📚 روز شمار #انقلاب، #دفاع_مقدس و شهدا؛
____🎀🎀🎀🎀🎀_____
🗓 ( ۲۸ آبان ماه )
🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺
🖌۱• آغاز عملیات ظفر ۴ در منطقه دهوک توسط سپاه (۱۳۶۶ ه. ش)
🖌۲• شهادت شهید اقتدار فرهنگی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم انصاری رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان (۱۳۹۲ ه. ش)
🖌۳• شهادت مدافع حرم بابک نوری هریس (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۹۶ ه. ش)
🖌۴• شهادت مدافع حرم عارف کاید خورده (استان خوزستان، شهرستان دزفول) (۱۳۹۶ ه. ش)
🌷🪴🌻🌷🪴🌻🌷🪴🌻
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊
💌| شهید #بابک_نوری_هریس
وقتےمیخواستبرهسوریه🍃
بہهمہگفتہبود
یہمدتےدارممیرمخارجازکشور
همہفکرکردنبالاخره تلاشهای
باباشجوابدادهودارہمیرہآلمان
وقتےپیکرشبرگشت...
تازه خیلےهافہمیدنبابک کجابود...
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
۱۰۴۷ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۳ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین #خوشنام در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است.
💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 #کتاب
🤲 بسم رب الشهدا
🎬 #قسمت_پانزدهم
🗓 دو شنبه : ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۳
🇮🇷#شهيد_حاج_اسماعیل_فرجوانی
🔻کتاب بی آرام
🌹 به روایت عصمت احمدیان(مادر)
🖌نوشته: فاطمه بهبودی
🔰ناشر:انتشارات سوره مهر
📎 ..شروع کردم به کولی گری، هر چه گفت: «مامان پشیمون میشید. گوش بدید. دو ماهه این حرفا رو با خودم تکرار میکنم تا یه روزی مثل امروز بشینم رو به روتون و بگم.» به گریه گذاشتم و گفتم: «نمیشنوم!» دستم را گرفت و با خنده گفت: «مامان نمیخواید چشمای سرمه کشیده م رو ببینید!» این را گفت، چون از بچگیاش همیشه میگفتم: «الهی قربون اون چشمای سرمه کشیده ت بشم!» گفتم «نه دیگه نمی خوام چشمات رو ببینم. تو داری میری و من رو تنها میذاری. من رو بی کس وکار میکنی. تو داری میری پیش برادرت.» من را بغل گرفت و او هم زد زیر گریه. شانه هایش طوری می لرزید که من از تکان شانه هایش به لرزه افتادم. توی گوشم گفت: «مامان، آروم باشید. هر وقت خواستید به داغ ما دو برادر گریه کنید ببینید اسم کی می مونه. اون وقت دیگه گریه نمیکنید.» شیشه های ماشین را بالا کشید. گفتم: پس بگو این آخرین دیدار زینب با حسینه. جوابی نداد. بند دلم پاره شد. گفتم: «اسماعیل تو فقط پسرم نیستی؛ تو انگار برادر کوچیکمی. اسماعیل روزای انقلاب رو یادت بیار. هر جا میگفتی، با هم میرفتیم. تو مادرمی، تو پدرمی، همه کَسمی. همه ش دوازده سال داشتم که تو به دنیا اومدی. با تو خاله بازی میکردم. تابستونا به بابات اصرار می کردیم هندوانه رو از وسط قاچ بزنه و پوستش رو به ما بده. یه نخ بهش می بستیم و ترازو میساختیم و نقش خریدار و فروشنده را بازی میکردیم. خرده چوبای مغازه بابات رو می آوردی و میگفتی اینا انگوره، من هم انگور فروشم. تو نباشی تابستونا چطوری چشمم به انگور بیفته میوه بهشتی که تو دوست داشتی.»
تا خانه گریه کردم. اسماعیل ماشین را که جلوی در پارک کرد، گفت: «اشکاتون رو پاک کنید» و پیاده شد. داشت با همسایه مان احوال پرسی می کرد که سراسیمه رفتم پیش عروسم. گفتم: «زهرا، بیا ببین شوهرت چی میگه!»
اسماعیل آمد بالا معصومه را بغل گرفت و گفت: «مامان، می بینید دختر پاسدار بدون روسری اومده بیرون.» میخواست حواسم را پرت کند. باز دوربین را به دست گرفت و صدا کرد: «مامان، بیایید یه عکس با هم بگیریم» گفتم: «نه». ایستادم و عکس گرفتنش را با بچه هایش نگاه کردم. امیر کنارش چمباتمه زد روی زمین. اسماعیل گفت: «مامان جان!» دلم لرزید گفتم: «جونم ،قربون جونت! بگو.» گفت: «ببین امیر چه جوری سربازگونه چمباتمه زده،» دستی به سر پسرش کشید و گفت: «پرچمی که از دست من میافته به دست پسرم بلند میشه.» نتوانستم بایستم و نگاهش کنم. آمدم پایین. مثل مرغ سرکنده این طرف و آن طرف میرفتم. در خانه را باز کردم و آقا محمد جواد را صدا زدم. گفت: چی شده زن؟ چه خبرته ؟» گفتم: «چه نشسته ی که اسماعیل هم رفت کنار امیرت!» گفت: «باز وقت رفتن این بچه شد، تو پشت سرش آیه یأس خوندی!» گفتم: «حالا ببین!» گفت: «بس کن زن، نحسی نکن، نفوس بد نزن،» زنگ در حیاط را زدند. صدای پای اسماعیل را، که از پله پایین می آمد، شنیدم. در را باز کرد. محسن پویا را از لای در دیدم. صحبتی کردند و دیدم اسماعیل با عجله بالا رفت. گفتم: «چی شد مامان؟» گفت: «بچه ها اومده ان دنبالم. باید برم.» چادرم را انداختم سرم و رفتم بیرون و با پویا احوال پرسی کردم. مهدی زهره بخش، جانشین گروهان قدس، توی تویوتا نشسته بود. پیاده شد و سلام کرد. «بفرما» زدم بیایند تو. فکر کردم شاید بیایند و اسماعیل چند دقیقه بیشتر پیش ما بماند. قبلاً هم به خانه ما آمده بودند. اصلاً هر وقت می خواستند در اهواز دور هم جمع شوند جلسه را در خانه ما برگزار می کردند. اما قبول نکردند و گفتند عجله دارند. یک مرتبه دیدم اسماعیل با ظرفی خوراک میگو بیرون میرود توی دلم گفتم انگار به دل زهرا هم افتاده که دیگر اسماعیل را نمی بیند؛ غذایی را پخته که شوهرش دوست دارد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📕📔📓📒📙📘📗
✅ پايان قسمت پانزدهم داستان زندگي
🔰 #شهيد_حاج_اسماعیل_فرجوانی
🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
32.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍تفسیر چیستی ولایت فقیه.🔺
✍تبیین جایگاه حقیقی ولی فقیه🔺
✍علت ضرورت وجود ولایت فقیه 🔺
✍علت دشمنی با اصل ولایت فقیه 🔺
🎥 علامه حسنزاده آملی رحمة الله علیه
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
شهید «بابک نوری هریس» از شهدای جوان مدافع حرم و اهل رشت در میان دوستان و اطرافیان به خوشسیمایی، خوشتیپی و آراستگی زبانزد بود.
او که پیش از شهادت با عکسها و ژستهای متفاوتش در فضایمجازی شهرت یافته بود، پس از شهادت به شهید لاکچری و زیباترین شهید مدافع حرم مشهور شد.
شهید 25 ساله ای که با وجود امکانات فراوان و حمایت خانواده میتوانست به آرزوها، آرمانها و اهداف شغلی و تحصیلیاش دست پیدا کند، اما از همه تعلقات دنیوی دل میکند و غرق در ظواهر پر زرقوبرق زندگی نمیشود.
با خبرساز شدن گروه تروریستی و جنایتکار داعش، تعدادی از نیروهای داوطلب مردمی همچون شهید نوری، جان خود را در کف دست و طَبق اخلاص گذاشتند و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به خیل مجاهدان گروههای داوطلب مردمی در سوریه پیوستند.
#بخشی_از_وصیت_نامه
📝خواهران خوبتر از جانم، من نمیدانم وقتی حسین(ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی میکشید، ولی میدانم حس او به زینب(س) چه بوده.
عزیزان من، حال دستهایی بلند شده و زینبهایی غریب و تنها ماندهاند و حسینی در میدان نیست.
امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینبهای زمانه و حرم او دفاع کنیم.
📙مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استوری|#شهید_بابک_نوری
🔻خدایا...
گناهان مرا ببخش و تا وقتی که...
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب: شناسنامه
🔻گذری برخاطرات شهید مدافع حرم #بابک_نوری_هریس
✍نویسنده: ناهید رحیمی
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #کلیپ| شهید مدافع حرم #بابک_نوری_هریس
🎬 وصف این شهید عزیز از زبان مقام عظمای ولایت و فرمانده کل قوا
💔 عجب توصیفی داره آقا!!!!!
❤ شادی روحش فاتحه و صلوات
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
🔰 وداع متفاوت #شهید_بابک_نوری_هریس و پدرشا ن با صدای سوزناک سینا سرلک
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔴عملیات #ظفرـ4
♦️قرارگاه عملیاتی (برون مرزی) رمضان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همکاری معارضان کرد عراقی، در روز 28 /66/8 عملیاتظفر4 را در استان دهوک کردستان عراقانجام داد این عملیات در عمق جبهه شمالی دشمن و با هدف انهدام تأسیسات نظامی- اقتصادی عراق صورت گرفت، نیروهای خودی با رمز «یا رسول الله(ص)» به مقر لشکر119 پیاده ارتش عراق مستقر در شهر دهوک حمله برده و ضمن انهدام آن، تأسیسات انتقال برق سد این شهر به میزان 60 درصد و مرکز پست و تلگراف، پمپ بنزین، مقر پلیس و مخابرات به میزان 40 درصد تخریب شد. همچنین نیروهای عمل کننده توانستند بامسدود کردن موقت راه ترانزیتی عراق- ترکیه،10 پایگاه حفاظتی این مسیر را منهدم ساخته و 400نفر از دشمن کشته و زخمی شدند
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
قسم به روح خمینی،قسم به سیدعلی
به امر رهبر و فرمودهای شخص ولی
قسم به عارف جبهه،به مصطفی چمران
به گریه دردل سنگر،تلاوت قرآن
قسم به ترکش وقطع نخاع وجانبازی
قنوت ودست جدای حسین خرازی
قسم به جوخه اعدام وسینه نواب
به عالمان شهید فتاده در محراب
به انتهای افق،سرگذشت حاج احمد
خوراک کوسه شدن درتلاطم اروند
قسم به پیکربی سر،قسم به حاج همت
به چادر و به حجاب زنان باعفت
به صبح دوکوهه،به دردوصبراز رنج
غروب دشت شلمچه،به کربلای پنج
قسم به سیدحسن شیرمردحزب الله
به جنگ سی وسه روزه،نبردحزب الله
قسم به حنجرلگدشده حجاج درمکه
به رمل های روان و به مقتل فکه
قسم به باکری وباقری وزین الدین
به غرش نهم دی به فتنه رنگین
قسم به تنگه مرصادوعقده ازصیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد
قسم به روح هنر از نگاه آوینی
به جنگ معتقدان ضدرنگ بی دینی
قسم به قدرت خون دربرابر شمشیر
به یک پدرکه نیامدپسر، اوشدپیر
به مادرسه شهیدی که خم نکرد ابرو
به تکه تکه شدن در مصاف رو در رو
به دست خالی رزمنده ای که میجنگید
به آن جنازه که باچشم بازمیخندید
قسم به خون خلیلی شهید راه حیا
به ندبه وبه کمیل و زیارت عاشورا
که تارمق به تنم هست مکتبی هستم
حسینی ام وفدایی سیدعلی هستم
🌹به برکت صلوات برمحمدوال محمد(ص)
💐#امام_خامنه_ای
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔔 برپایی اولین موکب جهت حمایت از جبهه مقاومت در کاشان و آران و بیدگل
🇮🇷رهبرمعظّمانقلاب:
«کمک به جبهه مقاومت؛ حکم قطعی و واجب شرعی است.»
⭕️ساده نیست رفقا، تمام کفر در مقابل تمام اسلام ایستاده، ما کجای تاریخ ایستادهایم؟ چه کردیم برای مردم مظلوم غزّه و لُبنان؟! اینقدر شرایط سخته که حتّی کوچکترین کمک در حد بضاعت هم نقش حیاتی داره، یه یاعلی بگید👆
💳اهدای کمکهای نقدی، طلا و جواهرات برای جبههٔ مقاومت
( با ارائه رسید از دفتر مقام معظم رهبری)
🏮کمکهای غیرنقدی فقط جنس نُو
( پتو- لباس- بافتنی - مواد غذایی)
🕰زمـان تحویـل: هـرشـب از ساعت ۱۸ الی ۲۲
🕌مکـان تحویـل:
آران وبیدگل، خیابان امام خمینی،
جنب اداره جهاد کشاورزی - جلو فروشگاه خط مقدم
#موکب #مقاومت
📲 ٠۹۳۸۴۵۸۴۲۴۴ هماهنگی
قرارگاه مردمی حمایت از جبهه مقاومت شهرستان آران و بیدگل
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
✅ اولین تصاویر از ۲ شهید بسیجی حادثه تروریستی سراوان
🔹روابطعمومی قرارگاه قدس جنوب شرق: صبح امروز دو نفر از بسیجیان بومی شهرستان سراوان توسط عوامل گروهکهای تروریستی به شهادت رسیدند.
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🇵🇸#امام_خامنه_ای: تقدیر خداوند این است که فلسطین آزاد بشود
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سردار شهید حسن طهرانی مقدم:
اگر ما نسبت به شهدا غریب باشیم اونور هم حتما غریبیم.
#شهدا
#وعده_صادق
#ایران_قوی
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
💔اگر شهید شدم، دنبال جنازه ی من نیایید؛ از خدا خواستهام همه ی وجودم در راه اسلام فدا شود.
✍🏻فرازی از وصیتنامه شهید محمد نامی
#رفیق_شهید
#وعده_صادق
#ارتش_قهرمان
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
articles-2659-rasme asheghi - rasool najafiyan.mp3
4.65M
میرن شهیدا ولی از اونها
راه و رسمشون به جا می مونه
🎙رسول نجفیان
#شهید
#ایران_قوی
#وعده_صادق
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
ای مـــردم، دنيــا پركاهی ارزش ندارد زياد سنگ دنيــا را بـہ دل نزنيد،
زياد حرص دنيا را نخوريد،
فڪر آخـــرت باشيم
اعمال خــود را در نظر بگيريم ببينيم آيــا با اين اعمال می تــوانيم در روز قيامت روبرروے پيغمبر بايستيم روبـــروے ائمه اطهار و شهدا بايستيم
#انقلابیون
#شهیدعزیز
#شهیدسلمان_ایزدیار
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚عنوان: زندگی زیر پرچم داعش
🔻شاید متفاوتترین کتابی باشد که تا به حال درباره بحران سوریه، داعش و «جنگ جهانی» موجود در این کشور نوشته شده است، کتابی که طعم تلخ زندگی در پایتخت داعش را به خواننده میچشاند.
✍نویسنده: وحید خضاب
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
.
.
زیرپایتانرانگاهکنید
رویخونچهکسانیپایمیگذارید
وراهمیروید؟
فردایقیامتچگونهمیخواهید
جوابگوباشید؟
خونشهداراپایمالنکنید...!
#شهیدمسلماسدیرازی🪴
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
- شهدشیرینشهــٰادتروکسانیمیچشند
کهشهدشیرینگنــاهرونچشند . .🚶🏻♂️!!!
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
•
رفاقت رو باید
از شهدا یاد گرفت...
عارفانه و عاشقانه
برای از دست دادن
رفیق شهیدش نوشت:
به همگی برادران عزیز!
برای شما در سختترین و
دردناکترین لحظاتِ عمرم
مینویسم:
ای کاش مرگ،
زندگی مرا به پایان میرساند و
امید دارم که به زودی و
در پی او شهید شوم و
به او ملحق گردم
تا جانم بدان آرام گیرد.
نمیخواهم خبر مرگ خود را بدهم،
اما خداوند زندگی را
پس از تو شیرین نگرداند،
ای سید من،
محبوب من و
ای جان من که
تمام وجودم را پر کردهای!
يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا
وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا
ای کاش پیش از این مُرده بودم،
و کاملا فراموش میشدم...
#شهیدسیدهاشمصفیالدین
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 روز شمار #انقلاب، #دفاع_مقدس و شهدا؛
____🎀🎀🎀🎀🎀_____
🗓 ( ۲۹ آبان ماه )
🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺
🖌۱• آغاز عملیات نصر ۸ در منطقه عملیاتی ماووت، استان سلیمانیه عراق (۱۳۶۶ ه. ش)
🖌۲• پایان حکومت داعش (۱۳۹۶ ه. ش)
🖌۳• شهادت عِزّالدّین قَسّام روحانی مجاهد و مبارز ضد صهیونیستی (۱۹۳۵ م)
🖌۴• آغاز هفته بسیج
🌷🪴🌻🌷🪴🌻🌷🪴🌻
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊
📝 #دلنوشته | #به_افق_فکه
🌟فكه مثلهيچ جا نيست! نهشلمچه، نه سومار، نهمهران، نهطلائيه، نه...
فكه فقط فكه است! با قتلگاه و كانال هايش، با تپه ماهور و دشت هايش.
فكه قربانگه اسماعيلهاست به درگاه خداۍ مكه.
فكه را سينهایاست به وسعت ميدان هاۍ مينِ گسترده برخاک
فكه را دلیست به پهناۍسيمهاۍ خاردارخفته در دشت.
فكه را باغهايۍاست به سرسبزۍ جنگل امقر.
فكه، روحی دارد به لطافت ابرهاۍ گريان در شب والفجريک فكه، چشمانی دارد به بصيرت ديدهبان خفته در خون، برارتفاع صد و دوازده.
فكه، خفته بر زير گامهايۍ استکه رفتند و باز نيامدند...
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
۱۰۴۸ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۴ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین #خوشنام در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است.
💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 #کتاب
🤲 بسم رب الشهدا
🎬 #قسمت_شانزدهم
🗓 سه شنبه : ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۳
🇮🇷#شهيد_حاج_اسماعیل_فرجوانی
🔻کتاب بی آرام
🌹 به روایت عصمت احمدیان(مادر)
🖌نوشته: فاطمه بهبودی
🔰ناشر:انتشارات سوره مهر
📎 در را پیش کردم، دیدم زهرا با یک دست معصومه را بغل گرفته و ساک اسماعیل را در دست دیگر دارد و پایین می آید، امیر هم به دنبالش. همان وقت آقا محمد جواد هم انگار بخواهد وضو بگیرد آستین ها را بالا زد و به حیاط آمد. اسماعیل در را باز کرد و ظرف را به دست زهرا داد. روی بچه هایش را بوسید با پدرش خداحافظی کرد. آخر سر آمد طرف من، بغلش کردم گونه هایش را بوسیدم دلم راضی نشد. پیشانی و گلویش را هم بوسیدم. من را به سینه فشار داد و گفت: «با زن و بچه هام مدارا کنید. یک بار، دوبار سه بار این را گفت. دیگر مطمئن شدم برنمی گردد.
راه افتاد. دو قدم رفت و برگشت نگاهمان کرد. باز جلوی در برگشت. نگاهی به تک تک ما انداخت و برایمان دست تکان داد. در را که به هم زد و رفت غم عالم به دلم افتاد. انگار از همان لحظه برایم خاطره شد. آخرین قدم هایش، آخرین نگاهش، آخرین لبخندش، آخرین بوسه اش، مثل نواری از نظرم رد می شد. تا لندکروز استارت بزند سوییچ ماشین را برداشتم و گفتم: "حج آقا بیا بریم دنبالش. این آخرین باره" حاج آقا دعوایم کرد و گفت: "به جای اینکه دنبال بچه آیت الکرسی بخونی میگی این آخرین باره؟" گفتم: «به خدا اگه دیگه اسماعیل رو ببینی! سوار ماشین شدیم و تا چند خیابان لندکروز رفتیم؛ هرچند دیگر اسماعیل برنگشت بی پشت سرش را ببیند. اسماعیل که رفت دیگر شب و روزم را نمی فهمیدم. بی تاب بودم. شب سوم دی ماه در کارگاه ماندم. نیمه شب از خواب پریدم. حال بدی داشتم و گریه میکردم حاج آقا گفت: «چی شده زن ؟ چرا این جوری می کنی؟» گفتم: «حج ،آقا، دیشب عملیات بوده. اسماعیل من بی جون روی زمین افتاده حالا من کجا پیداش کنم؟ کجا دنبال گم شده م بگردم؟"
حاج آقا حیرت زده نگاهم کرد. آرام و قرار نداشتم. می دویدم این طرف، می دویدم آن طرف، حاج آقا دنبالم آمد و گفت: «دیوانه شده ی! امشب این کارها چیه میکنی؟» گفتم: «بچه م رفت! جوونم رفت! عزیزم رفت بیست و چهار ساله بیدستم رفت" حاج آقا گفت: «هذیون میگی زن» گفتم: میدونست تو طاقت نداری با تو خداحافظی نکرد! چهارم دی ماه تلویزیون تصاویری از عملیات کربلای چهار نشان داد؛ از غواص هایی که به آب می زدند و آتشی که دشمن روی سر بچه های ما می ریخت. گفتم بچه های مردم از این عملیات بیرون نمی آن؛ اسماعيل من هم یکیش. حاج آقا عصبانی شد. گفت: «این حرفا چیه می زنی زن؟ بچه م بر میگرده!» گفتم: خدا کنه! من از تو به برگشتنش تشنه ترم. زهرا بغض کرد رفت توی اتاق و پای سجاده نشست. اشک ریخت و تسبیح چرخاند.
فردای آن روز داشتم به خانه برمیگشتم که همسایه مان، خانم سراج پور تا من را دید رفت توی خانه و در را بست. سابقه نداشت این کار را بکند آن روز انگار همه از من فرار میکردند، گویی آنها از اسماعیلم خبر داشتند. وقتی رسیدم خانه به حاج آقا گفتم: «پا شو بریم معراج شهدا» گفت: «بریم معراج چی کار کنیم؟» گفتم: «نمی دونم. پا شو بریم بیمارستانا الان پیکر اسماعیلم رو می آرن.» حاج آقا هم دلشوره گرفته بود، بلند شد. در معراج شهدا حاج مهدی شریف نیا را دیدیم که برای تخلیه شهدا آمده بود. دید من گریه میکنم گفت: «مگه دیوونه شده ی؟ از تو بعیده که این جوری بکنی من تازه از پیش حاج اسماعیل اومده م..
توی دلم گفتم حاج مهدی با این ریش سفید برای دلخوشی من دروغ نمی گوید حتماً اسماعیل را دیده قلب متلاطمم داشت آرام میگرفت که برگشتم طرف حاج مهدی و دیدم چشم هایش پر از اشک است. دلم هری ریخت. گفتم: حج آقا از من پنهون نکن. اسماعیلم شهید شده. خودش گفت توی این عملیات شهید میشه.» رویش را برگرداند و اشک چشمش را خالی کرد اما زیر بار نرفت و گفت: «اسماعیل زنده ست!» حاج آقا هم مدام میگفت: «بچه م برمیگرده! من دیگه همین یه پسر رو دارم. خدا ازم نمیگیره!»
برگشتیم خانه بعد از ظهر زنگ در حیاط را زدند. تند رفتم جلوی در صادق آهنگران بود. گفتم خبری داری حج صادق ؟» گفت: «نه. اومده م بهت سر بزنم و حالت رو بپرسم.» گفتم: «دیدی اسماعیل من
هم شهید شد!» حاج صادق جاخورد:
- حاج خانوم می دونستی!؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📕📔📓📒📙📘📗
✅ پايان قسمت شانزدهم داستان زندگي
🔰 #شهيد_حاج_اسماعیل_فرجوانی
🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه!
تشرف شهید علی کرکی محضر حضرت زهرا سلام الله علیها
و عنایت ویژه شفیعه دو سرا به رزمندگان مقاومت
#علی_کرکی
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+فاطمیه یعنی؛
پاۍ ولایت بمانیم تا شهادت
همچون حضرت مادر فاطمه زهرا 'س'
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
21.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | روایتی از فراز و فرود داعش و مردی که ریشه آن را خشکاند
🔹بهمناسبت سالروز نامه تاریخی شهید حاج قاسم سلیمانی به مقام معظم رهبری درباره پایان سیطره #داعش
#حاج_قاسم
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol