eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
34 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
✍حاج‌قاسم‌میگفت: ازخدا‌یڪ‌چیز‌خواستم...!' خواستم‌ڪه‌خدایا‌اگر‌بخواهم‌بہ انقلاب‌اسلامۍخدمت‌ڪنم.. بایدخودم‌راوقف‌انقلاب‌ڪنم.. ازخداخواستم‌اینقدر‌ به‌من‌مشغله‌بدهد که‌حتۍفڪر‌گناه‌هم‌نڪنم.. رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فصل دوم : آن دو چشم آبی! قسمت سوم کم‌کم سروکله‌ی میهمان‌ها پیدا شد. برای خودشان بریدند و دوختند و تنم کردند؛ پنج تومان مهریه به نیت پنج تن. صدای صلوات و شکستن کله‌قند از اتاق مردانه به گوش رسید. زن‌ها کِل کشیدند و صدای دف بلند شد. هیچ‌کس از من نپرسید: «زهرا! تو راضی هستی یا نه؟!» کله‌شق بودم. جلوی خودم را گرفتم تا اشکم درنیاید! بابا هم حرفی نداشت و ریش و قیچی را سپرده بود دست دایی. خودخوری می‌کردم و دلم داشت از غصه منفجر می‌شد. رسم نبود دختر و پسر تا قبل از ازدواج با هم صحبت کنند؛ وگرنه حرف دلم را به رجب می‌زدم و می‌گفتم که دلم به این وصلت رضا نیست. از حرصم یک کلمه هم با مادرم حرف نزدم. شب برگشتم خانه‌ی عبدالله‌زاده و تا صبح گریه کردم. دلم می‌خواست شبانه خودم را گم‌وگور کنم و جایی بروم که دست هیچ‌کس به من نرسد. همیشه در خیالم نقشه می‌کشیدم که تا آخر عمر کنار مادرم می‌مانم. تازه داشتم آن روی خوش زندگی و آرامش را می‌دیدم که همه‌چیز خراب شد. فردا ظهر با آسیه خانم تسویه کردیم و به خانه‌ی خودمان برگشتیم. قرار خرید عقد و عروسی را از قبل گذاشته بودند. مادرم سر کار بود و نتوانست با ما به بازار بیاید. همراه زن دایی، رجب و مادرش رفتیم سبزه میدان. یکی دو دست لباس، چند قواره پارچه و یک حلقه‌ی طلا برایم خریدند. رجب در آسمان‌ها سِیر می‌کرد و من برای بخت بدم زار می‌زدم! ناهار را در چلوکبابی بازار خوردیم. دیوار مقابل میز ما آینه‌کاری شده بود. بی‌بی خانم سرش را بالا گرفت و با تعجب به زن دایی گفت: «اِه! خاله جان! اونایی که دارن غذا می‌خورن همشهری ما هستن؟!» زن دایی نگاهی به آینه انداخت، خنده‌اش گرفت و گفت: «خاله! اونا ماییم تو آینه! خودتم نمی‌شناسی؟!» رجب خنده‌اش گرفت و بی‌بی خانم خودش را با غذا مشغول کرد. من هم که اصلا از رجب خوشم نمی‌آمد، مثل یک تکه یخ نشسته بودم سر میز و توجه‌ای به آن‌ها نمی‌کردم. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
خانواده آسمانی 04.mp3
11.69M
۴ 🎤 ـ تو کی هستی؟ ـ من همه ام❗️ ـ اسمت چیه؟ ـ همه‌ی اسم‌های دنیا❗️ ـ اینجا کجاست؟ ـ اینجا همه جاست❗️ ـ اوضاعت چطوره؟ ـ دقیقاً اوضاع همه‌ی آدما❗️ این چه سؤال و جواب خنده‌داری هست؟ حقیقت این سؤال و جوابها چیه واقعاً؟
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 و جشن تولد خاص در غزه 🔺باصدای بمباران، بدون کیک و شمع، یک خانواده فلسطینی تولد یکی از فرزندان خود را جشن گرفتند. علی‌رغم همه بمباران‌ها و کشتار مردم مظلوم غزه، اما با ایستادگی، زندگی ادامه دارد. رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
✍ فرازی از وصیت دانش آموز که در سن پانزده سالگی به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و وصیت نمود روی سنگ مزارش کلمه پاسدار نوشته شود. 🔹از روی هوی و هوس به جبهه نرفتم هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی امام حسین علیه السلام و امام را لبیک گفتم و شهید شدم. 🔸مادرم در مرگم گریه و حتی ناله نکنی... 🔹قبل از عملیات بیت المقدس خودش را برای شهادت آماده کرد مطمئن بود توی این عملیات شهید می شود گزارشگر رادیو رفت جلویش پرسید که پیامتان برای مردم چیست ؟ 🔸او گفت که وصیت من این است که مردم متحد باشند. 🖌آدرس مزار مطهر شهید رضا دادبین گلزار شهدای کرمان قطعه یک ردیف ۱۰ شماره ۳۳ می باشد. اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
🍃امام مهربان هر بار برایم فرصتی فراهم کردی تا عالمم را عوض کنم، پشت پا زدم به لطف او و دو دستی به عالم خودم چسبیدم. من ناشکرم، ناشکر فرصت‌های از دست رفته و می‌ترسم به خاطر این همه ناسپاسی، دیگر فرصتی برای عوض کردن عالمم برایم فراهم نکنی. آمده‌ام به توبه، توبه از همۀ ناشکری‌ها، قول می‌دهم قدر فرصت‌هایی را که بی‌منت به من هدیه می‌کنی بدانم. توبه‌ام را قبول می‌کنی آقا!؟ شبت بخیر امام مهربان! رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
waqe_346196.mp3
29.55M
🌱 سوره واقعه با صدایِ دلنشین و گرمِ امیرحسین ساجدی رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
اعماڵ قبل خواب یادت نࢪه 🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
سلام آقاجانم... صدا ڪردنت سخت نیست من سختش ڪردہ ام اَدْعوُكَ یاسَيدي بِلِسان قَدْاَخْرَسَه ذَنْبُه مي‌خوانمت ای آقای من بہ زبانی كہ گناہ لالش كردہ… السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊مدافع حرم حضرت زینب(س)شهید موسی جمشیدیان 🌹شهادت در حال قرائت قرآن دوستان آقا موسی درباره نحوه شهادت ایشان گفتند؛ در روز شهادت آقا موسی طبق معمول وضو می‌گیرد و می‌رود کنار یک ‌تانک می‌نشیند و مشغول تلاوت قرآن می‌شود، تا اینکه موشک اسرائیلی به ‌تانک اصابت می‌کند و‌ترکش‌های زیادی به بدن آقا موسی می‌خورد و او با همان قرآنی که در دست داشته به حالت سجده به زمین می‌افتد و شهید می‌شود. جالب است آیه قرآنی که آقا موسی لحظاتی قبل از شهادت تلاوت می‌کردند آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» بوده و صفحات قرآن هم خون‌آلود می‌شود. ۱۴ آبان سالروز شهادت❣ شهید🕊🌹 شادی روحشون صلوات رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 | رحمت رحمــت خـــدا هـرگز قطـع نمی‌شود؛ 🎙 حجت الاسلام‌انصاریان رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
تشرف علامه حلی.mp3
3.94M
🔷 داستان تشرف 🔴 تشرف علامه حلی (ره) و عنایت حضرت در تالیف کتاب الفین توسط علامه در جهت اثبات حقانیت تشیع 🎙