eitaa logo
خاطرات‌وکرامات شهید عاملو
2.8هزار دنبال‌کننده
916 عکس
356 ویدیو
22 فایل
ادمین : @alirezakalami نویسنده ۱۳ عنوان کتاب از زندگینامه شهدا📚 و سه کتاب از خاطرات #شهید_کاظم_عاملو💖 👈برای دسترسی سریع به مطالب، رجوع کنید به فهرست «سنجاق‌شده» در کانال🖇️ مدیر تبادل: @shahid_gomnam18 ⛔کپی مطالب بدون ذکر آدرس کانال جایز نمی‌باشد⛔
مشاهده در ایتا
دانلود
«» خیلی شوخ بود. کنار تانکر آب و محل آب خوردن و وضوی بچه‌ها نوشته بود: «در مصرف آب صرفه‌جویی کنید». بعد زیرش به زبان سرخه‌ای نوشته بود: «هوژ کاسین بِرِیک». یعنی برادر کوچک شما. تا مدتی همه را درگیر این مسئله کرده بود که اینجا به زبان خارجی چه نوشته‌اند؟ نمی‌دانستند کار محمدتقی است و به زبان سرخه‌ای نوشته. گاهی هم به لهجه سمنانیِ نصف نیمه کاره شروع می‌کرد به حرف زدن و از کار و کردارش می‌خندیدیم. یک بار محمدتقی توی دو کوهه گفت: «من یه آیه قرآن می‌خونم، اون کسی که داره رد می‌شه، روشو برمی‌گردونه به طرف ما!» با تعجب گفتیم: «مگه می‌شه؟!» بعد شروع کرد به خواندن یک آیه و گفت: «کُلوا وَاشرَبوا و لا تُسرِفوا... .» یکی از بچه‌ها داشت از آنجا رد می‌شد. تا شنید، رویش را برگرداند طرف‌مان! محمدتقی یک دستی برایش تکان داد و دوباره راهش را کشید و رفت. یکی دو بار این کار را برایش تکرار کرد. کُپ کرده بودیم. با خودمان گفتیم مگر همچین چیزی می‌شود؟ اولش افتادیم به تکاپو تا تَه‌تویش را در بیاوریم. ولی بعد فهمیدیم نامِ فامیلی طرف «کُلو» بوده! زدیم زیر خنده. حالا نخند کِی بخند. فهمیدیم برای چه برمی‌گشته. بنده خدا را گذاشته بود سر کار. برشی از کتاب خاطرات حجت‌الاسلام مرتضی (کتابی که علاقه‌مندان را به مطالعه آن دعوت کرده است) @shahid_ketabi