🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_هوری🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 فصل پنجم ..( قسمت هفتم)🌹🍃 🌷🕊ب
#کتاب_هوری🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊
فصل پنجم ..( قسمت هشتم)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
#سختی_کار_در_هور
کارشناسی در هور از اواخر سال ۱۳۶۱آغاز شد هیچ کس از نیروها نمی دانست چرا باد در این منطقه سخت کارشناسایی انجام دهیم علی هاشمی برای شروع کار شناسایی با چند نفر از بچه های سپاه سوسنگرد و نیروهای حمید رمضانی راهی هور شد می خواست شرایط را به خوبی ارزیابی کند. بعد از آن نیروهای محلی و بچه هایی که از ابتدای جنگ با او ودند را مشغول به کار کرد اما به طور کاملا مخفیانه. از زمستان سال ۱۳۶۱ تیم های شناسایی راهی منطقه هور و جزایر مجنون شدند. اگر قرار بود تیم های شناسایی ما به طور مستقیم وارد هور شده و به سمت جزایر مجنون حرکت کنند مورد توجه دشمن قرار می گیرتند برای همین به دستور علی آقا از منطقه رفیع که در شمال هور قرار داشت حرکت می کردیم شاید حدود شصت کیلومتر راه ما دور تر می شد اما دشمن شک نمی کرد رفیع منطقه ای بود در ساحل شمالی هور که سه بار توسط دشمن تصرف شد مسجد جامع رفیع به عنوان اولین قرار گاه سری انتخاب شد. این مسجد درست در ساحل آب های هور بود. بچه ها قایق را در نیمه شب از مسجد بیرون آورده و داخل هور می انداختند و کار را آ؛از میک ردند اما سختی کار هور فقط در طولانی بودن مسیر نبود ما با مشکلاتی مواجه شدیم که تحمل آنها بسیار سخت بود در منطقه رفیع حیوانات وحشی بسیار زیادی وجود داشت دسته های بزرگ گزازا و گاومیش و گوهای وحشی در منطقه وجود داشت که وحشت آفرین بودند هور هم شرایط اقلیمی خاص خودش را داشت در داخل آب مارهایی وجود داشت که وقتی نیش می زدند گویی برق انسان را می گرفت در نیزارهای منطقه هور نوعی لاک پشت های بزرگ وجود داشت به نام رفیش که گوشت هم می خوردند اگر در داخل آب ثابت می ایستادیم پای ما را گاز می گرفتند به این حیوانات باید موش های وحشتناک هور را هم اضافه کرد از دیگر مشکلات ما وجود پشه و مگس های سمج در هور بود من دیده بودم برخی از بچه ها برای رهایی از دست پشه به صورتشان گازوئیل می مالیدند. به این موارد باید اضافه کرد که نیزار هور دارای راه های باریک و شبیه هم بود بارها می شد که در این آب راه ها گم می شدیم و ... لذا داشتن قطب نمای مناسب و راهنمای محلی بسیاری به ما کمک می کرد حالا همه این ها به کنار در جای جای هور با نیروهای دشمن و ستون پنجم برخورد می کردیم ما باید طوری بر خورد می کردیم که آن ها شک نکنند لذا لباس های محلی و کاملا شبیه به بومی های آن منطقه استفاده می شد یادم هست وقتی که در دل شب در داخل هور بودیم صدای قورباغه ها که در دسته های بزرگ و منظم با هم اپرا اجرا می کردند لحظه ای قطع نمی شد به قول دوستان قورباغه ها مثل بقیه موجودات دارند تسبیخ خدا را می گویند باید گفت که هر ماموریت شناسایی ما بین یک تا ده روز طول می کشید هر تیم ما هم شامل سه یا شش نفر بود که باید داخل همان بلم های باریک وک وچک در این مدت زندگی میک ردیم بارها می شد که وقتی از بلم بیرون می آمدیم پاهای ماقادر به حرکت نبودند اما از همه این موارد بدتر دستشویی رفتن در این شرایط و در حین ماموریت شناسایی بود.
#ادامه_دارد
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---