eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
9.4هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
با خـــودَت عطـــر و بویے از خدا دارے تا به سَـــر چــادرُ به دِل حیـــا دارے
🍃رهبر یکی از عملیات های مهم غرب کشور انجام شده بود و قرار شد رزمندگان آن عملیات به دیدار امام بروند. ابراهیم درآن عملیات حضور داشت اما به تهران نیامد. یکی از رفقا پرسید: «شما چرا نرفتی؟!» ابراهیم گفت: «نمیشه همه جبهه رو خالی کنند. همه رفتند، باید چند نفری می ماندند.» رفیقش که از علاقه شدید او به امام خبر داشت دوباره پرسید: «واقعا به این دلیل نرفتی؟!» ابراهیم مکثی کرد و گفت: «ما رهبر رو برا دیدن و مشاهده کردن نمی خوایم. رهبر رو می خوایم برای اطاعت کردن. من اگه نتونستم رهبرم رو ببینم مهم نیست، مهم اینه که مطیع فرمانش باشم و از من راضی باشه.» ابراهیم در مورد ولایت فقیه خیلی حساس بود و همه را با دلایل محکم قانع می کرد. هروقت پیامی از امام پخش می شد با دل و جان گوش می‌کرد و می گفت: «اگر دنیا و آخرت رو می خوایم، باید به حرفهای امام عمل کنیم.» ر.ک:کتاب سلام بر ابراهیم۱ @Shahid_beyzaii
هدایت شده از محمدجواد
سلام علیکم خدمت اعضای محترم کانال خوب هستین ان شاءالله ما تصمیم گرفتیم توی شهرستان دزفول یه موکب به اسم برپا کنیم که سال پیش محرم هم با کمک مردم شهید پرور دزفول برپا کردیم... بچه ها میخوان امسال دوباره این کارو امسال انجام بدن ما ازتون میخوایم کمکی کنیم که هم موکب بر پا بشه هم تو ثوابش شریک بشیم به مقداری پول احتیاج دارن حتی اگه هزار تومن هم بتونید کمک کنید یا بتونید عکس دوست شهیدتون و وصیت نامش رو بفرستید که توی موکب تبلیغ کنیم یا علی مدد @Mohamdk برای کمک به ایدی پیام بدین
پای کار #حسین ایستاده ایم
پندنامه ی شهدا... شهیدمحمودرضابیضایی تلنگر..
📝 وظایف منتظران از استاد #جعفری ‼️ همرنگ نشدن با بدی ها @shahid_beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ_شهدایی ✅روز قیامت شهدا درانتظارمان هستند‼️ تا جواب دهیم که آیااز قطره قطره خونشان حفاظت کرده ایم و یا... روی خونشان پا گذاشته ایم⚠️ 😔😔😔 @shahid_beyzaii
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃 این روزها سالروز شهادت کسانی ست که زمین به سختی حاضر بودآن هارا به آسمان بسپارد سالروز شهادت قهرمانان تپه های جاسوسان سالروزشهادت همان که به چشم های پاک میشناختنش همان که تنها سوسوی کلبه احزانش یادآورسجده های طولانی با تسبیح سبزبلندش هست مادرش هنوزهم صدایش را میشنود😔 سالروز شهادت است ازهمین حالا ،ازهمین دنیادرفکرم که چگونه باید جواب چشم هایش رابدهم همان که آخرین وداعش باهمسرش شب تولدش بود هنوزهم منتظراست تاباهم جشن بگیرند سالروز شهادت اورا میشناسی؟ همان که سیدالشهدا(ع)درعالم رویا مژده شهادتش را داده بود سالروزشهادت ست اورا دیگر باید بشناسی همان که رشته دندانپزشکی رارها کرد وسربازامام زمان(عج) شد شهید شهید شهید ودیگر شهیدان تپه جاسوسان آری حتم دارم که این هارانمیشناسی شهدای صابرین خیلی غریب اند درمیان این بحبوحه شهادت فرمانده کجاست؟ فرمانده بی ریا که دراین صحنه نبرد گل سعادت جانبازی نصیبش شد اما زمین اورا درآن سوی مرزها درتپه های پالمیرا به آسمان سپرد شهید (مهدی)غریب 🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊 یادشان با صلوات
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺 یوسف مهربان یک تک تیر انداز حرفه ای بود ؛ او از تمرکز بالایی برخوردار بود در هر زمینه ای بخصوص در اعمال نظامی ، یادم هست می گفت : وقتی می خواهم تیراندازی کنم آیه* و ما رمیت اذ رمیت* میخوانم و همیشه به هدف میخورد ، این یعنی قرآن را با جان و دل می خواند و می فهمید و به آن عمل می کرد . ولی دریک جا تضرع ازش دیدیم ، سجده طولانی که در اون هزار بار ذکرهای مختلف بگه دیدیم . شب زنده داری دیدیم . التماس دعای فراوان از مادر خواستن دیدیم . حالا درخواستش چی بود از خدا ؟؟؟ شهادت و فدا شدن در راه آرمانها و عقاید بود . توی خیابون داشتیم راه می رفتیم دیدم یوسف نیست برگشتم و دیدم داره از روی زمین آشغال جمع می کنه گفتم یوسف بیا داری چیکار می کنی آبرومونو بردی ؛ گفت : بابا خب رفته گرام آدم هستن ، باید ما آشغال نریزیم که زحمتشون چند برابر نشه ؛ من واقعا ازین حرفش درس گرفتم ؛ همیشه وقتی تو خیابون رفته گری رو می دید باهاش دست میداد‌ ؛ گوشه ای از مردانگی ی شهید که خدا عاشقش بود . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🍁 یوسف از کمترین امکانات بهترین بهره رو می برد ؛ ازاونجائی که ورزشکار و ورزیده بود وقتی میومد خونه توی روزهای فراقتش بیکار نبود یادمه با کوله سربازیش، کیسه بوکس درست کرده بود و توش خاک اره پرکرده بود و بوکس کار می کرد با چنتا تیکه چوب یه تخت درست کرده بود که روش حرکتای کششی و دراز نشست انجام میداد ؛ حرکتای ورزشی تو خونه زیاد انجام می داد مثلا یادمه که رفته بود سر زمینمون و بعد من هم رفتم پیشش دیدم داره میدوه و رو دیوار با دوتا پاش راه میره که محاله کسی بدون تمرین این کارارو انجام بده . بهش گفتم وای من تاحالا نمی دونستم تو اینجور کارا بلدی ،گفت : اینجور چیزارو تو آموزش نظامیمون یاد گرفتیم . واقعا ورزیده بود والبته از کارهایی که انجام می دادمعلوم بود که خیلی به خدا اطمینان داره . مثال می گم اینکه توی حیاط خونه نردبان رو بر میداشت و تو هوا بدون اینکه به جایی تکیش بده از پله هاش تند تند می رفت بالاو میومد پایین وفقط با دستاش کنترلش می کرد یا اینکه وسایل سنگین مثل صندلی و یا تکه چوب بزرگ رو ،رو انگشت اشارش نگه میداشت . رو همه دستش نه فقط رو انگشت اشاره و همینطور توهوا نگه می داشت و تمرین تعادل میکرد . یا اینکه از ارتفاع اصلا ترسی نداشت . خونه پدربزرگمون درخت میوه زیاد بود انگور و انجیر و آلوچه وقت نهار که می شد پدربزرگ به داداش یوسف می گفت : برو یخورده انگور بچین چون از توانائیش خبر داشت . داداش هم میرفت تو بالاترین نقطه درخت جائیکه دیگه خیلی کوچیک دیده می شد و انگور می چید . راستی یوسف مهربان عاشق انجیر و انگور بود . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🌺 وقتی خانم حضرت زینب سلام الله علیها می خواستن از اسب یا شتر پیاده بشن ، محارمشون که بزرگوارانی مثل حضرت قاسم حضرت علی اکبر یا حضرت ابوالفضل العباس و یا برادر بزرگوارشون امام حسین (علیهم السلام) میومدن پایین کجاوه و دستشون رو می گرفتن وایشون رو پایین میاوردن و اطرافشون حلقه میزدن تا خانم هم راحت باشن و هم کسی قدوبالای مبارکشون رو نبینه و این یعنی غیرت یعنی احترام به شان والای زن همیشه وقتی صحبت از غیرت می شد شهید می گفت : حضرت ابوالفضل سلام الله علیه خیلی غیرتی بودن ؛ می گفت : حتی اگه تهران باشم حتی اگه پیشتون نباشم اما اگه کسی نگاه چپ به ناموسم بکنه قلبم درد میگیره . هر گاه شیرینی گناه را چشیده باشی و توبه نکنی خدا دیر یازود لذت آن را از تنت بیرون می آورد ؛خداوندا بخاطر هر گناهی که خواسته یا ناخواسته از من سر زد ببخشم بحق لطف و کرمت که طاقت خشمت را ندارم به مانند فرزندی که طاقت اخم مادر ندارد . مادر بعد شهادت آقایوسف خواب دید که تعدادی پرونده زیر دست یوسف عزیز هست داشت پرونده هارو ورق میزد و به کار مردم رسیدگی می کرد ؛ پس شهید دستش به خدا بنده پس شهید خیلی برای خدا عزیزه ؛ ازش حاجت بخوایم که اگه خیر باشه بدون تردید حاجتمون رومیده ‌. ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️
آینده دشوار درانتظار #جامانده هاست اما #شهادت زیباترین لحظه پایان عمر یک انسان است #شهیدیوسف_فدائی_نژاد #سالروزشهادتت_مبارک