خانهاش طبقه چهارم یک مجتمع بود
و آسانسور هم نداشت!
دفعهاول که رفتم، دیدم تمام پلهها
رنگآمیزی شده خیلی خوشم آمد.
گفت: خودم این پلهها را رنگ زدم
که وقتی خانمم میره بالا کمتر خسته بشه.. :)
#شهید_محسنحججی
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#خاطرات_شهدا 📚💌 🌿یکی از رفقای هم دورهای حسین با انتشار این عکس نوشت:📸 "تقریبا همیشه حسین را در ه
#خاطرات_شهدا 📚
میخواست برود سرکار
از پلههای آپارتمان، تندتند پایین میآمد!
آنقدر عجله داشت که پلهها را دوتا یکی رد میکرد! جلوی در خانه🏡 که رسید،
بهش سلام کردم گفتم: آرامتر
فوقش یک دقیقه دیرتر میرسی سرِکارت!😅
سریع نشست روی موتور🛵، روشن کرد و گفت
علیآقا!
همین یک دقیقه یک دقیقهها
شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب میاندازد!🍃💔
#شهید_محسنحججی🌷
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات ✨
موقع خداحافظی دستی زدم روی شانهاش:
زود این ستارهها را زیاد کن که سرهنگ بشی
گفت: ممد، آدم باید ستارههاش برای خدا
زیاد باشه، ستارهی سر شونه میاد و میره!
#شهید_محسنحججی
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
~°معراج°~
@Shahid_dehghann
موقع خداحافظی دستی زدم روی شانهاش:
زود این ستارهها را زیاد کن که سرهنگ بشی
گفت: ممد، آدم باید ستارههاش برای خدا
زیاد باشه، ستارهی سر شونه میاد و میره!
#شهید_محسنحججی