eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.4هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📝|ارتباط با ادمین: 🆔| @bentolabbas8
مشاهده در ایتا
دانلود
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 روزهایی که برای تهیه مایحتاج به شهر حلب می رفتید مدام سرت را پایین می انداختی. نمیخواستی چشمت به دختر های بی حجاب سوری بیفتد.‌آنها هم که اکثرا بی حجاب بودند. هر چقدر هم آقا تقی شوخی کرده و گفته بود:((بابا کله رو بیار بالا.‌اینا همشون این جوری ان.)) تو باز هم‌سرت را بالا نمی گرفتی . یک بار هم داخل یک مغازه رفتی برای خرید وسایل نظامی‌ اما به چشم بر هم زدنی برگشته و گفته بودی:(( اینجا چیزی که به درد ما بخوره نداره‌.)) اما حرفت باور کردنی نبود. مگر می شد هیچ وسیله به درد بخوری نداشته باشد.‌ تو به خاطر دختری که داخل مغازه بود برگشته بودی. حتما باز هم نمیخواستی چشمت آلوده شود! دلیلش را قبلا به مادر گفته بودی . تهران، حلب یا دمشق برایت فرقی نداشت، چشمانت نذر کس دیگری بود. ما گاهی به عجّل فرجهم های صلوات هایمان بی باوریم! نمیخواهی تعریف کنی ؟ بالاخره با آن چشمان با حیا چه کسی را دیدی؟ شاید چون در غربت و دور از مادر زمین خوردی ، مادر سادات سرت را بر زانو گرفت. سری که نداشتی....😭😭😭 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 🌸با لینک فوروارد شود...🌸 📚|• @shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 آرزوی شهادت داشتی یا اینکه خودت از شهادتت خبر داشتی ؟ یک زمانی از شهادت حرف می‌زدی که حتی خیال سوریه رفتن به سرت نیفتاده بود. اصلا خبر نداشتی که می‌شود به سوریه هم اعزام شد. آرزویت را خیلی جدی گرفته بودی و به مهدیه هم می‌گفتی فیلم هایت را بعد از شهادتت پخش کند. همان فیلم های مزار شهدا را . چقدر با مهدیه سر مزار شهدا می‌رفتید.عاشق این‌بودی که گل‌هارا روی مزارها پخش کنی و با گل های پرپر قلب درست کنی.قلب‌یا چیزهای دیگر.سرحوصله می‌نشستی و قبرها را با سلیقه تزئین می‌کردی. مهدیه هم دوربین به دست از تو فیلم می‌گرفت . یک بار که داشتی مزار شهید جهان آرا را با گل های پرپر تزئین می‌کردی و مهدیه فیلم می گرفت ، گفته بودی،:((داری عکس می‌گیری یا فیلم؟)) _فیلم می‌گیرم. _این فیلم‌ها‌ و عکس‌هارو بعد از شهادتم پخش‌کنید. مهدیه و محسن خندیدند.((بعدِچی؟)) خیال کردند تو داری شوخی می کنی . اما تو جدی بودی. 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 🌸|@shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 مامان فاطمه با همان میوه ها از برادرش‌پذیرایی می کند. چه خوب موقعی به داد خواهرش رسیده بود . همان‌موقعی که دلش پر از غصه بود و همدمی می‌خواست برای ‌شنیدن درد و دلش. از غصه هایش گفته و برادر فقط شنیده و لبخند زده . حتما از همان لبخندهای دل قرص کن . از همان ها که می‌شود به اعتبارش پشتِ پا زد به همه غم و غصه های دنیا 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 ...🌸 |@shahid_dehghan|
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 جانت را هم به همان راحتی بخشیدی که اموالت را می بخشیدی. کافی بود کسی از لباس یا کفشت تعریف کند. کسی که ازکفش یا لباست تعریف کرده بود به چشم برهم زدنی صاحب آن لباس یا کفش می‌شد. داشته های خودت کم بودند و به داشته های خانواده هم رحم نمی‌کردی. به یادگاری های پدرت از زمان جنگ . مخفیانه و دور از چشمش آن‌ها را بر‌می‌داشتی و گاهی می‌بخشیدی شان. مامان فاطمه تذکر می‌داد که این ها همه یادگاری های زمان جنگ هستند و پدرت آن‌ها‌را دوست دارد، اما تو گوشت بدهکار نبود تا اینکه یک روز همه را وسط گذاشته و گفته بودی:((اینا خوشگلن. من می ‌خوامشون.)) پدر همه را به تو بخشیده بود. اما از میان همه آن‌ها یک انگشتر را نشانت داده و گفته بود:((این یه دونه مال دوست شهیدم، جواد جمشیدیه. استفاده کن اما تو رو خدا این رو به کسی نده.)) 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 ...🌸 |@shahid_dehghan|
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 به اندازه یک موزه یا یک نمایشگاه از تو یادگار مانده . همه را مرتب و با سلیقه توی ویترین چیده اند. ویترینی که همه ظرف های کریستال و لوازم تزئینی شان را توی آن می چینند، حالا شده نمایشگاه یادگاری های تو. درش را هم چند قفله کرده اند و کلیدش هم در دسترس نیست .‌چون اگر درش باز باشد بعید نیست هرکسی تکه ای به یادگار بردارد و‌چیزی برای خانواده ات باقی نماند‌ 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 🌹|@shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 مهدیه می‌گفت در برابر اشتباه، بی تفاوت نبودی. ما خیلی وقت ها به خاطر چندتا باور اشتباه،سرمان را زیر برف می‌کنیم، مثلا می گوییم:((هرکی رو تو‌ گور خودش می خوابونن، یا موسی به دین خود،عیسی به دین خود.)) مهدیه هنوز هم موقع تعریف کردنش به وجد می آید. همان موقع که به آب و آتش می‌زدی تا جواب همان‌خطیب‌مشهور درباره‌ی حضرت آقا را بدهی . یادت هست چقدر با پسرش بحث کردی؟ حتی دوره ولایت فقیه را گذرانده بودی و تعدادی هم کتاب خواندی تا هرجا نیاز بود، با تسلط صحبت کنی. 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 @shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 قصه نبودنت هرشب تکرار می‌شد و این قصه سر دراز داشت . هنوز رفنت را باور نکرده بودند. از ساعت چهارِصبح به بعد منتظر تو می ‌شدند. مهدیه می‌رفت توی اتاقت و با دست زمین را نوارش می‌کرد، همان تکه از زمین که محل خوابت بود و می‌گفت: ((محمد، بلند شو ، نمازه.)) بعد همان جا می نشست که تو می‌نشستی و می‌خوابیدی و نماز می‌خواندی. آوار می‌شد روی زمین و صدایت می‌کرد، اما تو جواب نمی‌دادی. جوابی‌جزسکوت‌وزمزمه و ناله ی اهل خانه نبود. تو جواب نمی‌دادی و او گریه می‌کرد😭 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 @shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 😭 چقدر فکر بعضی آدم ها حقیر است. آنهایی که روح بزرگ مادرت را درک نمی‌کنند، مادری که سعی داشت به.پسرش‌راه‌آسمان‌رابیاموزدنه‌اهل دنیاشدن‌را‌. مادری‌که‌رویایش‌روسفیدی‌ نزدمادرسادات‌بودوهست 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 @shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》 📚 💔 😭 از همان نوجوانی مرد بودی و اهل مبارزه. چقدر هم عاشق ادوات نظامی بودی! مبارزه کردن را دوست داشتی. و حتما از همان روز ها عاشق شهادت بودی انگار سپاه تنها جایی بود که قرار بود تو را به آرزویت برساند.‌مقصد نهایی‌ات آنجا بود. مدرسه عالی و رشته معارف بهانه بود 🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼 خرید اینترنتی Manvaketab.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 🏭مراجعه به کتابفروشی‌های سراسر کشور 🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 @shahid_dehghan
🍁برادر منی اما دلم خوش است كه تو 🍁 خواهر حضرت‌ابوالفضلی... "بشرى صاحبی" 🍁@shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
طرح جدید به مناسبت شهادت شهید حمید سیاهکالی مرادی🍂🥀 مناسب برای #پروفایل @ammar_abdii2 🍃
🍃عطر‌نسیم سحر ، آرام در اتاق رقص میکند و جلوه بخش لبخند همیشگی ات میشود . مانند هرروز با قامت چهارشانه ، لابلای لباس ایثار سیر می کنی ؛ گشتی در محوطه‌ ی میزنی و پا در مسیر می گذاری . . 🍃قاب عکست میهمان خانه ها شده . تویی که تکامل سیر نجابت بودی . تویی که را هنوز هم لابلای قاب چشمانت پنهان کرده ای . تورا یادمان هست . تویی که مبتلا به درمان بودی و میان تلخند های خشک زمینیان ، تبسمت آراسته به رنگ بود . . 🍃از چه بگویم ؟ شاید از بی قراری قلم در تکاپوی وصفت . می گویم از روزی که طلوعت رنگ به آسمان بخشید ، تا شبانگهی که با غروبت ، مأمن روحمان شدی . . 🍃می نویسم از دل عاشقت که در تب و تاب می‌تپید . می نویسم از چشم های بخشنده ات ، که در آخر سهم یک جهان شد . می نویسم از . دلتنگی دنیایی ، که لحظه لحظه وجودت را بر تن خود حک کرده و هر روز به خاطراتت رنگی دوباره می بخشد . . 🍃گاهی ، خاطره ای ، لای خم کوچه ، پشت همین در ، میان پنجره هایی که از انتظار دیدنت ، و شکننده شده اند . . 🍃می نویسم و اینهمه را ، قلم با خون دل نقش می کند ؛اما به هر حال ما هنوز هم یادمان هست ؛ توهم یادت باشد ... . . ✍️نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📆تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ . 📆تاریخ شهادت: ۴ آذر ۱۳۹۴ ، حلب (روی مزار : ۵ آذر ۱۳۹۴) . 📆تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۹ . 🥀مزار : امام زاده شاهزاده حسین قزوین . @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید حاج رضا فرزانه🌹 @ammarabdi_ir
🍃شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ در دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا آخر جنگ با سمتهای مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت. سال ۶۳ کرد و صاحب سه فرزند پسر شد. 🍃شهید فرزانه در مدت هشت سال حضور در جبهه، بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت.با حمله تکفیریها به، خود را برای دفاع از آل الله آماده کرد 👊 🍃اگر چه مسئولان رضایت به این سفر ندادند ولی شهید حاج رضا تصمیم خود را گرفته بود. ۱۲ دی ماه سال ۹۴ آغاز سفرش شد و چهل روز بعد، ٢٢ بهمن خبر شهادتش رسید🕊 🍃پیکر مطهرش را دوستان زینبی اش، برای خنثی کردن توطئه تکفیریها مخفی کردند و بدین ترتیب پیکرش هم شد♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۲ خرداد ۱۳۴۳ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٩٩ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا @shahid_dehghan