🦋🌱🦋🌱🦋
🌱🦋
🦋
🌺پسرم هر وقت میخواست به سوریه برود میگفت:
«میروم تا مزدم را از بیبی بگیرم. باید یا شهید شوم یا جانباز»
🔻البته حاجاصغر یک بار #مجروح شده و به ما هم نگفته بود. یکبار وقتی جورابش را درآورد، زخم پایش را دیدیم.
😓از جای بخیهاش مشخص بود که زخمش را غیرحرفهای بخیه زدهاند طوری که انگار فقط میخواستند جلوی #خونریزی زخم را بگیرند.
#جانباز
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
✍پدر معزز شهید
✍fa.abna24.com
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
🦋🌱🦋🌱🦋
🌱🦋
🦋
✨با خودم فکر میکنم اصغر آقایی که مدام در دل خطر بود چرا الان شهید شد؟
💎اصغر آقا وظیفهاش را تمام و کمال انجام داد و بعد شهید شد. از صفر همه چیز را ساخت و همه را تربیت کرد.
✨الان یگان حاج اصغر در غیاب او هم به همان شیوه کارش را انجام میدهد. این نتیجه تربیت و فرماندهی مستشاری اصغر آقاست.
فرمانده منطقه میگفت من روز اولی که یگان را به اصغر تحویل دادم نه یک قبضه اسلحه به او دادم و نه یک دستگاه خودرو. همه را خودش ساخت...
#جانباز
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
✍همرزم شهید
✍ jamejamonline.ir
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
🦋🌱🦋🌱🦋
🌱🦋
🦋
☺️حاج اصغر در فرماندهی عجیب بود. چه در تدارکات که برای مثال وسط بیابان بی آب و علف و در نقطه صفر عملیات به ۲۵۰۰ نفر از مردم داوطلب سوری مرغ اسپایسی و هندوانه خنک و دمنوش میداد!
⚔و چه در عملیات که همیشه خودش خط شکن بود.
🔸مثلا جایی در المیادین جنگ گره خورده بود. چند یگان رفته و موفق نشده بودند حالا یگان حاج اصغر میخواست عمل کند.
❌هیچ کدام از نیروها عمل نمیکردند، تا این که حاج اصغر در یک خودرو را باز کرد، راننده را کشید پایین و خودش نشست پشت فرمان و به تاخت رفت تا مرز مواضعی که باید میرفتیم. از آنجا بیسیم زد : من اینجا هستم! بیایید!
#جانباز
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
✍همرزم شهید
✍ jamejamonline.ir
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
🦋🌱🦋🌱🦋
🌱🦋
🦋
✨اصغر آقای حاج قاسم (۱)✨
شنیدیم که بعد از شهادت حاج قاسم خیلی به هم ریخته است. حتی به هم ریختهتر از شهادت محمد پورهنگ.
🌺حاج قاسم از اول اصغر آقا را میشناخت اما شروع ارتباط قویشان از هماهنگی پاکسازی داعش برقرار کرده بود. سال ۹۶ بود و حاج قاسم برنامهریخته بود دست داعش را برای همیشه کوتاه کند؛ عملیاتی گسترده که نهایتا به نابودی داعش انجامید.
❤️حاج قاسم فرماندهان یگانها را جمع کرد که توضیحاتشان را ارائه کنند و نیازهایشان را بگویند. هرکسی توضیحاتش را میگفت و نیازها و مایحتاج یگانش را میخواست. غالبا هم همه گلایه میکردند و از نبود امکانات میگفتند.
👤مدیر جلسه نوبت صحبت فرماندهان را اعلام میکرد و حاج قاسم سرش را انداخته بود پایین و ذکر میگفت. نوبت به حاج اصغر که رسید...
#جانباز
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
✍همرزم شهید
✍ jamejamonline.ir
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🦋🌱🦋🌱🦋 🌱🦋 🦋 ✨اصغر آقای حاج قاسم (۱)✨ شنیدیم که بعد از شهادت حاج قاسم خیلی به هم ریخته است. حتی به هم
🦋🌱🦋🌱🦋
🌱🦋
🦋
✨اصغر آقای حاج قاسم (۲)✨
🍃نوبت به حاج اصغر که رسید توضیحاتش را گفت و گفت ما آمادهایم، والسلام.
👤مدیر جلسه نوبت را به نفر بعدی داد. ناگهان حاج قاسم سرش را بالا آورد و گفت :
😦یک دقیقه صبر کنید! اصغر آقا شما هیچی نمیخواید؟
اصغر آقا گفت: نه آقا ما چیزی نمیخوایم!
🌹اصغرآقا خیلی حواسش بود طوری حرف نزند که نقص کار بقیه عیان شود و دیگر فرماندهان خراب شوند. هرچه حاج قاسم گفت، طفره رفت و جواب را از سر باز کرد تا این که حاج قاسم نهیب زد :
😒یعنی چی اصغر آقا؟ به من توضیح بده! یعنی چی هیچی نمیخوای؟ مگه میشه؟...
#جانباز
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
✍همرزم شهید
✍ jamejamonline.ir
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🦋🌱🦋🌱🦋 🌱🦋 🦋 ✨اصغر آقای حاج قاسم (۲)✨ 🍃نوبت به حاج اصغر که رسید توضیحاتش را گفت و گفت ما آمادهایم،
🦋🌱🦋🌱🦋
🌱🦋
🦋
✨اصغر آقای حاج قاسم (۳ - آخر)✨
اصغر آقا شروع به توضیح کرد :
☺️"بله حاج آقا. من به کمک بچههای سوری و آشناهایی که داشتم آشپزخانه سیار ساختم و از قبل شروع عملیات مایحتاج رو تامین کردم.
همینطور من بین سوریها تحقیق کردم و به یکجور نان رسیدم که هم به صرفهتر است و هم تا یک هفته خراب نمیشود. یعنی اگر در محاصره هم گیر کنیم تا یک هفته غذا داریم.
❤️حاج آقا خیالتون از یگانهای فلان و فلان هم راحت من تأمینشون میکنم..."
😍حاج قاسم چشمانش از شوق برق میزد. نفس راحتی کشید و شروع کرد از اصغر آقا تعریف کردن. از این که چه بار بزرگی را از شانهاش برداشته است.
✨از آنجا به بعد رابطه حاج قاسم و اصغر آقا خیلی نزدیک شد. تا جایی که هر وقت کار جنگ گره میخورد حاج قاسم میگفت : اصغر کجاست؟ بگید اصغر عمل کنه...
#جانباز
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
✍همرزم شهید
✍ jamejamonline.ir
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
🌷🍃
😔هر وقت از سر کار میومد، یه راست میرفت توی اتاقش دراز میکشید روی پتو. از این پهلو به اون پهلو هر کار میکرد آروم نمی شد.
#گریه می کرد از بس درد داشت. می رفتم کنارش، می گفتم :
مادر، بذار تا پهلوت رو بمالم، شاید دردش آروم بگیره.
میگفت : نه مادرجان، این درد ارث #مادرم حضرت زهراست، بذار با همین درد به آرامش برسم.
#جانباز #دفاع_مقدس #زمینه_ساز_ظهور #شهید_سید_مجتبی_علمدار
📚کتاب برخوشه خاطرات
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
❤️🍃
#شهید_میرزامحمد_سلگی با پایان سربازی و آغاز فعالیتهای انقلابی در سال ۱۳۵۷ با «مسجد جوانان» نهاوند آشنا شد.
🔸این مسجد پایگاه انقلابیون نهاوند و مرکز ساماندهی سخنرانیها و تظاهراتها در نهاوند بود. سلگی به همراه گروهی از جوانان نهاوند از جمله برادران و پسرعموهای خود در بحبوحه انقلاب به صورت تیمی سوار بر موتور در خیابانهای شهر علیه حکومت شعار میدادند.
🎊پس از پیروزی انقلاب با حضور در شهر سنندج از نزدیک شاهد فعالیتهای تجزیهطلبانه ضدانقلاب برای تسخیر پادگان سنندج بود. میرزامحمد سلگی سال ۱۳۵۸ در نهاوند نیز شاهد بحث و جدل گروهکهای مختلف ضدانقلاب است.
او در این منازعات جانب انقلاب و امام خمینی (ره) را میگرفت و چندین بار توسط افرادی از همین گروهها مورد ضرب و شتم واقع شد.
او که برای کار در تهران به سر میبرد، دوباره شاهد درگیریها و منازعات گروهکها با شدت بیشتری از نهاوند است.
#جانباز
#دفاع_مقدس
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💞🌱💞🌱💞
🌱💍
💞
#زندگی_کوتاه_اما_شیرینِ_ته_تغاری (۴۲)
👌من #تجربه بزرگ شدن با این حرفها (قضاوتهای ناعادلانه و کنایههای غیر منصفانه) را داشتم. پدرم #جانباز بود و به هر بهانهای مثل موفقیت در امتحانات مدرسه یا کنکور و… برخی از اطرافیان سعی داشتند با حرفهایی که همه بارها درباره سهمیه داشتن و امتیازات میزنند #موفقیتهایم را در نظرم کم رنگ کنند اما من یاد گرفته بودم در کنار این حرفها مسیر خودم را طی کنم.
🔹وقتی همسرم تصمیم به رفتن گرفت حتی به خود او هم میگفتند که با بچه کوچک و بدون حکم #جهاد شاید نیاز و الزامی به رفتنش نباشد اما ما تصمیم خودمان را گرفته بودیم و هیچکدام از این حرفها نه تأثیری میگذاشت و نه #منصرفمان میکرد...
ادامه دارد...
🦋روایت همسر #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💞🌱💍💞🌱💍💞🌱💍💞🌱
🍃
پسرم هر وقت میخواست به سوریه برود میگفت: «میروم تا مزدم را از بیبی بگیرم. باید یا #شهید شوم یا #جانباز»
البته حاجاصغر یک بار مجروح شده و به ما هم نگفته بود. یکبار وقتی جورابش را درآورد، زخم پایش را دیدیم. از جای بخیهاش مشخص بود که زخمش را غیرحرفهای بخیه زدهاند طوری که انگار فقط میخواستند جلوی خونریزی زخم را بگیرند.
#روایت_پدر_معزز_شهید
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#روز_جانباز و #میلاد_حضرت_عباس(ع) گرامی باد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊