🌷🌷🌷
شب قشنگی هست امشب برای توبه
امشب برو در خونه خدا
ودر خلوت مناجات شعبانیه را بخون
برو #گریه کُن ....
التماسِ #خدا کن ...
بگو نمیتونم از موقعیتِ #گناه فرار کُنم
اونقد این خُدا کریمه
که موقعیتِ گناهو #فراری میده ....
تو فَقط میونِ گریه هات بگو؛
دیگه نا ندارم پاشم
بگو میخوام گناه نکنم ها زورم نمیرسه
معجزه میکنه برات ...
خواهرش نشست روبه دوربین توبرنامه #مادرمجیداشکاش ریختن😭خبرنگارگفت آخرشما#گریه کردین
می گفت:
مانسل غیرت"روخواهر"و روشنفکری روی دوست دختریم...
نسل کادوی یواشکی🎁نسل پول ماهانه "VPN"
نسل شینیون زیر روسری، نسل دردودل باغریبه👱نسل سوخته!!
حال من برایت می گویم:
ما نسل غیرتیم روی وطن،ناموس، دین
نسل نماز "شب یواشکی"
نسل پول ماهانه ((صدقه))
نسل چادر روی روسری
نسل دردودل با بی بی😔
🌹نسل شکفتن🌺
.
#یواشکی
#جوونی یواشکی هایی داره...!!!
بعضی ها جوان که بودند یواشکی یک کارهایی می کردند!
یواشکی #ساکشون و جمع میکردن...
یواشکی شناسنامه هاشونو دست کاری میکردند...
یواشکی میرفتند #جبهه...
یواشکی میرفتند خط و شب میرفتند #عملیات...
یواشکی #نمازشب میخوندند...
یواشکی #گریه میکردند...
یواشکی نامه و #وصیت_نامه مینوشتند...
آخرشم یواشکی تیر میخوردند و #شهید میشدند...
#شهدا ؛
چقدر فرقِ بین یواشکی های من با شما...
شماکه صدایتان به خدا میرسد!
به او بگویید خلوت های ما را نگاه نکند…
"خیلی یواشکی هایمان عوض شده است"
#شهدا_شرمنده_ایم
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♔| @shahid_moezegholami|♕•
#تلنگر
برو #گریه کُن ....
التماسِ #خدا کن ...
بگو نمیتونم از موقعیتِ #گناه فرار کُنم
اونقد این خُدا کریمه
که موقعیتِ گناهو #فراری میده ....
تو فَقط میونِ گریه هات بگو؛
دیگه نا ندارم پاشم
بگو میخوام گناه نکنم ها زورم نمیرسه
معجزه میکنه برات ...
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI🕊🕊
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI🕊🕊
#زبانحال_حضرت_رقیه
#سلام_الله_علیها_با_پدر :😭
دلـــخـــورم از #شــام
آهم را تـمـاشـا كرده اند
چـشمـہ ی چشـمِ مرا از
#گـریـہ دریـا كـرده اند
سـخـت #بـابـا به غرورِ
#دخترت بر خورده است
بــا مــن از بـس مـردمِ
بـی خـیر بـد تا كرده اند
#بـابـا_تا_اینجا_خیلی_طعنه_شنیدم
🏴╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI🕊🕊
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI🕊🕊
🌷🌷
#کلام_شهید
✍شهید_علی_امرایی :
🌷| اگر به #زیارت_کربلا رفتید ؛ سلام مرا به اقا برسانید وبگویید
ارباب غریبم، #دلم_برایتان_تنگ_شده_بود😭
ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر ودخترتان بر من #واجب تر است
بدانید هرچه داریم و میخواهید به دست آورید ، از #روضه ها و#گریه بر مصیبت های #اهل_بیت است
من تمام زندگی ام را از #امام_حسین دارم. |🌷
#السلام_علیک_یااباعبدالله ✋
🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
@shahid_moezegholami
🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
ڪتاب (بیا مشهد)
#قسمت4⃣
🍁↩️ شهیدے ڪه امام زمان بهش گفت بیا مشهد شفا بگیر
✨✨✨✨✨✨✨✨
«معلم»
راوی :: ناصر نیا پاک
ارتباط من با علی سیفی تقریباً معلمی و شاگردی بود.
با این که از نظر سنی تفاوت داشتیم.
سن من از ایشان پنج شش سال بیشتر بود.
ابتدا به عنوان معلم قرآن ایشان بودم این ارتباط از طريق معلمی شروع و به سمت دوستی و رفاقت معنوی کشیده شد.
این رفاقت در حدی بود که رفت و آمد خانوادگی پیدا شد.
منزل شان می رفتیم وآن ها منزل ما می آمدند.
شب ها باهم به مسجد و پایگاه می رفتیم.
بعد کل برنامه ها و
#فعاليت هایمسجدیوفرهنگی را در دست گرفتیم.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
اما علی سیفی در دوران رشد و تکامل خودش یک تحول عميق در عرض #چندماه پیدا کرد که ايشان را خیلی بالا برد.
بعد از آن من در مقابل او احساس شاگردی
می کردم حالتش معمولاً مثل کسی شد که چیزی را #گمکرده.
او بیشتر در تلاطم بود و بیشتر دنبال این بود که چیزی که گم کرده را پیدا کند.
به قول خودش می گفت::
(( هی می دَوَم به چیزی دل ببندم ولی
نمی توانم ))
این خودش بحث مهمی بود.
یک شب ما نشستيم در این مورد صحبت کردیم.
به من گفت::
اصلاً هیچ چیزی نیست که به آن دل ببندم.
چیزهایی که برای مردم بسیار مهم است و صبح تا شب به خاطر آن تلاش می کنند،من آن ها را مثل بازی کودکان میدانم❗️
بعد گفت::
(( احساس میکنم من اصلاً اهل این دنیا نیستم.غريبه ام ))
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
بسيار هم این حرف ها رو از ته دل می گفت.و واقعاً هم اعتقاد داشت.
این ها مواردی بود که در روايات آمده،به ما گفته اند::
#ببينيد _و_دل_نبندید_چشم_بياندازيد_و_دل_نبازید،که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت.
علی در اوج جوانی که همه به دنبال آرزوهای مختلف هستند،از این بند رها شده بود و سرّ مطلب در همین نکته است.
بعد در #مسجد مشغول فعاليت شد.تمام نوجوان ها را به #حفظکردنقرآن توصیه می کرد.
در مسجد وقتی جلسات قرآن داشتیم افراد را گروه گروه تقسيم می کرد،مثلاً به یک گروه
می گفت شما آيات در مورد #تقوا را پیدا کنید،به گروه دیگر می گفت آیات درمورد انفاق و.....
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
یادم هست سال 59 اولین روز های جنگ،من رفتم منطقه.
تو اون زمان،علی سیفی به خاطر سن کم
نمی توانست برود.
ولی بعد ها اولین بار که با ایشان رفتیم،متوجه #حالاتعجیب او شدم.
حالتی که ایشان موقع ورود به مناطق جنگی داشت،مثل این بود که شخصی برای اولین بار بعد از سال ها انتظار برای زیارت ابا عبداللّه الحسین(ع) به کربلا برود.
چنین آدمی از دور که مرقد را می بیند
از خود بی خود می شود و....
رفتن ایشان به منطقه جنگی و خط اول جبهه،همین حالت را داشت.ایشان وقتی آنجا رسید #آرامش پیدا کرد.
یعنی حالت تلاطم و نگرانی که اینجا داشت،به آرامش تبدیل شد.
مثل اینکه اصلاّ از #قفس بیرون آمد.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
یک شب در جبهه به من گفت که به آنچه دنبالش بودم الان رسیدم.
اینجا خیلی آرامش می دهد،خیلی راحتم،حتی شبی بود که با هم خوابیده بوديم،ایشان بعد دو ساعت بلند شد.
من اولین بار بود که دیدم رفت به طرف
#نماز شب.
یعنی احتمال می دهم که ایشان اولین نماز شب را در جبهه شروع کرد.
بعد دیگه نخوابید.
گفتم::چرا کم خوابی❓
گفت::دو ساعت برا من کافیه.
چون دیگه نیاز ندارم.
بیشتر در تنهایی به نماز و دعا می پرداخت.
بعد از مدتی حضور در جبهه،
فعالیت های رزمی و فرهنگی را شروع کرد.
در جبهه کار های متنوع #فرهنگی
انجام می داد ، منتهی کار فرهنگی او پشت جبهه یا در پادگان نبود.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
کار فرهنگی او همراه رزمندگان و در کنار آن ها در خط اول عملیات بود.
یکی از صفات شهید سیفی این بود که از بچگی #شوخطبع بود.
این شوخ بودنشان بسیار در روحیه نیروها مؤثر بود.
در شوخی #افراطوتفریط نداشت.
شوخی هايش مزه عرفان و معنویت می داد.
این خودش خیلی مهم بود.
هیچ وقت در خوشی هایش
از کوره در نمی رفت.
خودش را گم نمی کرد که مثلاً وارد یک مسیر دیگر شده.
ایشان بعضی وقت ها یه تبسم خاص داشت.
من چندین بار دیده بودم نماز هاشو با تبسم می خواند❗️
گاهی هم نماز هاشو با #گریه می خواند.
من يک روز گفتم::
علی آخه یعنی چه⁉️ گریه که از خوف خداست،اما چرا نماز با تبسم⁉️کمی سکوت کرد و جوابی نداد.
اما بعد گفت::
من وقتی نماز می خونم توی #عالمی وارد ميشم که...
بعضی زمان ها خوبه،یعنی خودم رو حالت تبسم می بینم.یعنی خشم خدا رو نمی بینم،بلکه رحمت و محبت خدا رو می بینم و این امیدواری برای من خوشحالی میاره و این خوشحالی موجب میشه من تبسم کنم در حالت عبادت.
🔻🔻🔻
منبع :: ↙️
نیمی از کتاب بیا مشهد از انتشارات شهید ابراهیم هادی(فقط نیمی از کتاب تایپ میشه)
⚠️⚠️⚠️
❗️❗️تایپ کتابها در مجازی
و مطالعه ی رایگان پی دی اف کتابها #باید با اجازه از انتشارات و مؤلف باشه❗️❗️
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI🕊🕊
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
به نام خداوند مهربان
وقتی دلتنگ میشوم😔💔
برای اکثر #مجرد ها که کمی سن و سال دارند این موضوع پیش آمده ...
#کمبود یک نفر را در زندگیشان #احساس میکنند😞
کسی که با او حرف بزنند ...
کسی که شریک غم و خوشی هایشان باشند
گاهی در ذهنشان تصویر سازی هم میکنند😩
الان که همه جا #شبکه_مجازی📱 وجود دارد پیدا کردن یک هم صحبت کار سختی نیست ...
یک نفر که از روی پر کردن وقت بخواهیم با او حرف بزنیم📱🗣
درد و دل کنیم ...
رفع دلتنگیهایمان باشد👌
بعضی ها این دلتنگی را #تحمل نمیکنند😑
#ماشاالله هم صحبتی هایشان زیاد است😏
سفره دلشان نه ولی سفره ذهنشان پیش همه باز است😒
گاهی که دلتنگی و کمبود یک نفر دومی در زندگی بهم فشار می آورد به چیزایی فکر میکنم که آرام میشم ...😊
چیزایی که باعث میشود دلتنگی هایم را تحمل کنم .😊
.
فکر میکنم به آن مردی که یک #زن و چهار #بچه ی قد و نیم قد را در #خانه گذاشت و رفت🔫💣
خدا میداند چه شبها که پشت #خاکریز از دلتنگی #گریه نکرد😢
فکر میکنم به #آقا دامادی که یک هفته بعد از عقد راهی جبهه شد و تنها دلخوشیش یک عکس بود
و #عروس خانومی که دلتنگ و #چشم_انتظار نشسته بود😩😭
فکر میکنم به آن دختر خانومی که هر روز خانه را آب و جارو میکرد تا شوهرش از راه برسد
چون تازه بچه دار شده بودند😍
وقتی هم که می آمد بعد از یک هفته دوباره راهی میشد و چشمان خیس خانومی که نمیتواند بگوید #نرو😭
فکر میکنم به همسر #شهید مدافع حرمی که دخترش بهانه #بابا را میگیرد بغضش رو قورت میدهد و بادخترش بازی میکند💔
الان که فکر میکنم میبینم دلتنگی من چقدر بچگانس در برابر اینها ...
انقدر بزرگ نیست که بخواهم برای پر کردنش #متوسل به دوست های مجازی بشوم👌
آخر میدانی فرقش چیست؟
آنها با اختیار خودشان ، برای منو تو دلتنگی ها را تحمل کردند ، از همسر و بچه و خانواده دل کندند و رفتن در غربتی که نه تلگرام بود نه #اینستاگرام و نه ...
پن : ان الله مع الصابرین
#عشق
#طلبه
#وعده_دیدارمون_کنار_شهدا
#ما_ملت_امام_حسینیم
#دل_نوشته
#غیور_مردان
#بی_تفاوت_نباشیم
◾️🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』🏴
گاهی اگه دعات مستجاب نشد
برو یه گوشه بشین ، زانوھاتو بغل کن یه دل سیر #گریه کن!
میونِ گریه ھات بگو:
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا
---❁•°🕊️•°❁---
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
---❁•°🕊️•°❁---
غسلشداد
کفنشڪرد،
آنگاهنشست وَ
تنهابرایش #گریه کرد...
بعد آرامدرون #قبرش گفت:
زهرا...!
منم علی...
آخ مادر💔🏴
#یارالیننه😭
#فاطمیهخطمقدمماست
---❁•°🕊️•°❁---
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
---❁•°🕊️•°❁---
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
گفتم #حسین دارم از استرس میمیرم، گفت: « یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو، من خیلی قبو
#شهیدانه🕊•°
خواب #حضرت_رقیه(س) رو دیده بود
بی بی فرموده بودن تو به خاطر ما از #گناه گذشتی ما هم شهیدت میکنیم.
موقعی که داشت میرفت سوریه بهم گفت: سید برام #روضه حضرت رقیه بخون
گفتم نمیخونم، داری میری حسین #بچه هااات، گفت از بچه هام دل کندم، روضه می خوندم های های #گریه میکرد.
#فرازے_از_وصیت_نامہ.
هر خانمے ڪہ چادر بہ سر ڪند و عفت ورزد، و هر جوانی ڪہ نماز اول وقت را در حد توان شروع ڪند، اگر دستم برسد سفارشش را بہ مولایم امام حسین (ع) خواهم ڪرد و او را دعا مے ڪنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالے قرار گیرد.
#شهید_حسین_محرابی🌷
#شهید_مدافع_حرم
هدیه محضر همه شهدا صلوات
https://eitaa.com/shahid_moezegholami