معرفی کتاب بهشت زیر قدم هایش 🌱
بریده ای از کتاب:
یک شب متوجه شدم که با حالت خاصی مشغول نماز شب است. همینطور اشک میریخت و الهی العفو میگفت. جلو رفتم و همینطور که نماز میخواند گفتم: حسین، تو که از اول بلوغ جبهه بودی، تو که یک گناه ازت سراغ نداریم، برای چی اینقدر اشک میریزی و میگی الهی العفو؟! شب آخر را خوب به یاد دارم. اوایل زمستان ۱۳۶۵ بود. همه زیر کرسی نشسته بودیم. حسین کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب را در دست گرفته بود و بلند برای ما میخواند. بعد هم گفت: فایده نداره، آدم اگه بخواد بمیره و این همه مراحل قبر و قیامت رو پیش رو داشته باشه خیلی سخته، خوش به حال شهدا، ما که قراره شهید بشیم!
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_حسین_دهلوی 🕊🌱
🌹