eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
582 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
386 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 🌱 ] خوش به حال مدافعان حرم❤️! عشـق را در عمل نشان دادند✋🏻' تا بفهمیم یوسف زهرا💕، عاشقے جان نثار می‌خواهد✨(: |🌷‹sʜᴀʜɪᴅ,ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
[ 🌷 ] - سعے ڪن مدافع قلبت باشے از نفوذ شیطان! شاید سخت تر از مدافع‌ حرم بودن، مدافع قلب شدن باشد ...✋🏻 - شھید محمدرضا دهقان❤️' |🌿‹sʜᴀʜɪᴅ,ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
سلام علیڪم؛ وقتتون پر برڪت✨! برای دو - سه روز اخیر ڪه نبودم و مخصوصا ملجاء نذاشتم، عذرخواهم و همچنین از همین الان برای چند روز آینده ڪه نخواهم بود هم عذرخواهم✋🏻🌸! اگر عمری بود، زود (ان‌شالله) برمےگردم و مجدد خادمےِ شهدا رو شروع مےڪنم❤️(: در این مدت هم رفقا هستن، مثل همیشه پر قدرت ادامه مےدن💕! خلاصه ڪه خیلے التماس دعا دارم🌱 حلال بفرمایید🌹! یاعلےمدد✨!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🎞 … - الاڪه‌صاحب‌عزاۍ‌تمام‌ غم‌هایۍ . . . دوبارھ‌فاطمیه‌آمدھ، نمےآیۍ؟(: 💔! .🥀'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
ڪجا به سینه خود مےزنے به تنھایی؟🥀
ڪجا شبیه علے سر به چاھ غم بردی💔(:
ڪجا شبیه علے روضه خوان زهرایی؟🥀
یاایھاالعشاق! این صاحبنـا؟ 💚(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
یاایھاالعشاق! این صاحبنـا؟ 💚(:
برای گریه به غم های مادرت آقا؛ نــــه اینڪه فڪر ڪنم ! مطمئنم اینجایی ...❤️(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
برای گریه به غم های مادرت آقا؛ نــــه اینڪه فڪر ڪنم ! مطمئنم اینجایی ...❤️(:
بیاید با این تصور شیرین✨ بہ آقـــامون ســـلام بدیم✋🏻 خدارو چہ دیدید شاید آقا اینجا باشن❤️(: بد نیست عرض ادب نڪنیم؟
السلام علیڪ یا مولای ... یا صاحب الزمان (عج)✋🏻💚'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹بِسم‌رَب‌ِّمولاناٰ،صاحِب‌ألزَمان'؏ـج🌹🌿›
• . - تَخَـیَّل‌ أَن‌َّ اللھ بعظـمته یُحِبُّڪ🌿! فڪر ڪن خدا با این همه عظمتش‌، دوستت دارھ❤️(: 📞✨ . • |🌱‹sʜᴀʜɪᴅ,ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
ـ🌹🍃!¡ تو همزمان زمان نیستے، ڪجایی تو؟✨ ڪنار فاطمہ‌اۍ (س)💕' همدم حرایۍ تو ... بہ چشـم حیـرت جبرییـل آشنـایۍ تو بہ ذهن ڪوچڪ دنیا پر از چرایۍ تو تو در نھـایت معـراج در نبـاید‌ ها ...🎈 نشستہ‌اۍ بہ تماشاۍ رفت و آمد‌ ها (: |🌱‹یـٰاعلےمـولا
- پيمودن راھ پرسنگلاخ و پرپيچ و خم و پرخوف تھذيب نفس و 🌱، هم معرفت مےطلبد(📿)، هم همّــت(💪🏻)، هم همراھ(💕)، هم راهنما(☝️🏻)! . • |🌼 ‹sʜᴀʜɪᴅ,ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
[ 🌱 ] این‌قایق‌طوفان‌زدھ‌را‌هم‌نظرۍڪن، اۍیاد‌تو‌آرام‌همه‌دل‌نگران‌ها ❤️. . . |🌿‹sʜᴀʜɪᴅ,ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌!| ✨⁹ - اتاقے پر از وسایل راحتے؟ خانھ ای پر امڪانات رفاهے؟ حاج قاسم اگر دل ها را تسخیر ڪرد؛ چون خودش، راحتےاش، امڪاناتش و لذتش، اولویتش نبود! جانش بــرای خــدا🌱! توانش بـرای خــدا✋🏻! دارایی‌اش در راھ خدا❤️... 🕊(: نویسندھ: ✍🏻 .📚'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
‹بِسم‌رَب‌ِّمولاناٰ،صاحِب‌ألزَمان'؏ـج🌹🌿›
[ 🌱 ] - ڪاش از‌ صبح ‌ڪه ‌بیدار مےشدیم دائمـاً در نظر ‌داشتیم ڪه ‌تحتِ ‌نظریـم ...! 📞💚 . • |🌱‹sʜᴀʜɪᴅ,ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
-「💚」 نازنینا ما به ناز تو جوانے دادھ‌ایم، ڪربلایم را بدھ … دیگر مرنجانم حسین(؏)' با همه آلودگےام دوستت دارم حسین (: دوست داری نوڪرت را، خوب مےدانم حسین(؏)'💕 . • |🌱‹sʜᴀʜɪᴅ,ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
- آنچه در [ #ملجاء ] گذشت ...🌸🌱 (قسمت های اول تا بیست و دوم ) 🌷' #قسمت_اول : شاید مقدمه💕↓ https://e
- ادامه آنچہ در [ ] گذشت ...🌸🌱 ( قسمت بیست و دوم به بعد ) 🌷' قسمت بیست و دوم : این دلو باید ساخت !"💕↓ https://eitaa.com/shahid_gholami_73/2815 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/2816 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/2921 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/2922 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3013 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3015 🌷' قسمت بیست و سوم : یاحسین(؏) گفتن، بلدم !"💕↓ https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3210 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3211 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3561 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3729 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3730 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3802 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3803 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3988 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3989 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/3991 🌷' قسمت بیست و چهارم : نه، اَرَی الخَلقَ، نه، تُریٰ"💕↓ https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4062 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4063 🌷' قسمت بیست و پنجم : برمن‌دعاکنید،بمیرم،ببینمش!"💕↓ https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4361 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4362 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4439 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4440 🌷' قسمت بیست و ششم : حَسبـٖیَ الله!"💕↓ https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4527 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4528 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4577 🌷' قسمت بیست و هفتم : او ..!"💕↓ https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4578 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4860 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4861 🌷' قسمت بیست و هشتم : تنهاترین‌سردار ..!"💕↓ https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4965 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/4966 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/5177 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/5178 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/5236 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/5237 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/5291 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/5292 https://eitaa.com/shahid_gholami_73/5388 🌷' قسمت بیست و نهم : ..!"💕↓ https://eitaa.com/shahid_gholami_73/5389 📌- براۍ سھولت دسترسے شما همراهان گرامے لینڪ این پیام، بہ پیام سنجاق شدھ پیوست مےگردد🌿'! |🌱‹قرارگاھ‌شھید‌حسین‌معز‌غلامے
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
من از شوقش زمین خوردم ولے مولا بلنـدم ڪرد ...❤️ همیشه یاعلے گفتم ✋🏻🌱 علے(؏) از جا بلندم ڪرد (:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏- 『ملجاء'🌿』 (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "ادامه‌قسمت‌بیست‌وسوم - حسین‌گفتن‌بلدم! 📜" اشکامو پاک کردم تا بتونم کلمات رو ببینم. نفسی گرفتم و دوباره شروع به خوندن کردم. این برگه و کلمات، تنها کسایی بودن که اشکامو میدیدن، صدای بغضمو میشنیدن و تنهاییم رو حس میکردن. میدیدن چطور دلمو شکستن. میدیدن چطور غریبونه یه گوشه تنها موندم. میدیدن روضه خونم ولی کسی رو ندارم که پای روضه‌م گریه کنه... میشنیدن چطور صدام از بغض میلرزه و نفسم، از هق هقی که ساکتش کردم تا شرمنده‌ی زیارت عاشورا نشم، میگیره! کسی رو ندارم که بشینه پای روضه‌م اما... من دلمو به بودن امام زمانم خوش کردم. این دل، امیدواره! نباید کم بذارم! نباید بذارم حس کنه تنهاست! نباید جوری بخونم که فکر کنه کسی کنارم نیست! این دل، جز من کسی رو نداره! نباید بذارم مثلِ خودم، تنها بمونه... کسی چه میدونه؟ شاید صدای شکستنِ دل، صاحبش رو مجنون کنه! مثلِ الانِ من (: اصلا کی به کیه؟ من با همین دیوانگی ها، خوشم! (: تو گوشِ تموم کلماتِ زیارت عاشورا، لالایی بغضم رو خوندم و ازشون رد شدم تا رسیدم به جمله‌ای که وقتی دیشب نوشتمش، از ذوقِ خوندنش، تا صبح خوابم نبرد... ذوقی که حالا باید تنهایی ابرازش کنم... دلم بیشتر از قبل گرفت. سرمو رو به آسمون گرفتم و با بغض گفتم: آقاجانم! روضه این جمله رو با جوهر عشق و روی گلبرگ هایی گلی که تازگی ها از عشق شما تو دلم جوونه زده بود، نوشتم! خیلی دوسش دارم... واسش خیلی ذوق داشتم... اما حالا کسی نیست که پا به پای ذوقم راه بیاد... اشکی از گوشه چشمم چکید: آقا! من الان فقط شما رو دارم... بخونم براتون، گوش میدین، نظر بدین؟ سرمو پایین انداختم و اشکامو پاک کردم. نفسی گرفتم و با یه بسم الله شروع کردم. درسته من کسی رو کنارم نمیدیدم اما... دعوتنامه فرستادم... اگه تعارفم، اومد داشته باشه، نباید تو محفلِ کوچیکم، چیزی کم بذارم! -اللهم اجعل محیای محیا، محمد و آل محمد، و مماتی ممات محمد و آل محمد ... صدایی نبود که همراهم این جمله رو تکرار کنه. بغضمو قورت دادم و خودم، سه بار تکرارش کردم اما... این بلندیِ صدا، مالِ یک نفر نیست! خواستم برگردم و پشت سرم رو ببینم که یادم افتاد در رو قفل کرده بودم و کلید هم پشتش گذاشتم. یعنی کسی اگر میخواست هم نمیتوست بیاد و پشتم بشینه. به خوش خیالی و توهم خودم لبخندِ کجی زدم و نگاهم رو به برگه روضه‌م دادم، روضه ای که براش خیلی ذوق داشتم: خیلی از ماها وقتی این جمله رو میشنویم، با اشکامون التماس خدا رو میکنیم که یه شهادت نصیبمون بکنه! اصلا آرزومونه شهید بشیم... آره... شهادت خوبه! قشنگه... اما تا حالا به این جمله ای که باهاش آروزی شهادت میکنیم، فکر کردیم؟ «و مماتی ممات محمد و آل محمد»... تا حالا فکر کردیم این مماتی که میخوایم چجوریه؟ رفقا! امشب شبِ حضرت علی اکبره! شب یکی از همون آلِ محمدی که میگیم! امشب میخوام از مماتِ حضرت علی اکبر (ع) بگم... شبیه ایشون شهید شدن نه! ببینم اصلا دلشو داری بشنوی؟ مکثی کردم و گفتم: روضه سنگینه! نمیشه مستقیم گفت... من میکشم کنار! امام حسین (ع) میخواد با پسرش وداع کنه... ببین چی به سر این پدر اومده اونوقت خودت قصه ی شهادت رو میفهمی! نفسی گرفتم و با اجازه از امام حسین (ع) شروع کردم: نشست کنار این بدن، شروع کرد حرف زدن: ای لبت خشک تر از ساحلِ دریا، پسرم! همین اول تو برگه روضه‌م نوشته بودم: خداروشکر امشب همه گریه کنا جمعن، برا پسر ارباب گریه میکنن من شرمنده روضه نمیشم... آخه سعید همیشه میگفت: روضه خون که روضه میخونه اون موقعی سربلنده که برا ارباب گریه کن جمع کنه! من که الان تنهام! گریه کن ندارم! چطور روضه بخونم؟ بغض گلومو گرفت. لحظات سختی بود! دنیا بهم سخت گرفته بود... با شرایطی که من داشتم، چه روضه میخوندم، چه روضه نمیخوندم شرمنده میشدم! روضه میخوندم، گریه کن نداشتم، شرمنده میشدم! روضه نمیخوندم، شرمنده اسمِ «روضه خون»ی که روم گذاشته بودن میشدم! از تلخی احوالم، باز دلم شکست! سرمو پایین انداختم و به هق هق افتادم! زیر لب فقط زمزمه کردم: آخه چرا؟ مگه من چیکار کردم؟ 💬- این‌عاشقانہ‌، ادامہ‌دارد...🕊 هدیہ بہ آقای جوانان حضرت‌علےاکبر'ع💕 بہ‌قلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨ 🖇 ✨قرارگاه‌شھیدغلامے https://eitaa.com/shahid_gholami_73 🌷 ✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷