شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 #رمان_عارفانه 💫شهید احمد علی نیری💫 #قسمت_بیست_و_هشتم #ادامه_قسمت
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_عارفانه
💫شهید احمد علی نیری💫
#قسمت_بیست_و_نهم
#بچه_های_مسجد
راوی: جمعی از شاگردان شهید🗣
🌸🌸🌸
«من یقین دارم اینکه خدا به احمداقا این قدر لطف کرد به خاطر تحمل و صبوری که در راه تربیت بچه های مسجد از خود نشان داد»
این جمله را یکی از بزرگان محل می گفت...
مدارا با بچه ها در سنین نوجوانی، همراهی با آن ها و عدم تنبیه، از اصول اولیه تربیت است.
احمداقا از شانزده سالگی قدم به وادی تربیت نهاد.
اما دربارهی بچه های مسجد باید گفت که نوجوانهای مسجد امین الدوله با دیگر محله ها و مساجد فرق داشتند. آنها بسیار اهل شیطنت و...بودند🙄
شاید بتوان گفت: هیچ کدام از نوجوانان و جوانان آنجا مثل احمداقا اهل سکوت و معنویت نبودند. نوع شیطنت آنها هم عجیب بود.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
در مسجد خادمی داشتیم به نام میرزا ابوالقاسم رضایی که بسیار انسان وارسته و ساده ای بود. او بینایی چشمش ضعیف بود، برای همین بارها دیده بودم که احمدآقا در نظافت مسجد کمکش می کرد اما بچه ها تا می توانستند او را اذیت می کردند!
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
یک بار بچه ها رفته بودند به سراغ انباری مسجد.
دیدند در آنجا یک تابوت وجود دارد. یکی از همان بچه های مسجد گفت: من می خوابم توی تابوت و یک پارچه می اندازم روی بدنم. شما بروید خادم مسجد را بیاورید و بگویید انباری مسجد « جن و روح» داره!👻
بچه ها رفتند سراغ خادم مسجد و او را به انباری آوردند. حسابی هم او را ترساندند که مواظب باش اینجا....
وقتی میرزا ابوالقاسم با بچه ها به جلوی انباری رسید، آن پسر که داخل تابوت بود شروع کرد به تکان دادن پارچه! اولین نفری که فرار کرد خادم مسجد بود.
خلاصه بچه ها حسابی مسجد را ریختند بهم!
🔶ادامـــــه دارد...↩️
هر شب با #عارفانه نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊
#منتظرتونیم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓
@shahid_AhmadAli
┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛
doa-mojir.pdf
2.64M
📜 متن و ترجمه Pdf
🤲 دعای مجیر
🌙هرکس این دعا را در ایامالبیض ماه رمضان (۱۳و۱۴و۱۵) بخواند، گناهانش آمرزیده میشود، هرچند به تعداد قطرات باران، به تعداد برگ درختان و به تعداد ریگ بیابان باشد.
🆎 با فونت درشت و خوانا
ترجمه مقابل متن جهت درک معانی
✅◽️نگارش ساده جملات دعا
✅◽️تقسیم بندی به عبارات کوتاه
✅◽️ترجمه روان ساده و توضیحی
📱مخصوص به اندازه صفحه گوشی
#دعای_مجیر
#التماس_دعا
🌸🍃@Shahid_ahmadali
47.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ آقای مهربون💚
🎙گروه سرود نجم الثاقب تهران
ویژه ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیهالسلام
جهان رو به پات میریزم حسن
آقای مهربون عزیزم حسن 😍
الهی که به چشم مادرش بیاد ❤️
🌸🍃@Shahid_ahmadali
8.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نامه خصوصی به آقا 💌
🔹نامه خصوصی و هدیه عطیه عزیزی، دختر بچه حافظ قرآن به رهبر انقلاب که بالاخره تو برنامهی رمضانی محفل شبکه ۳ برای همه خواند.
@shahid_ahmadali 🍃🌸
30.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️نماهنگ نیمه ماه خدا ♦️
💚ولادت امام حسن مجتبی مبارک
🔹️کاری از گروه سرود ساقی کوثر
🔹️تهیه شده در پایگاه شهید آرونده
🔹️سرپرست : جواد البرزی
🔹️مدیر گروه : مصطفی خدری
🔸️باکیفیت:
https://www.aparat.com/v/sp5lK
▫️گروه فرهنگی هنری ساقی کوثر
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🌺میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام گرامی باد.
💐نامش حسن بود. چون #روز_میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام به دنیا آمد.
🌷# حسن_علایی_حلاجی در عملیات والفجر۱ به شهادت رسید و پیکرش جا ماند.
دوازده سال بعد پیکرش #بازگشت. ماه صفر بود. روز شهادت امام حسن پیکرش تشییع شد⁉️
✅پدرش می گفت: همان شبی که شهید (عملیات والفجر۱) شد کوچه را چراغانی کردم، پسرم به آرزویش رسیده بود.
نیمه شب به خوابم آمد و گفت: پدر درسته که به آرزویم رسیدم، اما اسراف حرام است. برو چراغ ها را خاموش کن.
📙برگرفته از کتاب شیرین تر از عسل
🌷هدیه به روح مطهرشان صلوات🌷
🌸🍃@Shahid_ahmadali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تشییع پیکر شهید مدافع حرم مقداد مهقانی در زادگاهش فاضل آباد
@shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 #رمان_عارفانه 💫شهید احمد علی نیری💫 #قسمت_بیست_و_نهم #بچ
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
📖عارفانه
💫شهید احمدعلی نیری💫
#قسمت_سی_ام
ادامه قسمت قبل
#بچههای_مسجد
یا اینکه یکی دیگر از بچهها سوسک را توی دست می گرفت و با دیگران دست می داد و سوسک را در دست طرف رها می کرد و...
چقدر مردم به خاطر کارهای بچه ها به احمداقا گله می کردند اما او با صبر و تحمل با بچه ها صحبت می کرد.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
درست در همان زمان که احمداقا از مسائل معنوی می گفت: برخی از بچهها به فکر شیطنتهای دوران بچگی خودشان بودند. می رفتند مُهرهای مسجد را میگذاشتند روی بخاری!
مهرها حسابی داغ می شد، بعد نگاه می کردند که مثلا فلانی در حال نماز است. به محض اینکه می خواست به سجده برود می رفتند مُهرش را عوض می کردند و....😱
یا اینکه به یاد دارم برخی بچه ها با خودشان ترقه می آوردند، وقتی حواس خادم پرت بود می انداختند توی بخاری و سریع می رفتند بیرون!😨
احمدآقا در چنین محیطی مشغول تربیت بود.
بچهها و سختی کار را تحمل می کرد و الحمدلله نتیجه گرفت. به جرئت می گویم آن تعداد شاگرد ایشان همگی به درجات بالای علم و معرفت رسیدند.
🔶 #ادامه_دارد... ↪️
🌹هدیه به روح پاکشان صلوات🌹
👇👇👇
➖🍃🌹🌹🌹🌹🍃➖
@shahid_AhmadAli