eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.4هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📝|ارتباط با ادمین: 🆔| @bentolabbas8
مشاهده در ایتا
دانلود
#تورا گم مے كنم هـر روز و پيدا مے كنم هـر شب ... بدين سان خواب هـا را با تو زيبا مے كنم هـر شب ... #شبتون_شهدایی🌙 #التماس_دعای_شهادت♥️ 🍃🌙| @shahid_dehghan
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهید محمدرضا دهقان ذکر روز جمعه: اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم🍃🌷 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌤•═┄•
💚🍃|😍 همیشه به فکر جمع کردن باقیات و صالحات بود، مدتها مینشست و فکر میکرد که چطور ذخیره ای برای آخرتش جمع کند. 💚✨| 💚🍃| @shahid_dehghan
❤️🍃|😔 تک تک ثانیه هایی که تو را کم دارم...  ساعتم درد  دلم درد جهانم درد است...😔 💚| 💔| ❤️🍃| @shahid_dehghan
🍃❤| ۲۰_سالگی متن مستند شهید محمدرضا دهقان امیری ( برنامه از آسمان)
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃❤| #سفر_عشق_در_20_سالگی 📝 #قسمت_چهارم محمدرضا یک جمله ساده و قشنگ داشت و می‌گفت: فرد حزب اللهی ب
🍃❤| 📝 برای راضی شدن، خیلی با خودم کلنجار رفتم، چون به محمدرضا خیلی وابسته بودم، اگر محمد رضا نیم ساعت دیر به خانه می‌رسید، من زمین و زمان را به هم می‌دوختم، اعصاب خودم و دیگران را خرد می‌کردم، این‌قدر بهش زنگ می‌زدم، که کجاست و چرا دیر رسیده! ولی در مسئله سوریه رفتنش نمی‌دانم چطور شد؛ من این را می‌گذارم به حساب دست و رحمت و برکت حضرت زینب(س) که روی قلب من گذاشت و روی سر من دست کشید. خانم، اول صبرش را به من داد و بعد داغ فرزند را... ولی وقتی محمد رضا رفت من به سجده افتادم و شاید نزدیک به یک ربع فقط‌گریه کردم و ضجه زدم، چون می‌دانستم پاره تنم رفته و احتمال برگشتش شاید صفر باشد. واقعا هم همین بود از همان روزهای اولی که محمدرضا رفت، من می‌دانستم که دیگر بر‌نمی‌گردد، با روحیاتی که از او سراغ داشتم، می‌دانستم فرزندم واقعا لایق شهادت است، یعنی لحظه خداحافظی یاد خداحافظی‌هایی افتادم که با اخوی‌های شهیدم کرده بودم. آن‌ها این حس را در وجود من به وجود آورده بودند که این خداحافظی آخر با بقیه خیلی فرق دارد، یک حس معنوی خاصی تو وجودم بود و مطمئن بودم که دیگر بر نمی‌گردد. کلا محمد رضا در آن زمانی که در سوریه بود شاید پنج یا شش بار با ما تماس گرفت، تو هر بار تماسش هم به من می‌گفت : مامان دعا کن که شهید شوم، حتی قبل از رفتنش به سوریه هم مدام این را به من می‌گفت، من بهش گفتم : محمد رضا خودت را خالص کن مطمئن باش که شهید می‌شوی... محمد رضا آن شب یک جمله عجیب و غریبی به من گفت : «مامان به خدا دیگه خالص شدم، مامان دیگه حتی یک ذره ناخالصی در وجودم نیست.» تا این جمله را شنیدم، گفتم پس شهید می‌شوی! داد زد گفت جان من! گفتم آره تو اگر خالص شده باشی مطمئن باش شهید می‌شوی، بعد یکدفعه جیغ زد گفت : مامان راضیم ازت، مامان دوستت دارم، مامان می‌بوسمت! خیلی خوشحال شد، خوشحالی محمدرضا از آن طرف و جگر خراش بودن این جمله برای من واقعا زجرم می‌داد. از آن شب به بعد دیگر منتظر خبر شهادتش بودم، چون مطمئن بودم و احساس می‌کردم محمد رضا فقط می‌خواست رضایت من را بگیرد، وقتی مطمئن شد که دیگر من راضیم، شهید شد و در عملیات محرم به شهادت رسید... ... 🍃❤| @shahid_dehghan
❤️✨|🙂 •|عُمریست... . دَخیلم‌به... . ضَریحی‌که... . نَداری...💔 •| 🙂 ❤️✨| @shahid_dehghan
•┄══❁🌸❞ #قرار‌هرشب‌ما❝🌸❁══┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ •┄═━❝🌸❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🌸❞━═┄•
•|جان خوش است اما نمی خواهم که جان گویم تو را... •|خواهم از جان ،خوشتری یابم که آن گویم تو را .... #شبتون_شهدایی🌙 #التماس_دعای_شهادت♥️ 🍃🌙| @shahid_dehghan
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهید محمدرضا دهقان ذکر روز شنبه: یا رب العالمین 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌤•═┄•
💙💎|😍 ✨| تو اگر بسیجی هستی‌، نشون بده به بقیه ببینم؛ درکار کردن، در درس خواندن،درخدمت کردن‌، ۲برابر دیگران کار میکنی؟ ،۲برابر دیگران درس میخونی؟ ۲برابر دیگه بی ادعایی؟ ۲برابل دیگران مظلومیت تحمل میکنی؟ ۲برابر دیگران مهربانی میکنی؟ ۲برابر دیگران لبخند میزنی؟ این یعنی بسیجی...❤️ 💙💎| @shahid_dehghan
♥️🍃|😍 ✨|کاری کنید که... وقتی کسی شمارا ملاقات می کند احساس کند که یک شهید را ملاقات کرده است... ✨| ♥️🍃| @shahid_dehghan