eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
768 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهم به ساعت می‌افته که هجده و سی بهم چشمک می‌زنه. با ساجده و کیانا تو همون کافه همیشگی قرار داشتم. به سمت کمد میرم و لباس های رنگارنگم رو نگاه می‌کنم مانتوی صورتی کمرنگم رو بر‌می‌دارم آستین هاش کاملا بلنده و نیازی به ساق دست نیست ساعتم رو می‌بندم با شلوار لی با شال سفید رنگم رو که خیلی شیک می‌بندمش، چادرم رو هم سرم می‌کنم به همراه کیف مشکی رنگم و از اتاق خارج میشم. از پلکان میرم پایین اسما روی مبل دراز کشیده و مشغول خوندن کتابشه هدفونم تو گوششه - اسما... اسما... انگار نه انگار کتاب رو از دستش می‌قاپم که هدفنش رو برمیداره و میگه: - ها چیه؟ نمی‌تونی صدام کنی؟ - صدات زدم نشنیدی! با غر غر میگه: - حالا چکار داری؟ - می‌خوام برم بیرون مواظب خودت باش همونطوری که کتابش رو می‌گیره از دستم جواب میده: - آی‌خدا من به کی بگم بزرگ شدم هفده سالم شده؟ - کم غر بزن‌، خداحافظ *** پولش رو حساب می‌کنم و از ماشین پیاده میشم. به سمت کافه میرم و روی صندلی همیشه‌گی می‌شینم بازم ساجده و کیانا دیر کردند. گوشیم رو از کیفم بیرون میارم و میرم تو تلگرام... دستی روی شونم قرار می‌گیره که جیغ بلندی می‌کشم. کیانا- یواش دختر آبرومون رو بردی - شما مثل روح یهویی بالای سرم ظاهر شدید من آبروتون رو بردم؟ ساجده- جنبه‌ی سوپرایزم نداری! - شما من رو سکته ندید سوپرایز نمی‌خوام نگاهم رو به کیک می‌دوزم که شمع روش خودنمایی می‌کنه ساجده- آرزوت رو بکن بعدش شمع هارو فوت کن! چشم هام رو بستم و آرزو کردم. کیک رو فوت می‌کنم و برش کوچیکی بهش می‌زنم. ساجده خودش رو می‌ندازه تو بغلم یک لحظه احساس می‌کنم دارم خفه میشم. - وای دختر کشتی منو، می‌خوای این آخرین تولدم باشه؟ کیانا مشتی به کمرم می‌زنه و میگه: - زبونت رو گاز بگیر به حالت نمایشی زبونم رو میارم بیرون و گازش می‌گیرم. - آخ درد داشت! ساجده- حالا نوبت کادوهاست. و جعبه‌ی کوچکی رو سمتم می‌گیره بازش می‌کنم که عطر مورد علاقمه کیانا بوسه‌ای بر گونم می‌زنه و میگه: - چشم هاتو ببند تا من کادو مو بهت بدم چشم هامو می‌بندم که حس می‌کنم چیزی می‌ندازه گردنم به گردنبند نگاه می‌کنم که روش نوشته بود. A&K هر دوتاشون رو بغل می‌کنم و تشکر می‌کنم. ... ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ 💛🌿『@Shahid_dehghann』🌿💛
🦋🕊🦋🕊🦋 🕊🦋🕊🦋 🦋🕊🦋 🕊🦋 🦋 نگاهم خورد به ساعت وای ساعت یک هست بهتره بریم بخوابیم مامان رو بیدار کردم که رفت توی اتاقش، تلوزیون رو خاموش کردم رفتم توی اتاق خوابم نمی برد یاد حرف های مامان افتادم سینا،پسر عموم بود تقریبا از بچگی تا دبستان باهم بودیم تقریبا ۹_۱۰سالی هست از اون شهر (همدان)رفتیم بیخیال شدم سعی کردم به دانشگاه فکر کنم رشته مورد علاقم و.. کم کم خوابم برد با صدای اذان بیدارشدم نماز،عهد رو خوندم اومدم پایین من: سلام مامان کجایی دیدم مامان نیست رفتم توی حیاط من:سلام مامان جان امشب شاید برم هیئت میای ؟ مامان:اره میام رفتم داخل:مامان هیچی برای خودت درست نکردی ؟ مامان :نه روزه ام من:قبول باشه مامان:قبول حق هوفف از دانشگاه خارج شدم سوار ماشین شدم و یک مداحی گذاشتم تقریبا رسیده بودم وارد شدم و رفتم بر روی قبر شهید محمدرضا دهقان امیری برادری که توی تمام سختی ها دستمو گرفت و کمکم کرد . میدونم خیلی خودخواهم خیلی وقته نیومدم پیشت ولی خوب میدونی اوضاعم چطوره با خی گرمی روی صورتم دستم رو زدم به صورتم فهمیدم که بلاخره بغض لعنتی ام باز شد میدونی چقدر سخته خودت داغون باشی و ظاهر شاد داشته باشی میدونم مامان هم بخاطر من ظاهرش رو شاد نشون میده هق هق . سوار ماشین شدم از توی اینه دیدم که چشمام چقدر قرمز بود تصمیم گرفتم برم گلزار شهدا تقریبا ۴۰ دقیقه طول کشید در ماشین رو قفل کردم اکمدم پایین به سوی مزار گمنام هاقدم بر میداشتم که گوشیم لرزید نگاهی به اسم کردم مهدیه✨ من:سلام مهدیه خانم چیشده یادی از ما کردی؟ مهدیه:سلام جانم من همیشه به یاد توهستم من:اره اره خیلی خوب چیشده یادی از ما کردی؟ مهدیه: میگم ،من میام هیئت فقط الان کجایی؟ من:گلزار چطور مهدیه: پس عالیه ،ببین ما هر سال میریم و سنگ قبر شهدا رو می شوریم و گل میزاریم روی سنگ قبر ها کمکم میکنی؟ من:چرا که نه عالیه فقط من نمازخونه هستم اگه زودتر رسیدین مهدیه:پس باشه با محمدرضا و علی و هادی (دوست محمد رضا)و زهرا(همسر اقا هادی ) میایم من:باشه پس منتظرم فعلا خداحافظ . خدایا کمکم کن با این غم کنار بیام از نماخونه خارج شدم که مهدیه وبقیه رو دیدم رفتم سمتش... ⭕️کپی رمان فقط باذکر نام نویسنده در غیر این صورت حرام⭕️نویسنده:نرگس جمالپور ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ 💛🌿『@Shahid_dehghann』🌿💛‌