eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
💠روز آخر که میخواست بره سوریه بهش گفتم یادت باشه حرم حضرت زینب(س) که رفتی من رو دعا کن. موقع برگشت هم یه دونه پرچم برام بیار. نگاهم کرد و گفت من دیگه بر نمیگردم. گفتم این حرفا چیه؟ تو بچه کوچیک داری . حرف از نیامدن نزن. دستش را زد به گردنش و گفت این رو می بینی ؟ گفتم خُب . گفت بابِ بریدنه ! ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی دیده نشده حاج قاسم راجع به انتخابات آمریکا ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
برای یک خانواده پر جمعیت که همه مبتلا به کرونا شدن نفری یک سوره حمد بخونن حال یک نفرشون هم اصلا مساعد نیست. خدا خیرتون بده .تشکر 👆👆👆 یک مریض سرطانی داریم که حال خوبی نداره اصلا نمیتونه اب و غذابخوره التماس دعا داریم.....اگر امکانش هست در کانال معنویتون قرار بدین تا به لطف دعای دوستداران شهدا خدا شفاش بده 👆👆👆
🎤هم‌مداح‌بودوهم‌فرمانده. سفارش‌کرده‌بودروی‌سنگ✏️ 📌قبرش‌بنویسند:یازهرا. 📎اینقدررابطه‌اش‌باحضرت زهراقوی‌بودکه‌مثل‌بی‌بی🙄 شهیدشد.😭 💣خمپاره‌خوردبه‌سنگرش‌ وبچه‌هارفتندبالای‌سرش‌🤭 😔دیدندکه‌خمپاره‌خورده ‌پهلوی‌چپ‌وبازوی‌راستش.😱 ''شهیدمحمدرضاتورجی‌زاده''
19 💠 اما اون روز تمام حواسش به یکی از همکلاسی هاش بود ، ظاهر خیلی شیک و تمیزی داشت ، مشخص بود از خانواده های پول دار بود و شاید کمی هم بالاتر از پول دار ! یه گوشه کلاس نشسته بود و حتی موقع معرفی که بچه ها باید خودشون رو تک تک به خانم معلم معرفی می کردن ، خیلی بی حال و کمی هم خجالتی خودش رو معرفی کرد تو زنگ تفریح هم خیلی خودمونی نبود و یه کنج حیاط رفته بود نشسته بود متوجه حرکات ساسان شده بود و آخر زنگ مدرسه که دیگه همه با خوشحالی داشتن می رفتن خونه ، دید مادر ساسان با یه ماشین بسیار شیک و مدل بالا اومد دنبالش . 🔰 آقا هادی هم اومد دنبال پسرش و تو ماشین کلی ذوق کرده بود که پسرش نه تنها روز اول مدرسه ، گریه نکرد و دلتنگی نکرد، بلکه با دقت تمام به سوالات خانم معلم جواب می داد و حتی توضیحات بیشتر هم میداد تا جایی که خانم حمیدی کلی ازش خوشش اومد و به آقا هادی گفت که پسر شما آینده درخشانی داره اون روز ثابت کرد که اگه پدر و مادر دوست دارن بچه شون در آینده سرافرازشون کنه و موفق بشه ، باید از دوران کودکی بهش آموزش بدن ، چیزی که متاسفانه امروز کمرنگ شده و از بچگی چیزهای دیگه یاد میدن و تازه موقع مدرسه یادشون میوفته که باید روی علم آموزی بچه هاشون کار کنن ✳️ وقتی وارد خونه شد، بعد خوردن نهار و کمی استراحت ، کمی بازی کرد و تلویزیون تماشا کرد و بعدش رفت سر مطالعه کردن کتابهای علمی در حد سن و سال خودش چون از سال قبل ، قبل از اینکه وارد مدرسه بشه ،مادرش باهاش کار کرده بود و سواد خوندن و نوشتن یاد گرفته بود. مرتب براش کتاب می خریدن تا هم خوندنش تقویت بشه و هم املای درست کلمات رو یاد بگیره ( چیزی که امروز حتی بزرگ ترها هم بلد نیستن) و هم سوادش بالاتر بره و در موضوعات مختلف اطلاعات کسب کنه. 💠 تو همون روز اول مدرسه احساس کرده بود که اگه میخواد دانش آموزی قوی ای بشه، باید سواد و علم بالاتری هم داشته باشه ، مخصوصا وقتی دید هرچی بیشتر مطالب رو توضیح میده ، خانم معلم بیشتر تشویقش می کنه بیخود نبود که آقا هادی کلی تحقیق کرده بود و به این مدرسه رسیده بود ⏺ شب که شد ، ساعت 10 شب بعد از مسواک زدن رفت خوابید تا صبح روز بعد با نشاط و سر حال بره مدرسه چون از فردا قرار بود درس ها شروع بشه و باید با جدیت بیشتری حواسش به درسها بود. ادامه دارد...👇👇 :
20 🔰دیگه داشت ماه مهر ، اولین سال تحصیلی تمام میشد و بچه های سال اول ، هم با مدرسه آشنا شده بودن ، هم با معلم ها و نظام تعلیم و تربیت 💠 روز به روز خودش رو بیشتر نشون میداد ،از نظر مذهبی هم واقعا هم از نظر رفتاری و هم اعتقادی ، یک سر و گردن از بقیه بالاتر بود، سعید ، پسردائی هم مونده بود تو دو گانگی یا باید رفتار خشک و متعصبانه پدرش رو به پای اسلام می نوشت ، یا باید رفتار متعادلانه آقا هادی رو به عنوان رفتار اسلامی می پذیرفت 👈 اما ساسان ! هنوز حواس به اون بود و به راحتی ازش دل نمی کند ، از طرفی میدید گاهی عاشق مطالب دینی و قصه های قرآنی هست ، اما از طرفی میدید از درون ناراحت هست و گاهی یه گوشه ای گریه می کنه و معلوم هست گریه به دلیل دوری از خانواده و دلتنگی نیست ✳️ حالا این بود که تونسته بود نظر همه حتی مسئولین مدرسه رو جلب کنه ، مخصوصا مدیر مدرسه که بسیار راضی بود و تو همین کمتر از یک ماه که مدرسه ها باز شده بود، به استعدادش پی برد و اجازه میداد زنگ های تفریح ، برای بچه ها حرف بزنه و داستان های دینی و مذهبی برای بچه ها بگه 👈 واقعا اگر همه معلم ها و مدیرهای مدارس این طور می شدن، چه بهشتی می شد 💠 گاهی اوقات تو مدرسه وسط حرفهاش ، سعید میگفت نه ، اینجوری نیست چون بابام یه جور دیگه گفته ! اما با استدلال بهش یاد میداد که حرف درست این هست ، سعید مدام توی فکر می رفت که واقعا حرف کدوم رو قبول کنه ، ازکدوم نوع تفکر و رفتار ، الگو بگیره؟ 🌀 اما باز هم تمام فکر و دهن ، روی ساسان متمرکز شده بود. تصمیم گرفت موضوع را با پدرش در میون بگذاره آقا هادی بعد اینکه با دقت تمام حرفهای پسرش رو گوش کرد بهش گفت... ادامه دارد... :
🌸🍃💫🌸💫 🍃💫🌸💫 💫🌸💫 🌸💫 💫 سلام یه خاطره هم از شهید سید مجتبی علمدار بگم برای یه کار دادگاهی مجبور شدیم بریم شهر ساری امیدی به رای دادگاه تجدید نظر نداشتم بهانه ای شد تو دلم نیت کردم حتما برم سر مزار شهید کار دادگاهمون که تموم شد از کارکنان اونجا آدرس مزارشونو پرسیدم تو دلم گفتم شهید علمدار کمک کن زودتر مزارتو پیدا کمم همسرم خسته س یه موقع بهانه نیاره نتونم بیام سر مزارت ادرس خیلی سر راست بود ولی بخاطر کرونا راه نمیدادن دم در یه خانمی رو دیدم گفتم مزار شهید علمدار کجاست اون خانم خیلی محترمانه خودش باهامون اومد تاسر مزار راهنماییمون کرد بعد مارو سر مزار یه شهید دیگه بنام سید علی دوامی برد گفت این شهید هم خیلی حاجت میده جالب بود اون خانم گفت اصلا من مسیرم این طرف نبود اومده بودم خرید نمیدونم چجوری از اینجا سر در اوردم وقتی شما گفتیدادرس مزار شهید علمدارو میخواید گفتم حتما قسمته شهید خیلی مهمان نوازه نخواست زائرهاش خسته بشن خیلی تشکر کردیم و ایشون گفتند شبهای جمعه سر مزار شهید علمدار خیلی شلوغه التماس دعا گفتیمو برگشتیم واقعا شهدا زنده ان فقط کافیه تو دلتون باهاشون درد دل کنید رد خور نداره ناگفته نمونه من شبی صد صلوات به نیت همه شهدا از صدر اسلام تا شهدای جنگ و مدافعان حرم و مدافعان امنیت و شهدای سلامت میفرستم التماس دعای شهادت ممنون از کانال خوبتون 👆👆👆
AUD-20200225-WA0016.mp3
5.45M
آقا جان کجایی ؟؟؟ همه جا به هم ریخته !! ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌱 روایت زندگی ... ⏳ زمان رو از دست ندید و #عاقلانه تصمیم بگیرید.. ♥️ کانال #شهید_هادی و #شهید_تور
📣 پدر مادرها 👇 🎀 آسان بگیرید 🎀 خودتان وقتی سال‌ها پیش زندگی مشترک‌تان را آغاز کردید، آیا تمام وسایل و امکانات امروز را داشتید؟🤔 👈 پس با نداشتن سخت گیری و موانع تراشی بیجا نذارید زندگی به کامشون تلخ بشه و از انتخاب صحیح و غافل بشن... ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شرط میبندم کہ بانو تو مرا میخواستے💍 در شب بعلہ بُرون یک کربلا میخواستے💕 من ندانم کہ چہ شد بعد عروسے یکدفعہ از مَنِ بیچاره↓ سرویسِ طلا میخواستے😩😕 💫🌸💫🌸 اینم برای اینکه یه کم لبخند بر لبهای شما بنشیند ☺️😍 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124