eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
💜طرفدار های رمان اورا💜 بچه ها شرمنده از همتون من امروز اتفاقی افتاده بود نرسیدم رمان رو براتون بنویسم انشالله فردا دو تا پارت بزرگ خدمتتون میدم
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
بسم‌اللھ..♥️((:
انچھ‌ام‌ـروز‌گـ‌ذشت🖐🏾 .•شبتونـ فاطمے .• عشقتـونـ حیـــ♥️ــدرے °•مهرتونـ عباسے🌱•° 'آرزوتونـ همـ حرمـ اربابـ ان شاءالله🕌' یازینبـ مدد...✋🏻 •• نماز شبـ و وضو یادتونـ نرهـ📿•• التماس دعاے فرج ....♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الحسن ...💚
⸢✍🏻| موتور سواری بود که معمولاً بعد کلاس یکی از بچه‌ها رو تا یک مسیری می‌رسوند و تلاش می‌کرد به بهونه‌ی ساندویچ و بستنی و کافه باهاشون ارتباط بگیره..🦋✨ ممکن بود اون شخص تنها باشه یا دوستی نداشته باشه، ممکن بود اون شخص سر مسئله‌ی خاصی تحت فشار باشه؛ معمولاً محمد اونا رو آروم می‌کرد🤍 :) 🌼• @shahid_dehghan
775.7K
❌هشدار❌ توطئه فتنه‌گران برای ۱۳فروردین حتما گوش کنید و منتشر کنید در گروههای مذهبی
روایتی از فرزند شهید مدافع حرم حاج اسماعیل حیدری: ایشان (حاج قاسم) اینقدر صمیمیت ایجاد میکردند بین خودشان و فرزندان شهدا که واقعاً آدم میتوانست نام پدر روی ایشان بگذارد. حاج قاسم یک چیز دیگری بود... فرق میکرد، با همه فرق میکرد. واقعاً من مثل حاج قاسم نمی‌توانم هیچ جای دیگری پیدا کنم. حاج‌قاسم‌ها زیادند ولی مثل خودِ حاج قاسم نه... ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ .🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
مۍ‌گفت؛ بہ‌جاۍ‌اینڪہ‌عڪس‌خودتونو‌بزاریـد پروفایل‌تا‌بقیہ‌بادیدنش‌‌بہ‌گناه‌‌بیافتن؛ یہ‌تلنگر‌قشنگ‌‌بذارید‌ڪھ‌بادیدنش به‌خودشون‌‌بیان'!📮🌿 ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ .🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
هدایت شده از تیز بعضو😡
🔴آیا موافق تعطیلی مدارس فردا هستید؟! ۱_بله ۲_خیر روی گزینه مورد نظر کلیک کنید👆
🖤انا الیه المدرسه و الدانشگاه و محل الکار. 🖤 ⚫️بازگشت همه بسوی مدرسه و دانشگاه و محل کار است.⚫️ ▪️بانهایت تاسف و تأثر پایان روزهای عشق و حال و صفا و خواب لذت بخش صبح و ... و آغاز دوباره سختی و صبح زود از خواب بیدار شدن رو پیشاپیش بر شما دانش آموزان و دانشجویان و کارمندان عزیز تسلیت باد!!▪️ 😅😅🤣🤣🤣🤣🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜رمان اورا 💜 قسمت بیست و نهم تا زهرا اومد دنبالم جون به لب شدم کنار دیوار سر خرده بودم سرم به دیوار پشت سرم تکیه دادم و آسمون رو نگا کردم کلی سوال دودم تو ذهنم مامان و بابا میدونن سرطان دارم؟ میدونن دخترشون بی خونه است؟ میدونن و دم نمیزنن؟ اصلا اون دختره که گفتن کی بود؟ قراره کسی دیگه ای بیاد جای منو بگیره زهرا با 206البالویی نو و تمیز اومد وایساد جلوی پام بلند شدم و اشکام رو پاک کردم زهرا شیشه ماشین رو داده بود پایین _برسونمتون خانمی زهرا که سعی داشت با این جمله صداش رو کلفت کنه قیافش خیلی خوب بود منم شیطنتم گل کرده بود +نه لطفا مزاحم نشید هردومون از خنده منفجر شده بودیم من با صدای نازک و اون با صدای کلفت خیلی خوب شده بود _بیا بالا دختر جوون بیا بالا که خبر های خوب خوب دارم براتتتت خبرای نااااااااااب نااااااااااااااااب +سلام زهرا میشه اول بریم یه جایی آروم بشم _خوبی ترنم؟ +نه اصلا خوب نیستم. _باشه فقط خواهشن گریه نکن باشه؟ نگا کردم به صورتش این چرا انقدر خوشحال بود +زهرا طوریته؟ _من؟ نه.؟ واسه چی؟ +خیلی شادی انگاری؟ _معلومه شادم ترنم جونم قربون اون چشمات بشم من اومد نزدیک و لپمو ماچ کرد خودمو چشیدم عقب وا این دختر چشه چرا حالش خوب نیست بلند بلند به قیافه من می‌خندید ماشین رو روشن کرد سرمو گذاشتم به پشتی پشت سرمو چشمامو بستم تا شاید یکم از سر دردم کم تر بشه راه افتادو رفتیم سمت همون معراج همیشگی _پیاده شو ترنم پیاده میشم به قیافش نگا میکنم در همه _خوبی زهرا +آره عشقم خوبم بریم تو تا نو خوب نشی نمی‌آیم بیرون _ممنونم _وظیفه است خانم منتظرتم +مگه تو نمیای؟ من تنها برم؟ _نه من حاجتمو گرفتم برو دختر جون چرا انقدر آدم سوال پیچ میکنی! خنده ای میکنه که میرم تو حدود نیم ساعتی اون تو بودم که میام بیرون دوباره این سر درد کوفتی شروع شد نزدیک ماشین که شدم زهرا رو دیدم که صندلی رو خابونده و خواب هفت پریا رو میبینه دوتا تق تق میزنم به در بلکه بیدار بشه ولی انگاری نه انگاری مشت محکمی میزنم به شیشه که ا زخواب میپره از خنده نزدیک بود اشکم در بیاد منو که دید درو زد _لا الاالهالله ادم چی بگه به تو آخه اینجوری آدم از خواب بیدار میکنن بچه جون؟ +آخه... خخخخخخ....... در زدم ولی متوجه..... خخخخخخ..... نشدی..... _خب حالا قش کرد تو. چرا امروز اینجوری؟ یه بار میخندی؟ یه بار گریه میکنی؟ حالت خوشه؟ +آره خوبم.... خخخخخخ...... برو تو.....برو خونه نگاش کردم خنده ام به ثانیه قطع شد ناراحتی تو صورتش موج میزد _کجا برم؟ کجا برم من ترنم؟ حالا به جز صورتش صداشتم غم داشت خواهر یکی یه دونه غم داشت ولی نه برای خودش نه برای درد خودش برای من برای بی خونه موندن من اشکش رو پاک کردو رو بهم گفت _میریم خونه ما چند وقت اونجا باش تا یه تصمیمی بگیریم.! +نه زهرا مزاحم نمیشم _دیگه نشنوم +اصلا زشته _کجاش زشته دقیقا؟ +الان خونواده ات نمیگن این کیه آوردی _نه خیر +زهرا اذیتم نکن میگن دیگه _میگم نه یعنی نه چون اونا اصلا اینجا نیستن یعنی اصلا ایران نیستن رفتم عراق برای کار پدرم و مامانم بره کربلا تا 1ماه دیگه هم نمیان خیالت تخت بریم که کلی چیز باید واست بگم در لحظه غم هام رفت و یه دلخوشی کوچیک اومد سراغم لبخندی به این فرشته نجاتم زدم نفس عمیقی کشیدمو سرم به شیشه ماشین تکیه زدم چند دقیقه بعد رسیدیم به خونه شون خوب بود البته نسبت به خونه ما این این اتاق بود رفتیم تو ماشین رو تو پارکینگ پارک کرد و رفتیم بالا درو باز کرد دیدم خونه برق میزنه از تمیزی رو مردم به سمت زهرا و گفتم +الحق که الان موقع شوهر دادنت بود ببین خونه رو... با چیزی که دیدم یه لحظه حال تهوع گرفتم آشپز خونه ازش کثیفی میبارید نگاش کردم که لبخند دندون نمایی تحویلم داد +زهرااااااااااااا _جااااااااااااااااااااانم +اینجا چرا اینجوریه؟ _ببخشید عشقم میشه کمکم کنی؟ 🥺 صورتشو مظلوم کرد من برای این دختر میمردم این دختر فرشته نجات زندگی من بود رفتم و محکم بغلش کردم. +ممنونم زهرا ممنونم بابت همه چی نمیدونم چجوری جبران کنم برات مرسی _قابلت رو نداره عزیزم هر کاری کردم برای تنها رفیقم برای تنها خواهرم کردم لبخندی زدم به روش _خوب کمک میکنی؟ +عجبا باشه بزار برسم دختر جون _خب تا چادر و اینا تو بزاری من برم پیشبند و دستکش و اینا رو بیارم سرمو تکون دادم روکه رو نیست سنگ پا قزوینه بعد از اینکه چادرم. در آوردم روسریم در آوردم با همون لباس های قبلیم بودم نگا کردم به موهام چند وقتیه که هیچ مردی موهام رو ندیده چند وقتیه که سعید دستشو لای موهام نکرده ولی خوشحالم که راهم رو کج کردم درسته الان یکم دلم میخواد هنوز اون ناز کردنا و ناز کشیدن ها رو ولی دیگه بسه هرچی آقا گریه کرد برام +زهرا میشه بعدا لطفا ساک لباسام رو بیاری _چشم خانوم خانما بیا فعلا کار داریم