eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
239 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 عشق است چنین لالۀ پرپر دادن در راهِ شما، علیِ اکبر دادن آقا! سر و دل فداییِ زینب تان  دلداده شدن خوش است با سَر دادن... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
💬سردار سید محمد صالحی: واژه‌های گذشت و فداکاری به معنای واقعی کلمه را باید در نهاد مقدس شهیدان جان برکف جستجو کرد، چرا که این افلاکیان خاکی با دل بریدن از همه لذت‌های دنیا پا در راه و هدفی مقدس نهاده و پرچم اسلام را همواره در جهان برافراشته نگاه داشتند. شهادت نقطه اوج دفاع از ارزش‌های دینی و آرمان‌های مقدس انقلاب اسلامی و دیدار با خانواده معظم شهداء اقدامی ارزشی و توفیق الهی است. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
خواب دیدم خواب کربلا را  حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند: تو هم مال این دنیا نیستی خودت را صاف کن، اعمالت را صاف کن بیا پیش ما... پ.ن : کاش...😞 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
🔴 پیش از اینکه قسمت بعدی مجموعه رو تقدیمتون کنم، بابت اتفاقات تلخ و منفور یاد شده در این قسمت عذرخواهی میکنم.
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر) #قسمت_پنجم چیزی به اذان #ظهر نمانده و مشغول تهیه #نهار بودم ک
💠 | (آخر) گوشه اتاق روی چمباته زده و سرم را به گذاشته بودم که دیگر کاری جز این از بر نمی آمد. نه میتوانستم کنم که داشتن چنین پدری مایه بود، نه میتوانستم روی غمم سرپوش بگذارم که به هر حال را از دست داده و حالا حقیقتاً شده بودم. مات و اخبار هولناکی که از میان دو لب خشک و عبدالله شنیده بودم، از لب به چیزی نزده و حتی اشکی هم نریخته و به نقطه ای نامعلوم خیره شده بودم. در روزگاری که مردم و سوریه برای دفاع از کشورشان در برابر خون آشامهای قیام کرده و حتی مسلمانانی از و و افغانستان به حمایت از مقدسات اسلامی رهسپار مناطق با داعش و دیگر گروههای تروریستی شده بودند، پدر من به هوای عشقی شیطانی و برادرم به طمع روزی صد دلار، عازم سوریه شده و به بهانه برای این حیوانات ، دنیا و آخرت خودشان را تباه کرده بودند. هر چند نه ابراهیم به آدمکشی اش رسیده و نه پدر بهره ای از این عشوه گریهای بُرده بود؛ اعتراف کرده بود که نوریه سر به فرمان کثیف جهاد سپرده و همچنانکه در عقد پدر بوده، خودش را در اختیار دیگر قرار میداده و وقتی پدر پیرم از این همه تن فروشی اش به ستوه آمده و میکند، به جرم مخالفت با فتوای تکفیری، کشته شده و اگر غلط نکنم یکسر به رفته است. ابراهیم هم که با چشم خودش شاهد این همه وحشتناک بوده، از اردوگاه میگریزد و شاید خدا به و دختر خردسالش رحم کرده بوده که را نگرفته بودند که خودش اعتراف کرده هرکس قصد خروج از را میکرده، اعدام میشده و معجزه ای میشود که من خودش را به رسانده و از آنجا قصد بازگشت به وطن را داشته که در مرز میشود. لعیا هم به گمانم دیگر تمایلی به ادامه زندگی با ابراهیم نداشت که وقتی فهمید چه کرده، دیگر حرفی نزد و لابد رفت تا تقاضای طلاقش را بدهد. بیچاره به چه از این خونه بیرون رفت که حتی توان دادن به من هم برایش نمانده بود و رفت تا شاید در مردانه، این همه درد و مصیبت را فریاد بزند. حالا من مانده بودم و جان که چه ساده از دستش رفت و زندگی که چه راحت شد و اینها همه غیر از سرمایه زندگی و یک عمر ورزیهای بود که به چنگ نوریه به رفت؛ ابراهیم خبر داده بود تمام پول حاصل از فروش نخلستانها و خانه قدیمیمان را برای قتل مسلمانان بیگناه ، در جیب تروریستها و خرج خون مشتی و بچه بی دفاع کرده است. دلم که پدرم با همه خلقیها و ، یک مسلمان بود و با همسری با زنی صفت، نه فقط سالها زحمت که به همه داشته هایش چوب زد و با ننگ مسلمان از این دنیا رفت! جگرم آتش میگرفت که با همه نیش و کنایه های زبان و دل پُر حرص و ، مرد زندگی بود و در هم کاسه شدن با مزدوران اسلام، زندگی و همسر و دخترش را از دست داد و هنوز هم نمیدانستم چه سرنوشتی را میکشد که تازه باید جنایتهایش را پس میداد. ادامه دارد... ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
۲ اسفند ۱۴۰۰
. سلام بر کربلا،‌ ذکرِ لب هر دلِ بی‌تاب تا که رسیدند کربلا حضرت فرمود: اینجا همان جایی‌ست کز من سَر بیفتد اینجا همان جایی‌ست که فرمود حیدر: روی زمین هـفتاد و دو سـرور بیفـتد... وحید محمدی🖌 . . . 🚩 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
۲ اسفند ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 خاطره «فرمانده به تمام معنا» از مدافع حرم اصغر واقعا یک رزمنده مجاهد و یک عارف به تمام معنا بود. اخلاص توی کلام، رفتار و عملش حس می‌شد. هر وقت جلسه داشتیم، بعد از اتمام جلسه که از هم جدا می‌شدیم گاهی برای کاری تماس می‌گرفتم. می‌گفتم: «کجایی؟» می‌گفت: «دمشقم.» ساعت دوی شب! ‌‌هاج‌وواج می‌ماندم که این ساعت دمشق چه می‌کند. یا می‌پرسیدم: «کجایی؟» می‌گفت: «حماة.» می‌رفت سراغ کارش و مدام در چرخش و رفت‌وآمد بود. اصلا در یک چارچوب خاص نمی‌گنجید. فرماندهی که جسور، موفق و بابرنامه بود... اکبرِ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
۲ اسفند ۱۴۰۰
خانم جوان مسلمان هندی برای دفاع از حجابش، توسط یه مشت گرگ صفت وحشیانه کتک خورد و در آخر جان داد و به شهادت رسید! نمیدانم به کدامین گناه... بای ذنب قتلت؟💔😔 @shahid_hajasghar_pashapoor
۲ اسفند ۱۴۰۰
بانو برای حجاب تو برای حفاظت تو خون شهدای زیادی ریخته شده. پس این گونه خودت را در معرض دید دیگران قرار نده. چه خواهری که با بی حجابی در انظار هستی و چه خواهری که با نمایش دادن عکس های خود هرچند با حجاب در پروفایل و صفحات مجازی هستی... عزیز برای امنیت و حفظ تو، خون ها ریخته شده. حافظش باش. خودت را به همین سادگی به نمایش نگذار. ارزش تو بالاتر از اینهاست. باور کن. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
۲ اسفند ۱۴۰۰