💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️
⚫️🔸⚫️ 🔸
🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️
⚫️ 💠 🌹 🔸
🔸 🌹 💠 ⚫️
⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸
🔸 ⚫️ 🔸⚫️
⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠
#زندگینامه۱
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_معزغلامی
هدیه خداوند بعد از ۹ سال پس از خواهر دومش هنگام اذان ظهر و شهادت به رسالت پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) به عنوان سومین و آخرین فرزند خانواده در ششم فروردین ۱۳۷۳ در پایگاه پنجم شکاری (امیدیه) چشم به جهان گشود.(پدر وی افسر ارشد بازنشسته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و با درجه سرهنگ تمامی با ۳۲ سال خدمت صادقانه است)
مادرش به دلیل بیم از دوندگی های شناسنامه ای و با واسطه یکی از اقوام، به دلیل اصالت همدانی داشتن، شناسنامه وی را از همدان گرفت و به همین دلیل تاریخ تولد سجلی وی ۱۵ فروردین و صادره از همدان ثبت شده است.
حسین معزغلامی (با شهرت های معز و غلامی) از ۱۵ ماهگی با انتقالی پدر به پایگاه قصر فیروزه تهران به تهران آمد و در سال های انتهایی خدمت ایشان، در محله بلوار فردوس اقامت گزید.
ازهمان کودکی جذب نیروهای مسجدی و ائمه جماعات مساجد محل شده و در سال های ابتدایی حدود ۲ سال بطور آزاد درس حوزوی در محضر اساتیدی که از محضر آیت الله مجتهدی تلمذ می کردند.
فتنه ۸۸ و دیدن گریه های سید مظلوم امام خامنه ای، حسین را که تنها ۱۵ سال داشت جذب بسیج کرد و در درگیری با عناصر فتنه در همان سال از ناحیه کتف آسیب دید که هرگز قابل درمان نبود.
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸
⚫️🔸⚫️
🔸⚫️💠💠
⚫️ 💠🌹
🔸
#شهیدحاج_حسین_معزغلامی
@shahid_moezegholami
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️
⚫️🔸⚫️ 🔸
🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️
⚫️ 💠 🌹 🔸
🔸 🌹 💠 ⚫️
⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸
🔸 ⚫️ 🔸⚫️
⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠
#زندگینامه۲
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_معزغلامی
وی پس از آن مسئول حلقه صالحین بسیج شد و به اذعان اهالی محله، تاثیر شگفت انگیزی روی جوانان داشت. از جذب جوانان منحرف تا جلوگیری از اقدام به خودکشی دوستان و ...
با رسیدن به سن دانشگاه و علیرغم برخورداری از رتبه خوب کنکور، وی که در دانشگاه امام حسین(علیه السلام)نیز شرکت کرده بود، در سن ۱۸ سالگی به این دانشگاه رفته و با طی مراحل علمی به بهترین نحو و با بالاترین نمرات، به انتخاب خود وارد سپاه قدس شد.
در همان سال های دانشجویی به عنوان آموزش دهنده ارشد به عراق و سوریه اعزام شد و پس از اتمام تحصیلات، با عنوان مستشار نظامی ۳ مرتبه به سوریه و ٢ مرتبه به عراق اعزام شده و به خیل مدافعان حدود وطن با نام پر افتخار مدافعان حرم پیوست.
سرانجام در سومین اعزام به سوریه و در درگیری حما، حسین که تنها دو روز به تولدش مانده بود به آسمان ها پر کشید و به آرزوی دیرینه اش رسید.
۳ تیر به چشم راست، گونه راست و همان کتفی خورده شد که در فتنه مصدوم شده و وی را به شهادت رساند.
به دلیل موقعیت بد حضور وی در سنگلاخ، دندان ها و استخوان پایش نیز هنگام سقوط به زمین شکسته و پیکر وی چند ساعتی تا برگشت به نیروهای خودی بر زمین مانده بود.
هدیه خداوند در هشتم فروردین ماه به خاک سپرده شد و در جوار دوستان شیرمردش در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران آرام گرفت.
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸
⚫️🔸⚫️
🔸⚫️💠💠
⚫️ 💠🌹
🔸
#شهیدحاج_حسین_معزغلامی
@shahid_moezegholami
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️
⚫️🔸⚫️ 🔸
🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️
⚫️ 💠 🌹 🔸
🔸 🌹 💠 ⚫️
⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸
🔸 ⚫️ 🔸⚫️
⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠
#زندگینامه۱
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_معزغلامی
هدیه خداوند بعد از ۹ سال پس از خواهر دومش هنگام اذان ظهر و شهادت به رسالت پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) به عنوان سومین و آخرین فرزند خانواده در ششم فروردین ۱۳۷۳ در پایگاه پنجم شکاری (امیدیه) چشم به جهان گشود.(پدر وی افسر ارشد بازنشسته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و با درجه سرهنگ تمامی با ۳۲ سال خدمت صادقانه است)
مادرش به دلیل بیم از دوندگی های شناسنامه ای و با واسطه یکی از اقوام، به دلیل اصالت همدانی داشتن، شناسنامه وی را از همدان گرفت و به همین دلیل تاریخ تولد سجلی وی ۱۵ فروردین و صادره از همدان ثبت شده است.
حسین معزغلامی (با شهرت های معز و غلامی) از ۱۵ ماهگی با انتقالی پدر به پایگاه قصر فیروزه تهران به تهران آمد و در سال های انتهایی خدمت ایشان، در محله بلوار فردوس اقامت گزید.
ازهمان کودکی جذب نیروهای مسجدی و ائمه جماعات مساجد محل شده و در سال های ابتدایی حدود ۲ سال بطور آزاد درس حوزوی در محضر اساتیدی که از محضر آیت الله مجتهدی تلمذ می کردند.
فتنه ۸۸ و دیدن گریه های سید مظلوم امام خامنه ای، حسین را که تنها ۱۵ سال داشت جذب بسیج کرد و در درگیری با عناصر فتنه در همان سال از ناحیه کتف آسیب دید که هرگز قابل درمان نبود.
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸
⚫️🔸⚫️
🔸⚫️💠💠
⚫️ 💠🌹
🔸
#زندگینامه شهید مجید سلمانیان♡
#مجید_سلمانیان متولد اردیبهشت ماه ۱۳۶۷ در کرج می باشند.
#شهیدحجتالاسلام_مجید_سلیمانیان از طلاب حوزه علمیه قائم چیذر تهران بود که پیکر مطهرش پس از ۴ سال به آغوش میهن اسلامی بازگشت.🕊🥀°•.
او از همان دوران بچگی با مسائل ضداخلاقی مبارزه کرد تا اینکه در پایگاه بسیج فعالیتش را آغاز کرد.🇮🇷
دوران تحصیل
او وارد حوزه امام جعفر صادق"؏" کرج شد که سال اول را در آنجا و از سال دوم در حوزه علمیه قائم چیذر تهران درسش را ادامه داد. چند سالی آنجا درس خواند بعد هم به حوزه آیت الله بهجت در قم برای ادامه تحصیل رفت و تا سطح ۴ دکترا پیش رفت و به پایان رساند.📚👨🎓
#مجید در دانشگاه شاهرود استاد بود و پس از آن پست بالاتری در تهران و در دانشگاه به او پیشنهاد شد که به تهران آمد.👨🏫
---❁•°🕊️•°❁---
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
---❁•°🕊️•°❁---
🥀شهید مجید قربانخانی🥀
دوستان شهید میگفتند:
آن شب مجید، در هیأت آن قدر گریه می کند که از هوش می رود😭🥀
وقتی به هوش می آید می گوید: من باشم و کسی نگاه چپ به حرم بی بی زینب(سلام الله علیها) بیندازد💔
از آن لحظه به بعد اخلاق مجید تغییر می کند.
ساکت و آرام می شود. 🙃
تمام تلاش خود را برای رفتن به سوریه می کند
همراهی یک دوست خوب، به او در نشان دادن مسیر کمک کرد.
شهید مرتضی کریمی در تمام این مراحل با شهید مجید قربانخانی بود.
اتفاقاً با هم در یک منطقه و عملیات
در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۴🕊
باهم در راه خدا شهید شدند و به دیدار ارباب خود شتافتند..💚
#شهید_مدافع_حرم_مجیدقربانخانی
#زندگینامه
#حر_مدافعان
#آشنایی_باداداش_مجید4
ادامه دارد...
سهم شما ۵ صلوات هدیه به شهید🌹🕊
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🥀شهید مجیدقربانخانی🥀
پس از سفر به کربلا؛
خواهر شهید می گوید:
وقتی از سفر کربلا برگشت
مادر پرسیده بود چه چیزی از امام
حسین علیه السلام خواستی؟
مجید گفته بود:
از امام حسین علیه السلام خواستم آدمم کنه ...سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلّی متحول شد🙃
همیشه در حال دعا و گریه بود😭 نمازهایش را سر وقت می خواند
و حتّی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند
خودش همیشه می گفت نمی دانم چه اتّفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده ام 💔
و دوست دارم همیشه دعا بخوانم
و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم....
#شهید_مدافع_حرم_مجیدقربانخانی
#زندگینامه
#حر_مدافعان
#آشنایی_باداداش_مجید5
ادامه دارد...
سهم شما ۵ صلوات هدیه به شهید🌹🕊
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🥀شهید مجید قربانخانی🥀
پدر شهید می گوید: «مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت.😊
غیر از ماشین نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت.
اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می دید، هرچه داشت به او می بخشید🙂
فکر هم نمیکرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند.
گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار می کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می گرفت! 😅
ته توی کارش را که درمی آوردی می فهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است.😇🙃
واقعاً دل بزرگی داشت
تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است می رساند...💚
#شهید_مدافع_حرم_مجیدقربانخانی
#زندگینامه
#حر_مدافعان
#آشنایی_باداداش_مجید7
ادامه دارد...
سهم شما ۵ صلوات هدیه به شهید🌹🕊
https://eitaa.com/shahid_moezegholami