدی گفت " باز هم بگو ! تعریف کن . " مهدی با لحنی بغض آلود گفت " مادر دیگه خسته شده ام . می خواهم شهید شوم . " بعد رو کرد به من و لبخند زد . یعنی که این هم می داند . همه فکر کردیم خوب دلش گرفته خوب می شود . فردا صبح دوتایی قبل از اذان بیدار شدیم و رفتیم زیارت . خنکی هوای دم سحر و رفتن او هوای حرم را برایم غمگین کرده بود . وقتی داشتیم بر می گشتیم ، توی یکی از ایوان های حرم دو تا بچه ی پنج شش ساله ی عبا به دوش دیدم که با پدرشان نشسته بودند و جلویشان کتاب سیوطی باز بود . مهدی رفت و با پدر بچه ها صحبت کرد . بچه ها هم برایش از حفظ دو سه خط قرآن خواندند . بچه های جالبی بودند . مهدی آمد و مرا رساند دم خانه و رفت . این آخرین باری بود که دیدمش .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📕📔📓📒📙📘📗 ✅پايان قسمت سیزدهم داستان زندگي 🔰 🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
▪️اول آبان سالگرد شهادت، فرزند برومند امام راحل، حضرت آیت الله حاج آقا به دست مزدوران شاه خائن و حزب بعث عراق 🕊شادی روح بلندش صلوات ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌹 امام مرگ را لطف پنهانی خدا دانست! ♦️عظمت روحی امام خمینی در کلام رهبرمعظم انقلاب ◾️امام خامنه ای: مرد مسنّی در سنین نزدیک به هشتاد سال در آن زمان، وقتی که فرزند و برجسته‌اش از دنیا رفت - که در واقع یک عالم ممتاز و یک امید آینده بود - جمله‌ای که از او نقل شد و شنیده شد، این بود که «مرگ مصطفی از است»! او این را مهربانی الهی و لطف پنهانی خدا تلقّی کرد؛ این‌طور فهمید که خدا به او لطف کرده است؛ آن هم لطفی پنهانی! ◾️ببینید چقدر عظمت میخواهد در یک انسان! این مصیبتها و این سختیها و این شدّتهایی که در دوران انقلاب بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل کوه استواری آنها را تحمّل کرد، ریشه‌اش در همین است که در مقابل مرگ عزیزی این‌چنین، چنین برخوردی پیدا میکند. ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
goo.gl/6rd9yW ▪️ روایت حاج سيد احمد خمینی از شهادت برادرش حاج آقا مصطفی ♦️صبح زود حدود ساعت پنج صبح با تکان هایی که به پایم داده می شد، چشم هایم را باز کرده و امام را دیدم که می گویند: «بلند شود و برو خانه مصطفی، گفته اند بروی آنجا، فکر می کنم معصومه(معصومه حائری، همسر شهید مصطفی خمینی) خانم ناراحت است» چون ایشان مریض بوده و شب قبل هم دکتر رفته بودند. من با عجله به آنجا رفتم. دیدم یک تاکسی مقابل خانه ایشان است. وقتی به داخل منزل رفتم، آقای دعایی و یک برادر افغانی که در آنجا درس می خواند و آقای دیگری را دیدم، وقتی به قسمت بالای منزل رفتم، دیدم زیر بغل و پاهای برادرم را گرفته اند و از پله پایین می آورند. دستم را بر پیشانی ایشان گذاشتم و گرمایی احساس کردم. او را در تاکسی گذاشتیم، ولی انگار کسی در همان لحظه به من گفت که او مرده است. ♦️بعد از معاینه دکتر در بیمارستان و خبر فوت ایشان، من به خانه برگشتم و نمی دانستم که به امام چه بگویم ولی باید طوری قضیه را به امام می گفتم. به قسمت بیرونی بیت امام جایی که مراجعه کنندگان عمومی می آمدند رفتم و دو نفر را خدمت ایشان فرستادم که بگویند حال حاج آقا مصطفی بد شده است و ایشان را به بیمارستان برده اند. بعد از چند لحظه، امام گفتند: «بگویید احمد بیاید» من خدمت ایشان رفتم و گفتند: «من می خواهم به بیمارستان بروم و مصطفی را ببینم». با ناراحتی زیاد بیرون آمدم و به آقای رضوانی گفتم که ایشان چنین مطلبی گفته اند، خوب است به ایشان بگوییم، دکتر ملاقات با حاج آقا مصطفی را ممنوع کرده است که حتی المقدور امام دیر از جریان مطلع شوند. قرار شد این طور مطلب را بگویند در حالی که آنها هم از طرح این قضیه وحشت داشتند. در طبقه بالا از پنجره ای که در آنجا بود امام مرا دید و صدا زد و گفت: احمد. من خدمت ایشان رفتم. گفتند: «مصطفی فوت کرده؟». ♦️من هم بسیار ناراحت شدم و در حال گریه چیزی نگفتم. ایشان همان طور که نشسته بود و دستهایشان روی زانو قرار داشت، چند بار انگشتانشان را تکان دادند و سه بار گفتند: «انا لله و انا الیه راجعون» تنها عکس العلمشان همین بود، هیچ واکنش دیگری نشان ندادن و بلافاصله آمدن افراد برای تسلیت به امام شروع شد ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔴معروف بود آقامصطفی در منزل امام با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد! ♦️رهبرمعظم انقلاب: «حاج‌آقا مصطفى در منزل امام مانند يكى از واردين اين منزل و يكى از كسانى بود كه به طور طبيعى در اين خانه رفت و آمد مى‌كردند، كسى احساس نمى‌كرد كه او پسر امام است، مانند ديگران. حتى مراجعه‌ى او به امام در حد ديگران بود. ♦️اخلاق خاص او در رابطه‌ى با امام و حفظ جنبه‌ى يكسانى با ديگر مردم در همان روز در حوزه معروف بود. همه مى‌گفتند كه حاج آقا مصطفى‌ خمينى جورى رفتار مى‌كند در منزل، يعنى منزل امام كه با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد و واقعيت هم همين بود. هرگز انتساب به امام يا نام امام براى او يک وسيله‌اى محسوب نمى‌شد.» ۱۳۵۸/۰۷/۳۰ 🗓 ۱ آبان ۱۳۵۶: شهادت آیت‌الله سيدمصطفی خمينی ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌹امروز اول آبان مصادف با سالروز شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران است. ♦️«شهادت مشکوک» وی باعث شعله‌ور شدن مبارزات انقلابی شد و مراسم چهلم آن زنجیره‌ای از اعتراضات را رقم زد که به انقلاب بهمن 1357 انجامید. ♦️در سال 1356 بحرانی گریبان سلطنت پهلوی را گرفت که پی‌آمد‌های آن پایان عمر رژیم را حتمی کرد. و آن بحرانی بود که با شهادت آیت‌الله سید مصطفی خمینی آغاز شد. ایشان در واپسین ساعات روز 30/7/56 در منزل خود در شهر نجف اشرف به شیوه‌ای نامعلوم به شهادت رسید. ♦️شهید مصطفی خمینی از بدو شروع نهضت اسلامی همراه حضرت امام خمینی بود. ایشان اول بار در سال 1342 و پس از شروع نهضت دستگیر شد و پس از مدتی حبس، به ترکیه تبعید شد. پس از تغییر تبعید‌گاه حضرت امام خمینی ایشان نیز در سال 1344 از ترکیه به عراق رفت و در شهر نجف ساکن شد. آیت‌الله سید‌مصطفی خمینی حدود 13 سال در حوزه علمیه نجف اشرف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب علوم دینی مشغول بود و در کنار فعالیتهای علمی خود با انقلابیون مسلمان مرتبط بود و گاه تدارک آنان از ناحیه ایشان صورت می‌گرفت. ♦️روحیه انقلابی وی، مشوق بسیاری از مبارزان برای فراگیری فنون نظامی و چریکی بود. بیشتر این فعالیتها نمی‌توانست از نظر جاسوسان رژیم شاه به دور باشد. به همین دلیل اگر هم درگذشت این روحانی مبارز را رویدادی طبیعی بدانیم، شخصیت مبارزاتی او انعکاسی جز شهادت، آن هم به دست رژیم شاه در اذهان مردم متبادر نمی‌کرد. ♦️خانم معصومه حائری یزدی، همسر شهید حاج‌آقا مصطفی در این باره چنین می‌گوید: «همان شب که حاج آقا مصطفی این طور شد، قرار بود که ساعت 12 به منزل ما میهمان بیاید. من سخت مریض بودم. از طرف دیگر آقا مصطفی شبها مطالعه داشتند. آن شب ایشان گفته بود اگر میهمان آمد، من در را باز می‌کنم، شما بخوابید. ♦️ما دیگر نفهمیدیم که میهمانان چه موقع آمدند و کی رفتند و چه شد. صبح زود وقتی برای ایشان صبحانه می‌برند می‌بینند آقا مصطفی نشسته ولی سرش به پایین خم شده است. فوراً رفتم بالا. دیدم دستهای آقا مصطفی سبز است و تکه‌های سبز را روی سینه‌اش هم دیدم. آقا مصطفی را بلافاصله به بیمارستان انتقال دادیم. وقتی خواستند از جسد او کالبد شکافی کنند، امام اجازه این کار را نداد و فرمودند عده‌ای بی‌گناه دستگیر می‌شوند و دستگیری اینها دیگر برای ما آقا مصطفی نمی‌شود. از طرف دولت بعث عراق نیز از اعلام نظر پزشکان جلوگیری شد و نگذاشتند پزشکان نظر خود را اعلام کنند. چون صد در صد مسمومیت بود، حتی پزشکان را تهدید کردند.» ♦️آیت الله سید مصطفی خمینی (آذر 1309-آبان 1356) با نام شناسنامه‌ای سید مصطفی مصطفوی فرزند بزرگ حضرت امام خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در 47 سالگی به شهادت رسید. ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
⚡️جرقه‌ای که شاه را بر انداخت! 🔰گزارشی درباره نقش آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در نهضت انقلاب اسلامی از نگاه امام خامنه‌ای 🔍بخوانید👇🏻 http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=27935 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ببینید|رهبرمعظم انقلاب: یک ذره نشانه‌های آقازادگی در حاج اقا مصطفی خمینی نبود ♦️در منزل امام و روضه‌ی امام هم انسان، حاج‌آقا مصطفی را نمیدید که بیاید خودش را بچسباند به امام 🕊 شادی روح بلندش صلوات ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 روایتگری سردار شهید حاج از شهید به همراه تصویر لحظه شهادت این شهید مدافع حرم 🤲 شادی روحش فاتحه و صلوات ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📔 | 📚 عنوان کتاب:در مکتب مصطفی 🔻این کتاب یک اثر علمی است درباره سیره تربیتی شهید مدافع حرم ، به‌عنوان الگویی موفق در تربیت و پرورش نیرو‌های انسانی برای تشکلات مردمی است. ✍ نویسنده:جمال یزدانی ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol