- قشنگـۍ تولـد بہ ڪادو هاشـھ🌸!
یا شھـید✋🏻...
『هدیہیمابہشماختـمزیارتعاشورا💕』
بہ عنـوان هدیہی تولد بہ شھید و انشاالله بهرهمندی از نگـاه و لطف شھید عزیزمون،
ختم زیارت عاشورا برمۍداریم ...🕊🌱!
بہ نیابت از شھید هریری✨
و هدیہ بہ حضـرت زهرا (سلام اللھ)🌹
- هرتعـدادۍڪہدرتوانتـونهست،
اعلامڪنید👇🏻🌷(حتۍیڪزیارتعاشورا)
- https://harfeto.timefriend.net/16351683176400
#نگـاهمبہمِهـرشھـداست❤️!
#همسنگــرهانشـرباشمـا⭕️⚠️
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⇢🌱🌷
- یـاامـامحسـن(؏ـلیہالسّـلام)
دست مرا بگیر✨
ڪہ عاشق ترم ڪنے💕!
- اگر محبت اهلبیت "علیهمالسّـلام" و عشـق جوشان بہ این عناصر الھے و ربانے نمےبود، مسلّماً جریان شیعہ با همہۍ معارف مستحڪم آن، در طول زمان و تاریخ، در میان این همہ دشمنے باقے نمےماند. این عواطف را، این شور محبت را نباید دست ڪم گرفت🌿!
‹رهبرمعظمانقلاب؛ ۱۳۸۹.۳.۱۳›
#عـاشقےاینگونہزیبـاست❤️(:
⇢ ‹قرارگاهرفاقت›
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
⇢🌱🌷 - یـاامـامحسـن(؏ـلیہالسّـلام) دست مرا بگیر✨ ڪہ عاشق ترم ڪنے💕! - اگر محبت اهلبیت "علیهم
یہ گوشہی قلبت بنویس :
این شور محبت را
نباید دست ڪم گرفت ...'❤️!
نباید ...✋🏻!
گفت : عزت ز چہ داری ؟!
گفتم : ز غلامے و گدایےِ اباعبدالله✋🏻❤️!
【#حدیث🌹🌿】
- امام صـاٰدق (؏) فرمودند 💬✨⇩
«هڕ ڪھ خـــدا رابشناسد تـرس او دࢪ دلـش مۍ افتد و هر ڪہ از خـدا ترساݩ باشد نفسش از دنیا باز مۍ ماند.✨❤️🌿 »
💌| جهادالنفس؛ص۸۳
⊰「قرارگاهعاشقے」⊱
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
- آنچه در [ #ملجاء ] گذشت ...🌸🌱 (قسمت های اول تا بیست و دوم ) 🌷' #قسمت_اول : شاید مقدمه💕↓ https://e
- ساعت بہ وقت عاشقے💕✨
بہ وقت『ملجاء'🌿』
✨🌷✨🌷
🌷✨🌷
✨🌷
🌷
بسمربالحسین'؏✨
- 『ملجاء'🌿』
(فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!)
"ادامهقسمتنوزدهم - تُعِزُّ مَن تَشاء📜"
آقا رضا پوزخندی زد و با طعنه گفت: با اون ضربه ای که خورد تو صورتت و گوشیت افتاد...
خیلی ناراحت شدم اما آرامشم رو حفظ کردم.
لبخندی زدم و گفتم: بله به لطف شما. اتفاقا تو اون پارتی ای که اونشب بودم یه قِر هم به افتخار شما دادم.
صدای خنده ها بلند شد. تنها کسی که نمیخندید آقا رضا بود که سرشو پایین انداخته بود.
بابا با خنده زد رو پام و گفت: دست پرورده خودمی دیگه! حالا بگذریم...
جعبهای رو از روی میز برداشت و سمتم گرفت: بیا پسرم! مبارکت باشه.
با تعجب به جعبهی کادو پیچ شده نگاهی انداختم و رو به بابا پرسیدم: این چیه؟
به جای جواب، لبخند زد. گوشه ی پیرهنم رو دستش گرفت و گفت: هم این مشکی محرم که حالا درکش میکنی مبارکت باشه ... هم گوشی جدیدت!
از خوشحالی زبونم بند اومده بود. نمیدونستم بخاطر تبریک اول از شوق بغضم رو رها کنم یا بخاطر آبرویی که با خریدن گوشی جدید، جمع شده بود از ذوق بلند بلند بخندم...
هنوز درست و حسابی تشکر نکرده بودم که بابا پرسید: علی اکبر تو الان دقیقا کجای زندگیت ایستادی؟
چند ثانیه طول کشید تا بفهمم بابا دقیقا چه جوابی ازم میخواد.
نفسی گرفتم و گفتم: خب... از لحاظ علمی که این ترم بگذره، فوق لیسانسم رو میگیرم. کاری هم... راستش چند جا پیشنهاد دادن، تا ببینم چی میشه... مالی هم که زیر سایه شمام...
بابا با رضایت سرتکون داد: ماشالا! علی اکبر، تو... نه فقط ثمره عمرم، که تموم زندگیمی پسرم!
یه نگا به دور و برش کرد و گفت:
این دیوارا و تیر و تخته ها زندگی نیست!
زندگی یعنی دیدن قد و بالای پسری که با دنیا عوضش نمیکنم.
همه صورتم شد یه لبخند بزرگ. خجالت زده سرمو پایین انداختم.
بابا دستی به صورتم کشید و گفت:
زندگی یعنی خنده هات بابا!
چشمام پر از اشک شده بود. بابا نفس عمیقی کشید و گفت: وقتی تونستی اونی باشی که همیشه آروزی پدر و مادرت بود، پس ... هر چی داریم و نداریم، مالِ زندگیمونه!
مال تو...
نتونستم جلوی خودم رو بگیرم. اشکم رو پاک کردم و خم شدم تا دست بابا رو ببوسم اما دستش رو کشید و بغلم کرد. گفت:
منتظر بودم به جایی که الان هستی برسی، تا هر چی مالِ خودته رو بهت بدم...
از آغوشش بیرون اومدم و گفتم: این چه حرفیه بابا؟ من از شما فقط خودتونو میخوام! همینکه سایهتون بالا سرم باشه برام بسه.
لبخندی زد و چیزی رو از جیبش بیرون آورد و تو مشتم گذاشت. گفت: این اولیش... بقیه رو کم کم میدم دستت.
-این چیه؟
دستش رو از رو دستم برداشت و همزمان گفت: ماشینت!
چشمام چهارتا شد. زبونم بند اومده بود: مـ... ما... ماشینم؟
اگر بگذرم از حال خوشی که داشتم و صدای خنده های از ته دلی که تو کل خونه میپیچید؛ فقط یک چیز میمونه، اون هم مزدی که خدا بعد از اتفاق اون شب و صبوری من بهم داده...
مزدی که شیرینیش، خیلی بیشتر از تلخی اون شب و حال خوبش، چیزی فراتر از جبران اون حال بد بود...
و... زیباترین چیزی که میشه گفت، حرف سعید بود که وقتی جریان رو شنید، با لحنی که خبر از عاشقی میداد، گفت:
و او، اللهِ اکبر است!
تعز من تشاء و تذل من تشاء ...
آن که را که کردگار عزیز کرد،
نتواند زمانه خوار کند!
💬- اینعاشقانہ، ادامہدارد...🕊
هدیہ بہ آقای جوانان حضرتعلےاکبر'ع💕
بہقلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨
#کپےممنوع❌
#نشرباقیدنامنویسندهومنبع_بلامانع🖇
✨قرارگاهشھیدغلامے
https://eitaa.com/shahid_gholami_73
🌷
✨🌷
🌷✨🌷
✨🌷✨🌷
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
[ حرفے سخنے نقدی نظری . . .⛱🌧]
- درخدمتم 👇🏻🌸🌿!¡
- https://harfeto.timefriend.net/16348414839934
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
30.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⇢ ‹🌹🌧›
- ســلام علے آل یٰــس✋🏻!
نـور دلھا ...
جـان زهرا "سلامالّٰھعلیھا" ...
مھدۍ'؏ـج جـان ...
هر صبح و شام؛ ‹🌞✨🌛›
با زیارت آل یٰــس بہ پیشگاھ مقدستان سلام عرض مےڪنیم و در این تنگناۍ دنیا، امیدمان را بہ ضریح عشــق وجودتان دخیل مےبندیم ❤️🖇!
#اللهُمَّعَجِّللِوَلیڪَفَرج💕
#امام_زمان'؏ـج💚
⇢ ‹قرارگاهرفاقت›
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
Ali-Fani-www.Ziaossalehin.ir-Ziyarat-Ale-Yasin(1).mp3
19.44M
‹🎧🌸›
↵ فایل صوتے زیارت آلیٰــس🌷
- [علے فانے🎙🌱]
#قرارِشبِمیلادابالزهرا'ص💕
#التماسدعا✋🏻
⇢ ‹قرارگاهرفاقت›