🖤✨🖤
✨🖤
🖤
بسمربالحسین '✨
- 『ملجاء'🌿』
عاشقانہای بہ رسم محرم '💔
"ادامهقسمتهفدهم - فعلا بی نام :) 📜"
تو حال و هوای خودم بودم که سعید، ترمز دستی رو کشید و گفت: رسیدیم! پیاده شو...
به اطراف نگاه کردم تا موقعیتمون دستم بیاد.
چیزخاصی ندیدم جز یه تابلو که فاصلهی زیادی باهامون داشت و متن روش قابل خوندن نبود.
با پیاده شدن سعید، منم پیاده شدم. دور و برم رو نگاهی کردم و پرسیدم:
سعید؟! اینجا کجاست؟!
همینطور که به سمت مخالف قدم برمیداشت، گفت:
یه جای خوب... جایی که یه روز، هممون مهمونش میشیم!
پشت سرش با فاصله راه افتادم و پرسیدم: اونوقت این جای خوب، اسم نداره؟!
سرتکون داد: چرا داره! خوبشم داره...
-و اسمش چیه؟!
نفسی عمیقی کشید و گفت:
آرامگاه ابدی! بهشت زهرا (س)...
تموم تنم لرزید. از ترس سرجام میخ شده بودم: قبرستون؟!
از لحنم تعجب کرد. برگشت سمتم و گفت:
کوچه بازاریش میشه قبرستون!
دستای یخ زدهم رو تو هم قفل کردم و نگاه ترسیدهم رو اطرافم چرخوندم:
سعید بیا برگردیم!
بدون اینکه وایسه، گفت: برای چی؟!
از بی تفاوتیش کلافه شده بودم. نوچی کردم و گفتم:
بابا من فوبیای قبرستون دارم! بیا برگردیم...
بلند بلند خندید و گفت:
شوخیت گرفته؟! مثل این میمونه بگی من نمیام خونهم! میترسم!
مثل بچه ها یه پامو زمین کوبیدم و گفتم:
تو رو خدا بیا! بابا اون خونه با این خونه فرق داره! منو وقتی اینجا بیارن، مُردم!
دیگه داشت خیلی دور میشد. با خونسردی گفت: حالام فکر کن مردی!
خندید: روح بودن چه حسی داره؟! هوم؟!
وقتی خودمو تو فاصلهی زیادی از سعید، تنها دیدم. سر تا پام، مثل بید لرزید!
هر طور بود پاهامو از زمین کندم و دنبال سعید دوییدم.
دستش تو جیبش بود. بازوشو محکم گرفتم و خودمو بهش چسبوندم.
چیزی نگفت. فقط خندید!
با قدمای لرزون من و خونسردی بیش از حدِ سعید، وارد فضای اصلیِ قبرستون شدیم.
همینکه چشمم به قبرها خورد، از ترس، باز ویبره رفتم و سرمو رو بازوی سعید گذاشتم! جرات دیدن قبرا رو نداشتم!
خندید و دستش رو از جیبش بیرون کشید که جسمِ سختی رو، روی پهلوش حس کردم.
با کنجکاوی از بازوش جدا شدم و سوییشرتش رو کنار زدم. من توهم زده بودم یا اینی که رو کمربندش بند بود، واقعا اسلحه بود؟!
با تعجب نگاهم رو بلند کردم.
لبخندی محوی رو لباش بود که با دیدن حیرت من، پررنگ تر شد.
خندید و گفت: فضولیت تموم شد خوشتیپ؟!
بی توجه به چیزی که گفته بود، پرسیدم: تو اسلحه داری؟!
سرتکون داد. باز پرسیدم: واسه چی؟!
سوییشترش رو مرتب کرد و گفت: یکی اینو بپرسه که ندونه چیکارم.
-یعنی همهی لباس شخصی ها...
دستش رو روی دهنم گذاشت: هیسسس!
با صدای آرومی گفت:
همه سپاهیا دارن! امثال ماها همیشه حملشون میکنن!
سرتکون دادم که دستش رو از روی دهنم برداشت و گفت:
بعدشم... رفتم پیش رئیسم دو ساعت مرخصی بگیرم ببینم علت فوتِ ناگهانی جنابعالی چی بوده که افتادم تو هچل! گفت برو ولی برا جبران بعدش میری ماموریت!
رنگ از روم پرید: ماموریت؟! یعنی چی؟! چیزیت نشه!
خندید: داداش همه ماموریتا که بکش بکش نیست! باید برم همون خونهای که تو رو هم برده بودم... تو خونه رو به رویی موش پیدا کردن!
حس کردم سرکار رفتم اونم بی حقوق :/ ... با چهرهی پوکری گفتم: گرفتی ما رو؟!
سرشو به چپ و راست تکون داد. گفتم: الان ماموریتت موش گیری بود؟!
با خندهی معناداری که معناش رو نفهمیدیم، به تایید سرتکون داد!
شانه بالا دادم که دستم رو گرفت و به جلو کشید: بیا بریم... دیره!
💬- اینعاشقانہ، ادامہدارد...🕊
هدیہ بہ آقای جوانان حضرت علے اکبر 'ع'💕
بہقلم: نوڪرالحسین (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨
#کپےممنوع❌
#نشرباقیدنامنویسندهومنبع_بلامانع🖇
✨قرارگاهشھیدغلامے
https://eitaa.com/shahid_gholami_73
🖤
✨🖤
🖤✨🖤
#میلادتانمبروڪبرادرجان💕✨
در دنیای خاڪےِ ما، روز تولد عزیزی ڪہ مےشود، بہ شور مےافتیم تا نفیس ترین هدیہای در توانمان است برایش تهیہ ڪنیم ...😍🎁
امروز هم روز تولد است اما ...
تولد یڪ زمینے، نہ! ✋🏻
تولد یڪ عرش نشین!
یڪ آسمانے ...😍🕊
اینبار هم بہ شور افتادهایم اما نہ برای تهیہی هدیہ ...✋🏻
بلڪہ برای دریافت هدیہ ...😁❤️
آخر برادرجان!
همیشہ شنیدهایم کہ از آسمان بہ زمین مےبارد، نہ از زمین بہ آسمان ...💦✨
اصلا بیاید یڪ ڪاری ڪنیم ...🤔!
ما تبریڪ هایمان را، چونان روبانے، دور دلهای مشتاقمان مےبندیم و بہ آسمان پرواز مےدهیم ...🕊💛
شما هم محبت سرشارتان را ڪادو بپیچید
و بر سر و جان ما ببارید ...😍🎁
قبول؟! ☺️✨
توقعمان هم زیاد نیست ...🙄🚶♂
گوشہ نگاهے ...💚
نظری ...💜
برگ تقلب امتحان های خدا ...🧡
همہ را مےپذیریم 😁✋🏻
پر حرفے نڪنم ...🌿!
مخلص ڪلام آنڪہ:
تولدت مبارڪ، معشوقِ خدا 💕✨
⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
بِسمِرَبِّالحُسَینعلیہالسلام'💔✨
「رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا🚶♂」
خدایا!
مارودرسعبرتدیگرانقرارندھ'💔!
#ازعبدڪالعاشق📞✨
⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
「رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا🚶♂」 خدایا! مارودرسعبرتدیگرانقرارندھ'💔!
خدایا ...
میشہ منِ روسیاه رو، با ڪربلا نبردن،
عبرت بقیہی روسیاه ها نڪنے؟ :)💔
#لطفا ...🚶♂
- خدایا!
بہحرمتِلحظاتِنابِاذان ...💕
اربعینپایپیادهڪربــلا 😭💔
دیگرحتےعڪسهاهمتارند (:
آخردلمتنگاست ...🚶♂
بادیدنت،مےشڪنـــد'💔!
⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
دیگرحتےعڪسهاهمتارند (: آخردلمتنگاست ...🚶♂ بادیدنت،مےشڪنـــد'💔! ⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
فقط موڪبدار ...
فقط کارت واڪسن ...
فقط هوایے ...
فقط سےهزارنفر ...
فقط فقط فقط ...🚶♂🥀
- چقد ازت دوریم ارباب'💔!
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
دردیعنےیکنفرجاماندهباشداز حرم ...
ماندهام تنهایِتنها با دل واماندهام :)💔
#نــــــــــــــــــذرعشــــــــــــــــــق💕✨
برسرمدارمهوایت،گرچہپایملنگزد ...🚶♂
ماندهامپایت،اگرچہبےسروپاماندهام💔!
---روضہخوانِدلِدیوانہیخویشم✨---
#محفل_اول¹💛 | #عَلَمِ_اول¹💛
محلروضہ: ڪانال هورام ... (@HURAM_ir)
تاریخ: بیستم شهریور ۱۴۰۰ 📌
مهمان ویژھ:
بےبے رقیہ سلام الله علیها :)❤️
- منتظر هیئتےهای عاشق هستیم ✋🏻✨
🖇- @komeil3
🖇- @shahid_gholami_73
هروقتکسےجایےگیرمےکردیامشکلشحل
نمےشد؛
حسینبهشمےگفت:
اگہجایےگیرکردےیہتسبیحبردار
وذکرالهےبالرقیہبگو
بےبےخودشحلمیکنہ🥀:)!
شہیدمدافعحرمحسینمعزغلامے🕊
الہےبالرقیہعجللولیکالفرج✨
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
بِسمِرَبِّالحُسَینعلیہالسلام'💔✨
‹اللّٰهم لا تَکِلنی اِلـی خَلقِڬ✨›
- خدایـا مرا به بندگانت وا مگذار ...🚶♂
خب؟ :)❤️
#ازعبدڪالعاشق📞✨
⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
‹اللّٰهم لا تَکِلنی اِلـی خَلقِڬ✨› - خدایـا مرا به بندگانت وا مگذار ...🚶♂ خب؟ :)❤️ #ازعبد
خدایا ...💕
بندههات مےگن
ڪربلا بخوام برم
باید واڪسن زدھ باشم
موڪب دار باشم
هوایے برم
و چہ و چہ و چہ ...
خدایا منو بہ بندههات محتاح نڪن🚶♂
خودت این عبدِ خطاڪارِ واڪسننزدھ یِ بےمــوڪبِ دلتنگ ڪربلا رو ...✨
برسون بہ ڪربلا ... خب؟! :)💔
گردخترڪےپیشپدرنازڪند ...✨
گرهڪربوبلایهمہرابازڪند 😭💔
⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
گردخترڪےپیشپدرنازڪند ...✨ گرهڪربوبلایهمہرابازڪند 😭💔 ⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
احتیاجمرا ...
زدستسہسالہمےخواهم :)❤️
#مےدهےبےبے✨؟!
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
گردخترڪےپیشپدرنازڪند ...✨ گرهڪربوبلایهمہرابازڪند 😭💔 ⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
حسینجان✨!
دلتنگپابوستوامدستخودمنیست🚶♂
لبریزمازحالبکاءمثلرقیه'س' . . .💔!
دلتنگم ... #همین :)🥀
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
دردیعنےیکنفرجاماندهباشداز حرم ...
ماندهام تنهایِتنها با دل واماندهام :)💔
#نــــــــــــــــــذرعشــــــــــــــــــق💕✨
برسرمدارمهوایت،گرچہپایملنگزد ...🚶♂
ماندهامپایت،اگرچہبےسروپاماندهام💔!
---روضہخوانِدلِدیوانہیخویشم✨---
#محفل_دوم²💛 | #عَلَمِ_دوم²💛
محلروضہ: هیئتخادمانولےعصر (@komeil_78)
تاریخ: بیستویڪم شهریور ۱۴۰۰ 📌
مهمان ویژھ:
بےبے رقیہ سلام الله علیها :)❤️
- منتظر هیئتےهای عاشق هستیم ✋🏻✨
🖇- @komeil3
🖇- @shahid_gholami_73
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
#داداشحسین'🎙 ✨- دلبـــرمے رقیہ ۜ ✨- سـرورمے رقیہ ۜ ✨- مثل یہ تاج شاهے . . . رو سرمے رقیہ 'س
↻مداحےِ#داداشحسین ...✨🕊
برایسہسالہیارباب :)💔
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
هروقتکسےجایےگیرمےکردیامشکلشحل نمےشد؛ حسینبهشمےگفت: اگہجایےگیرکردےیہتسبیحبردار وذکرالهےبالرق
داداشجان!
روزِشهادتِسہسالہست ...💔!
سفارشِماروپیشِبےبےمےڪنید؟!😭❤️
خودتون گفتین بگیم:
الهےبالرقیہسلاماللهعلیها ...✨
ڪارمون راه میوفتہ🕊❤️
ما گفتیم ...✋🏻
ولے گناه ڪاریم ...🚶♂💔
شما یہ وساطت ڪنین ...✨
ڪارمون راه بیوفتہ داداش🕊🌿
الهےبالرقیہسلاماللهعلیها ...✨❤️
ڪربلا ... ڪربلا ... ڪربلا 🕊💔
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
السلامعلےالشہیدہبنتالشہید🕊:)!
رقیهۜجان!
فقطشمانبودےکہدرسہسالگے
نظارهگرآتشخیمہهاشدے
اگرغلطنکنم
عمہاتزینبۜهم
سہسالہبود
کہهیزمپشتدرآوردند...💔!!
آجرکاللھیاصاحبالزمان✨
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
بِسمِرَبِّالحُسَینعلیہالسلام'💔✨
- مَا تَوفِقیَ اِلاّ بِااللّهِ ...
عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ اِلَیهِ أُنیبُ ...'🌿」
روزی کہ خدا همہ چیز را قسمت ڪرد
خود را بہ خوبان بخشید ...💕✨
یعنے مےخوام بگم خدا با اون عظمتش
مال ماست ...
فقط باید خوب باشیم :)❤️
#همین ...✋🏻
#ازعبدڪالعاشق📞✨
⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
گردخترڪےپیشپدرنازڪند ...✨ گرهڪربوبلایهمہرابازڪند 😭💔 ⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱
#سَلامٌعَلےٰدُختِاباعَبدِالله✋🏻❤️
گاه گـاهے من هوایــے مےشوم
غرق نـور و کبـریــایے مےشوم
با خود آهستہ مےگویم زیرلب
یارقیہ'س! کربلایے مےشوم؟! :)💔
⊰「قرارگاهشهیدغلامے」⊱