eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
34 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب خانه کوچک زندگی بزرگ 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-تقید او به مطالعه برای من بسیار عزیز بود. حتی بعضی از کتاب‌هایی را که خوانده بود به من توصیه می‌کرد بخوانم، چون فرصت داشتم. از طرف دیگر او به زبان عربی تسلط داشت و متون خوبی برای مطالعه انتخاب می‌کرد. ۲-باید آتش این جنگ را با شروع یک زندگی تازه تحقیر می‌کردم. به همین خاطر به دوستم گفتم: «راستی آن پاسداری که قرار بود به من معرفی کنی اسمش چه بود؟» کمی جا خورد و بعد از مکث کوتاهی گفت: به او حسن باقری می‌گویند، ولی نام اصلی‌اش غلام‌حسین افشردی است 🕊🌱 🕊🌱 ┄┅─✵🕊✵─┅┄
معرفی کتاب لوطی و آتش 🌱 بریده ای از کتاب: نمی‌دانی چه سرنوشتی در انتظارت است. به خانه‌ای کوچک و کلنگی می‌رسی. درِ چوبی‌اش باز است و سر در را چراغانی کرده‌اند. امروز سالروز تولد امام حسین (ع) است. تو انتظار داری صدای جشن و سرور بشنوی، اما از خانه صدای ناله می‌آید. صدای نالهٔ زنی جوان! کالسکه‌ای از راه می‌رسد. مردِ جوان همسرش را به طرف کالسکه می‌آورد تا زود به مریضخانه برساند. حالا تو آن همه ترس را فراموش کرده‌ای. چرا که فکر می‌کنی به زودی ترس بزرگتری به سراغت خواهد آمد، اما صدای اذان می‌آید. ناگهان دریچهٔ سخاوت آسمان گشوده می‌شود، رعدی می‌آید و برقی و... باران! فرش سفید خیابان به زلالی اشک جاری می‌شود در جوی‌ها. آن‌گاه صدای ونگ نوزاد با رعد در هم می‌آمیزد و تو تازه می‌فهمی وقتی بیم و امید به هم بیامیزد، چه پدیدهٔ زیبایی رخ می‌نماید! تو تازه می‌فهمی در این کوچه می‌خواهند درسی به تو بدهند به نام بشارت و انذار... 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 خط دهی شهید 🎥 الان خط و ربط برای ما معلومه هیچ ابهامی برای ما نیست، هیچ عذری هم نیست! 🔰 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
وقتی این مرد بزرگ از جبهه به خانه می آمد آن قدر کار کرده بود که شده بود یک پوست و استخوان... و حتی روزها گرسنگی کشیده بود، جاده ها و بیابانها را برای شناسایی پشت سر گذاشته بود، اما در خانه اثری از این خستگی بروز نمی داد. می نشست و به من می گفت: در این چند روزی که نبودم چه کار کرده ای، چه کتابی خوانده ای و همان حرفهایی که یک زن در نهایت به دنبالش هست من واقعاً احساس خوشبختی می کردم... 🥀 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
💌 🍃 من به این نتیجه رسیده‌ام ڪه شهادتـــــ دستـــــ خودمان استـــــ، انتخابـــــ شهادتـــــ را خداوند به عهده خودمان گذاشته استـــــ این ما هستیم ڪه میتوانیم شرایط آن را فراهم ڪنیم ما هستیم ڪه تعیین ڪننده ‌این مسئله هستیم. صبحتون شهدایی🕊🌹 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b