Γ
#عکسدستهجمعے !💕
دوربین را روشن کردم .
همه سرجایشان تکانے خوردند تا در قاب جای بگیرند .
نگاهم را روی صفحه چرخاندم ؛ چند تایشان در قاب نبودند !
دوربین را پایین آوردم ؛ سرکج کردم و به سمتشان خیره شدم .
نگاهم را خواندند و نسیم را صدا زدند . به او سپردند جوری نظمشان دهد که همه در قاب باشند .
لبخندی زدم و دوباره دوربین را بالا گرفتم . نسیم مدام این طرف و آن طرف مےرفت و آن ها را در جایشان جا به جا مےکرد اما .. هر بار آمدم از یک و دو بگذرم و سه بگویم و عکس بیاندازم ، شاخه ها جلوی صورتشان مےآمدند ؛ انگار آن ها هم مےخواستند در عکس باشند !
دستانم خسته شد ، درست مثل آنها !
دیگر کار به تعارف رسیده بود .. این یکے مےگفت من کنار مےروم تو بیا که در عکس باشے ؛ آن یکے که به لنز دوربین ، بیشتر و با ذوق تر از همه مےخندید مےگفت من که اصلا عکس دوست ندارم ! بیایید شما ها جای من بایستید !
این بین نسیم بود که نگاهش بین همه مےچرخید . ناگهان برخاست ! انگار نمےتوانست این کنار رفتن ها را ببیند .
اشاره ای به من کرد . دوربین را بالا گرفتم و دستم را روی شاتر آماده کردم .
نفسے گرفت و اینبار چنان همه را ، حتے شاخه ها را تکان داد که در یک لحظه همه در قاب جا شدند و من سریع صدای چیلیک دوربین را بلند کردم !
فکر مےکردم چون کسے آمادھ نبودھ ، عکس خوب درنیامدھ اما ..
از حرکت نسیم ، هم شاخه ها ، هم زردآلو ها همه مےخندیدند !❤️((:
L
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
Γ #عکسدستهجمعے !💕 دوربین را روشن کردم . همه سرجایشان تکانے خوردند تا در قاب جای بگیرند . نگاهم را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان رو خوندین ..؟
حالا مےخوام #عکسدستهجمعے رو نشونتون بدم !❤️((:
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
به نام حضرت حق !✨
سلام ؛✋🏻
صبح بخیر حضرت جان !🤍(:
٫ #امام_زمان🌸 ٫
هدایت شده از |⛅️ شمـالِایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
من گم شدم
کسی بابا مهدی منو ندیده ؟😔
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
#امام_زمان
🌱 ؛
بـھ وصل خود دوایۍ ڪن
دل ِ دیوانهۍ مارا❤️(:
- یا #امام_رضا'؏✨
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
🌱 ؛ بـھ وصل خود دوایۍ ڪن دل ِ دیوانهۍ مارا❤️(: - یا #امام_رضا'؏✨
- زمزمهۍ باران حرم را شنیدۍ؟🌧
از چند روز پیش دلم به هواۍ باران امشب بود ... مےدانستم آسمان از ذوق قدوم مبارڪ مولا جانمان، اشڪ شوق خواهد ریخت !💕(:
ذڪـر پـــٰابـوس شمــا ؛
از لب باران مےریخت💛
ابـر هـم زير قدمهـاۍ☁️
شمـا ، جان میريخت✨
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
:)💛!
Γ
ماندھ بودم چطور میلادتان را تبریک بگویم ..
آخر از من که اینجایم ، تا گنبد شما آن بالا ، فاصله بسیار است !
از بین شمشاد های گلدان های گوشه های صحن گذشتم که چشمم به کبوترتان افتاد .
مانند من ، روی زمین ایستاده بود و از آن پایین گنبدتان را نگاھ مےکرد ..
من که زبان آنها را نمےدانم ولے ..
در نگاهش هزار تَصَدق بود !❤️((:
جلو رفتم و آرام گفتم :
« کبوتر نامهرسان نمےشناسے ؟
نامه دارم ؛ روی دستم ماندھ ! »
از جا تکانے نخورد و جوابم را گرفتم .
پیش تر رفتم و میان دستانم گرفتمش ؛ آرام بلندش کردم .
چشمانش چنان عاشق بود که کام دلم را شیرین مےکرد .✨
نگاهے به گنبد کردم و کبوتر را نزدیک صورتم گرفتم . آرام در گوشش خواندم :
« به مولایم بگو:
ای دوست داشتنے تر از جان برای دلم ؛ میلادتان مبارڪِ شما ، مبارڪِ دلم !❤️ »
پرید و رفت ..
تا کے را نمےدانم ولے ..
من که از حرم مےرفتم ، هنوز کنار گنبد بود !💛((:
ـــــــــــــــــــــــــ ــ
#میلاد_امام_رضا (؏) مبارک !🌸🍃
L
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
اذن به یک لحظه نگاهم بدھ !💛
Γ
تا دیدمش ، دست روی شونه ام گذاشت و گفت : تولدت مبارک !
جا خوردم . حیرت زدھ گفتم : تولدِ من ؟ امروز ؟ فکر کنم اشتباھ شدھ !
چشمانش را ریز کرد و گفت : مگه .. امروز تولد #امام_رضا (؏) نیست ؟🎊
سر تکان دادم . خندید : خب دیگه ! پس تولدت مبارک !
خیرھ نگاهش کردم ! گفت :
مگه نمےدونے ؟
روز ِ تولد ضامن ِ آهو ، روز تولد همه آهو هاست ! آهوهایے که اگه ضامنشون نبود ، صد دفعه شکار میشدن !
ما .. ما امام رضایے ها .. و هر کسے که یه بار ، حتے یه بار گفته یا امام رضا (؏) آهوی آقاست که ضمانت شدھ !✨
ضمانت شد تا دنیا ، تا گرفتاری ها ، تا مریضےها ، تا شیطان ، تا وسوسه ها ، تا هیچے شکارش نکنه !
دستم را سفت در میان دستانش گرفت ، گفت :
امروز دوبارھ تازھ ميشیم ! دوبارھ پاک میشیم ! از این درھ عمیق گناھ ، به برکت تولد مولامون ، درمیایم و مےرسیم بالای قله !
بیا اینبار آهوهایِ خوبے باشیم !❤️((:
ـــــــــــــــــــــــــ ــ
تولد امامرضا(؏) و همه آهوهاشون مبارک !🌸🍃
L
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
Γ تا دیدمش ، دست روی شونه ام گذاشت و گفت : تولدت مبارک ! جا خوردم . حیرت زدھ گفتم : تولدِ من ؟ امرو
Γ
ما ..
جمع کوچیک خادمایِ قرارگاھ ..
هر کدوم یه آهوییم که مثل شما امروز دوبارھ متولد شدیم !❤️(:
خواستم به عنوان عیدی این مژدھ رو بدم که به برکت امروز ، قرارھ اتفاقای خوب و قشنگ و جدیدی تو قرارگاھ بیوفته !
در مورد ملجاء هم خبر های خوبے توی راهه !
این رو امروز گفتم که یه چیزی تا ابد یادمون باشه ..
از امروز ، قرارگاھ هم آهویِ #امام_رضا (؏) شدھ است !💛((:
ــــــــــــــــــــــــــــــ ــ
میلاد امام رضا (؏) مبارک !🌸🍃
L
یا امام رضا (؏) ؛✨
میشه شما یه کاری کنین امام مهدی (عج) ما بیان ؟💚((:
آقای من ؛ لبخندتون همیشگے مولا !🌸
نــٰامتورابـھآسماندلمآویختم🌱،
صبحشد🌤'! یــٰااللّھ ...💛(:
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
ازشدتشوقعاشقتصدبارجانداد!❤️(:
Γ
پیچید داخل خیابان شهدا .
رو به روی گنبد ، دست روی سینه گذاشت و بعد از آنکه خوب قربان صدقه مولایش رفت ؛ خم شد و سلام داد .
گرم صحبت شدھ بود که صدایے رشته کلام را از دستش گرفت : پارکینگ یک بستهست !
همان لحظه بود که مداح به این بیت رسید که :
دوبارھ این ننگو ..
دل سیاھ ولے تنگو ..
سری که خوردھ به سنگو ..
پیش تو آوردم !
اشک تصویر گنبد را تار کرد . سر کج کرد و بےصدا به مولایش گفت :
آقا سرم خورده به سنگ ! طبیب الاطبا ؛ مرهمم نمےذارید ؟💔
مطمئن بود هوا صاف صاف است . شک نداشت که حتے نسیم ملایمے هم در آسمان نمےپیچد !
اما همان موقع ، پرچم تکانےخورد ! انگار ذوق زدھ دست تکان مےداد و مےگفت : آقا اذن دادن ! بیا .. مرهم آمادست !✨
اشکش با نگاهش پایین آمد .
در پارکینگ یک باز شدھ بود !💛((:
ـــــــــــــــــــــــــ ــ
میلاد #امام_رضا (؏) مبارک !🌸🍃
L
🕊✨ ؛
- گنبد طلایی حرم شما ،
راهنماۍ پرواز منِ ڪبوتر است ڪه دلے را لابـهلاۍ دلبستگےهاۍ رنگارنگ دنیا گم ڪردھام ... با تابش نور شما پیدا مےشوم و چشم گرھ مےزنم به انوار عطوفت شما ؛ آقاۍ مهربانے ها !💛
- اینجـٰاست
نقطهۍ آغاز حیات :)🌱!
𝇁 𝇃 𝇂 𝇁 𝇃 𝇂 𝇃 𝇃 𝇃 𝇁 𝅥 𝅥 𝇁 𝇃 𝇄 𝇄 𝇄
⸤قرارگاھعـٰاشقے⸣
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
نــٰامتورابـھآسماندلمآویختم🌱،
صبحشد🌤'! یــٰااللّھ ...💛(:
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
(🪴!)
Γ
من خوب دقت کردھ ام !
سه شنبه صبح ، چند برگ گلدان هایِ جمکران لاجون و افتادھ بود !
اما چهارشنبه صبح ، تمام شاخ و برگ ها راست ایستادھ بودند !🌱
انگار راست مےگویند سهشنبه شب ها مےشود بودنتان را احساس کرد ..!💚
این را گل هایے که نوازششان کردھ بودید در گوشم گفتند !🌸((:
ــــــــــــــــــــــــــــــ ــ
سلام آقایِ من ؛ #امام_زمان (عج) !✨
L
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
شانزدهم مرداد ماھ هزار و چهارصد !❤️(:
شانزدهم مرداد ماھ هزار و چهارصد !🌱
درست سه روز ماندھ به محرم بود ..✨
که ملجاء در کنار من ..
نه ؛ من در کنار ملجاء دوبارھ متولد شدم !💚((:
شاید هم نه ؛ برای اولین بار متولد شدم !✋🏻
همان روز ها که برای اولین بار «بسم رب الحسین (؏)» نوشتم و به دل سپردم ، آنطور که صحیح است و صلاح ، با دستانم حروف مناسب را نوازش کند !🌸
و چه خوب هنرمندیست دل ؛ که اینطور عاشقانه رنگ بر صفحهی سفید عشق مےریخت🤍:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز آن روز نیست ولے ..
دل همان دل است و پر مےکشد برای عشق !🤍
عشقے به سبک ملجاء !❤️((:
«عاشقانهی داستانے ملجاء !🌿»
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
در این گرماگرم ِ ایام ،
جرعهای شربت ِ عشق میل داری ..؟❤️
در بقچه ام چند لیوان بیشتر دارم ! (:
ــــــــــــــــــــ ــ
نوش ِ جانتان ؛✨
یک قسمت از ملجاء جان !🌿