معرفی کتاب خاتون و قوماندان 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-ظهر شد. برای نماز، فاطمه را صدا کردم. چند نفری گفتند: «حالا باشد بعد نماز میخوانید». گفتم: «نه! ما بهخاطر همین چیزها خون دادیم».
۲-به توصیهٔ مادر شهید قاسمی دانا که گفت: «وقتی خیلی سختت شد غسل صبر کن»، برای سومین بار غسل صبر کردم.
۳-اولین دیوارنوشته که به چشمم آمد «السّلامُ علیکِ یا معصومه» بود. بغضم گرفت. دلم برای این دیوارها تنگ شده بود. در و دیوار هرات از این نوشتهها و رنگ و لعابها نداشت و بیشتر صدای ترانههای شاد و مهیج افغان از مغازهها و تاکسیها به گوش میرسید.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_علیرضا_توسلی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b