eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
1.6هزار دنبال‌کننده
836 عکس
237 ویدیو
31 فایل
از قافلـــــه های شهــــــدا ، جامـــــاندیــــم رفتنــــــد رفیقــــان و چــــه تنهــــا ماندیــم افســــــوس کـه در زمانـــــــه ي دلتنـــــگی مجـــــروح شــــــدیم ، اسیر دنیـــا ماندیم ارتباط با ادمین: @M_ali_ekhlasi @MohammadMahdiZahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر | #قسمت_چهارم حماسه علی آقای ۲۰ ساله در عین خوش و مجروحیت شدید 🌷
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر | جانشین بزرگ‌ترین لشکر خط شکن، در فتح خرمشهر 🔸 رزمندگان اسلام روی نوار پیروزی قرار گرفته بودند و یک امت در انتظار آزادی خرمشهر در عملیات بعدی بود. شهید از لشکر امام حسین (ع) به قرارگاه فتح رفت تا از آن جا عملیات لشکرهای خط شکن کربلا، نجف اشرف و امام حسین (ع) را هدایت کند و علی زاهدی به جانشینی در لشکر امام حسین (ع) انتخاب شد. 🕊 این پرواز سریع در پذیرفتن مسئولیتهای بزرگ، عنایتی الهی در سایه توسل به اهل بیت (عليهم السلام) را طلب می‌کند. 🔰 حالا محمدرضای زاهدی خوش اندامی که دو سال پیش نیمکت نشین دبیرستان بود، با محاسنی پرپشت و چهره ای دوست داشتنی که از عشق و محبت لبریز بود، جانشین بزرگترین لشکر خط شکن شده بود؛ لشکری که ۲۲ گردان پیاده داشت و در طول ۲۳ روز نبرد شبانه روزی در غرب کارون تا مرز بین المللی و رسیدن به محاصره خرمشهر و فتح آن عملیات کرده بود. 🌷 علی زاهدی که حالا یک سر و گردن از همه بالاتر بود، با فرماندهی صحیح در تمام مراحل عملیات، آن چنان ابهت و عظمتی پیدا کرده بود که در طراحی لحظه به لحظه مانور عملیات بيت المقدس، فصل الخطاب بود. حالا حسین خرازی مرد صحنه های بزرگ و بی نظیرترین فرمانده خط شکن، در کنار خود مردی را مشاهده می‌کرد که چیزی برای فرمانده شدن دو یگان تحت امر او کم نداشت. 🔹 سوم خرداد ۱۳۶۱ روز بزرگی بود که خرمشهر قهرمان به دامان ایران عزیز بازگشت و نقطه پروازی بود برای حضور در عرصه های بزرگتر برای قهرمانِ ما، پهلوان علی زاهدی ⏪ ادامه دارد... ✍🏻 برگرفته از 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💠 آرام جان | شهید محمدرضا زاهدی در بیان عروس آخرشان، خانم صالحی 5⃣ #قسمت_پنجم درست مثل پدر •┈┈•❀🕊🍃
❤️ آرام جان 5⃣ درست مثل پدر 💐 حواسشان به مناسبت‌های مختلف بود. مثلاً یادم هست یک شب فقط برای تبریک تولد من تماس گرفت، هم ذوق کرده بودم، هم متعجب بودم، چطور حاج آقا با این همه مشغله و کار، حواسشان به روز تولد من بوده است. این برنامه حاج آقا برای همه اعضای خانواده بود و در مناسبت‌های مختلف حتماً تماس می‌گرفت. 🔸 صحبت‌ها و نظراتشان همان صحبت‌ها و نظرات رهبر معظم انقلاب بود، و هر چه ایشان می‌گفتند برایش حجت بود. به ما تاکید و توصیه می‌کرد که حواسمان باشد آقا چه می‌گویند و چه می‌خواهند. ❤️ هر چه می‌گذشت، شناخت من و به نسبت آن، علاقه و ارادتم نسبت به حاج آقا بیشتر می‌شد و درست مثل پدر خودم دوستش داشتم. 🌷 حاج آقا توکل عجیبی داشت. در رفتار و گفتارش منتظر شهادت بود. یادم هست چند ماه قبل از شهادتش رفتیم سوریه دیدنش. ظاهراً شرایط سوریه آرام بود اما یک شب جایی را با موشک زدند. ما خیلی ترسیده بودیم اما در نگاه و رفتار حاج آقا ذره‌ای ترس و اضطراب نبود. حتی به شوخی گفت: «به ما که نمیخوره، ولی خوردم خورد.» 🌹 سیزده فروردین که خبر شهادت حاج آقا رسید، ما خانه خودمان بودیم. داشتم سفره افطار را آماده می‌کردم. محمد حسین تازه از سرکار رسیده بود، اما تلفنش یک دم زنگ می‌خورد. همه سراغ حاج آقا را می‌گرفتند. تلفن من هم همین طور بود. یک سره زنگ میخورد. 🔉 اذان را گفتند. نشستیم سر سفره اما تماس‌های محمد حسین بیشتر شد. محمد حسین نگران شده بود. از صورتش پیدا بود، اما به اصرار من چند لقمه ای خورد. محمد حسین گفت: «حتماً اتفاقی افتاده!» زدیم شبکه خبر. زیرنویس نوشته بود، کنسولگری ایران توی دمشق را زده‌اند. 💢 کمی بعد هم اسم حاج آقا زیرنویس شد. محمد حسین شوکه شده بود. همان طور که ایستاده بود دست و پایش به وضوح می‌لرزید؛ خودم حال بهتری نداشتم، اما باید محمد حسین را آرام می‌کردم. کمکش کردم بنشیند. کمی که حالش بهتر شد، آماده شدیم و رفتیم منزل مادربزرگ محمد حسین. حاج خانم آن جا بود. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: عروس شهید زاهدی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💠 سرباز ولایت 4⃣ #قسمت_چهارم ما فقط تابع ولایتیم 🌷 چهار روز قبل از شهادتش، با ایشان یک جلسه چهار،
💠 سرباز ولایت | خصوصیات بارز شهید زاهدی به بیان حجت الاسلام والمسلمین احمد سالک 5⃣ (قسمت آخر) شهادت حق شهید زاهدی بود 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💠 سرباز ولایت | خصوصیات بارز شهید زاهدی به بیان حجت الاسلام والمسلمین احمد سالک 5⃣ #قسمت_پنجم (قسم
💠 سرباز ولایت 5⃣ (قسمت آخر) شهادت، حق شهید زاهدی بود 🌷 شهید زاهدی پنهان و گمنام بود و با شهادت شناخته شد. جمعیتی که برای بدرقه و تشییع ایشان آمده بودند، مخصوصاً در اصفهان، بسیار بی نظیر بود. ناگفته نماند که ایشان گفته بودند، نماز بر پیکرم را آقا می‌خوانند. مراسماتی که دارند برای این شهید برگزار می‌کنند هم بسیار باشکوه است. 🔰 ایشان در کسوت فرماندهی لشکر قدس گیلان هم چند کار بزرگ انجام داد. یکی بازسازی این لشکر بود. عملیات بسیار بزرگ علیه کومله و دموکرات در کردستان، حضور لشکر قدس در رزمایش بندر عباس که حضور بسیار پررنگ و با عظمتی بود، و خیلی کارهای دیگر که همه این‌ها از برکات وجود شهید زاهدی در طول مدت فرماندهی‌اش بر لشكر قدس بود که باعث ایجاد تحولات زیادی در این لشکر شد. 🔸 بنده اخیراً در آن جا سخنرانی داشتم، گفتند که همزمان با آن مراسم، مراسم‌های دیگری هم در شهرهای دیگر استان گیلان و همچنین در شهرهای دیگری مثل کاشان در حال برگزاری است که این نشان می‌دهد یک انسان مؤمن و فرهیخته‌ای مثل ایشان، حرکت خود را بعد از شهادت هم انجام می‌دهد. 🔹 اگر سردار زاهدی در بستر از دنیا می‌رفت، حتی به دلیل مجروحیت‌ها و یا مجروحیت شیمیایی که سال‌ها آن را تحمل می‌کرد، خوب نبود. حق ایشان شهادت بود. 🌹 در این دیدار آخرش و قبل از رفتن به سوریه، با تمامی اقوام و خویشان و دوستان و خانواده دیدار و خداحافظی کرد. از همه هم حلالیت طلبید. آن نورانیتی که ایشان بر چهره داشت، نشان می‌داد که دیگر در این سفر بازگشتی نخواهد بود. این، قسمت ایشان بود که با شهادت از دنیا برود و خدا هم نصیب‌شان کرد. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: حجت الاسلام و المسلمین احمد سالک 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌺 روشنای خانه 4⃣ #قسمت_چهارم به دخترت بگو این عکس بابا بزرگته! 🌖 شب آخر هم هر دفعه که می‌پرسیدم عمو
🌺 روشنای خانه | شهید محمدرضا زاهدی در بیان عروس‌شان، خانم زاهدی (همسر آقا محمد مهدی) 5⃣ (قسمت آخر) شبکه خبر، نام عمو را زیرنویس کرد. 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌺 روشنای خانه | شهید محمدرضا زاهدی در بیان عروس‌شان، خانم زاهدی (همسر آقا محمد مهدی) 5⃣ #قسمت_پنجم
🌺 روشنای خانه 5⃣ (قسمت آخر) شبکه خبر، نام عمو را زیرنویس کرد. 🔺 من یک لحظه جا خوردم. گفتم: «خب بابا که به سوریه نمی‌رود، ایشان قرار است به لبنان برود. این قضیه هم مثل قضایای قبلی است، برای بابا نگران نباش.» همسرم دائم راه می‌رفت و نگران بود. آن لحظه هم نمی‌خواست حرفی بزند، و رعایت حال من را می کرد؛ دائم سر گوشی‌همراهش می‌رفت و تا دم اذان بی‌قرار بود. 📣 وقت افطار، آب جوش ریختم و خرما را بر سر سفره آوردم. او را صدا زدم و گفتم: «بیا بنشین، چیزی نیست. بابات اونجا کاری نداشت که برود. نگران نباش.» ☕️ همسرم نشست سر میز، استکان را برمی داشت ولی دوباره می‌گذاشت روی میز و می‌رفت سر گوشی. تلفنش هم دائم زنگ می‌خورد؛ چون تا این خبرها می‌رسید، همه اقوام به اولین کسی که زنگ می‌زدند و حال عمو را جویا می شدند، ایشان بود. همسرم هم جواب تماس ها را نمی‌داد و از من هم می‌خواست که جواب ندهم. 📞 چند دقیقه بعد مادرش تماس گرفتند. من جواب دادم. با لحنى مضطرب گفتند: «مهدی هست؟» گفتم: «بله» و گوشی را به همسرم دادم. صحبت‌هایی با هم کردند و احتمال دادند که شهادت عمو اتفاق افتاده است. 🥀 یکهو همسرم رفت سر گوشی‌اش و گفت: «اومد بالا! اسمش اومد بالا!» رنگش مثل گچ سفید شده بود. گفتم «چی؟» هیچی نمی گفت! گوشی را از دستش گرفتم و گفتم: «چی رو میگی؟» نگاه کردم و دیدم اسرائیل تأیید کرده که عمو را زدند؛ و سایت‌های خبری‌شان نوشته‌اند که ما محمدرضا زاهدی را زدیم. 😱 یک لحظه هاج و واج ماندم و گفتم نه، این‌ها الکی است. این‌ها به دروغ این را می گویند. تلویزیون را روشن کردیم. دیدیم که شبکه خبر مدام زیرنویس می‌کند که کنسولگری ایران را در سوریه زده‌اند؛ ولی هیچ اسمی از شهدا و یا مجروحین نبود. به همسرم گفتم: «ببین! اگر خبری بود، تلویزیون تا الان گفته بود.» 🍲 نشستیم سر سفره و برای پسرم خودم و همسرم غذا کشیدم و منتظر شدم ایشان بیاید؛ چون تا نمی‌آمد من شروع به خوردن نمی‌کردم. به یکباره دیدیم که شبکه خبر زیرنویس کرد: «از مستشاران ایرانی سردار محمدرضا زاهدی در این حمله به شهادت رسید.» 😨 😭 مات و مبهوت ماندیم، شروع کردیم به گریه کردن. محمد علی را که به پهنای صورت اشک می‌ریخت بغل کردم؛ تا آن روز ندیده بودم که این طور گریه کند. کمی که آرام شدیم به همسرم گفتم: «مادرت! فقط مادرت! پاشو زود برویم پیش مادرت.» راه افتادیم و به منزل مادربزرگ همسرم رفتیم. وقتی رسیدیم، دختر عمویم را دیدم که جلوی در ایستاده است و بعضی از اقوام در حال رفت و آمد بودند. وارد که شدیم حال مادر بزرگ همسرم خیلی بد بود و به شدت گریه می‌کرد. مادر شوهرم نیز شوکه شده بودند. زن عمو گفتند: «من باید همین الان به خانه بروم.» 📲 در گروه خانوادگی پیام دادم که همه به منزل عمو بیایند. کمی بعد از رسیدن‌مان همه اقوام آمدند. 🌹 زن عمو اول که خبر را شنیده بودند، باورشان نشده بود که همسرشان شهید شده است. تا یکی از دوستانی که با عمو رفت و آمد خانوادگی داشتند و در نزدیکی منزل عمو هم زندگی می‌کردند، تماس گرفتند و با گریه از شهادت عمو گفتند. دیگر همه مطمئن شدیم که عمو به آرزویش رسیده است. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: عروس شهید زاهدی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💠 فتح الفتوح 4⃣ #قسمت_چهارم در این مسیر، آقای زاهدی اولین شهید نبوده و آخری هم نخواهد بود 🚀 وعده صا
💠 فتح الفتوح 5⃣ ترور شهید زاهدی، از سر استیصال رژیم صهیونسیتی بود 📷 تصویری از شهید زاهدی، شهید حجازی، سردار شمشیری و شهید کاظمی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💠 فتح الفتوح 5⃣ #قسمت_پنجم ترور شهید زاهدی، از سر استیصال رژیم صهیونسیتی بود 📷 تصویری از شهید زاهدی
💠 فتح الفتوح 5⃣ ترور شهید زاهدی، از سر استیصال رژیم صهیونسیتی بود 🌷 دیوانه‌ای بین مرگ و زندگی: ممکن است بحثی پیش بیاید که رژیم صهیونیستی، آقای زاهدی را قبل‌تر هم می‌توانست ترور کند، چرا در این زمان این اتفاق افتاد؟ می‌توان گفت این‌ها بارها برای ترور اشخاص اقدام می‌کنند و خیلی مواقع به نتیجه نمی‌رسند؛ ولی رها نمی‌کنند. از طرفی پس از شکست‌های مکرر در جنگ‌های ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و اخیراً هم طوفان الاقصی، در استیصال شدیدی قرار گرفتند؛ حالتی بین مرگ و زندگی. 🔻 در دوره‌های قبل، سیلی محکمی در این حد نخورده بودند. آقا هم تعبیرشان این بود که طوفان الاقصی برایشان شکستی غیر قابل ترمیم بود. یعنی بالاترین ضربه را خوردند، به همین علت برای ادامه بقای‌شان بالاترین و شدیدترین اقدامات را شروع کردند. ✈️ تا این زمان نشده بود که رژیم صهیونیستی جایی به اسم سرزمین جمهوری اسلامی ایران را بزند، مثلاً فرودگاه دمشق را می‌زدند. را در دمشق زدند، را در زینبیه زدند، را در دمشق زدند. ⛔️ تا قبل از طوفان الاقصى استیصال‌شان تا این حد نبوده که مکانی دیپلماتیک را که متعلق به خاک آن کشور است، بزنند. پیداست که در اوج درماندگی هستند و دیگر هیچ چیز برایشان مهم نیست. تصور هم نمی کردند خون شهدا این قدر جوشش ایجاد کند که هم افکار عمومی جهان، هم مسلمانان و هم جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که رژیم صهیونیستی دیگر وارد خط قرمز شده و باید سیلی محکمی بخورد. ⏪ ادامه دارد ... ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار علی شمشیری 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💞 محبوب من، به آرزویش رسید 4️⃣ #قسمت_چهارم «مشغول جمع آوری غنائم نشد و با جان و مالش برای اسلام جنگ
💞 محبوب من، به آرزویش رسید | شهید محمدرضا زاهدی در کلام خواهر گرامی‌شان 5⃣ (قسمت آخر) «حتی الان هم با این که پیکرش را دیده‌ایم، اما رفتنش هنوز باورمان نمی‌شود.» 📷 تصویری از شهید زاهدی در جمع خانواده 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💞 محبوب من، به آرزویش رسید | شهید محمدرضا زاهدی در کلام خواهر گرامی‌شان 5⃣ #قسمت_پنجم (قسمت آخر) «ح
💞 محبوب من، به آرزویش رسید 5⃣ (قسمت آخر) «حتی الان هم با این که پیکرش را دیده‌ایم، اما رفتنش هنوز باورمان نمی‌شود.» ☎️ تماس‌های کوتاه: ایشان مرا درک می‌کرد و به من توجه داشت. یک بار که تماس گرفته بود گفت: «خواهر! خیلی به یادت بودم و بسیار دعایت کردم.» من بسیار خوشحال شدم. تعجب کرده بودم که چه شده او با خود من تماس گرفته؟! چون کمتر پیش می‌آمد مستقیم با من تماس بگیرد. 📞 بار آخری که تماس گرفت، چند روز قبل از آمدنش به اصفهان بود. او بلافاصله پس از احوال پرسی سفارش‌هایی به من کرد. با توجه به این که همیشه خودشان از این لحاظ که به واسطه او خطری متوجه دیگران شود، نسبت به مسائل امنیتی دقت داشت، مدام نگران بودم و صحبت را کوتاه می‌کردم. الان غبطه می‌خورم و دلم می‌سوزد که آن موقع نگذاشتم زیاد صحبت کند، در حالی که داشتند بسیار آرام و بدون دغدغه صحبت می‌کردند. 🌹 خبر شهادت: بچه‌های من بسیار او را دوست داشتند و ایشان هم به خاطر سیادت بچه‌ها احترام خاصی به آن‌ها و پدرشان می‌گذاشت. یکی از پسرانم به نام آقا محمد، ابراز محبت زیادتری نسبت به دایی علی‌اش داشت. حتی در کودکی از شدت علاقه‌اش، به او می‌گفت دایی جون خوشگله. 💠 نزدیک افطار بود و ما در خانه بودیم. بچه‌ها خبر را شنیده بودند و به دنبال قطعیت موضوع بودند. گوشی‌شان مدام زنگ می‌خورد. محمد آقا چندین بار به من اصرار کرد که تلویزیون را روشن کنم. تلویزیون خبر حمله به کنسولگری را بدون اشاره به اسامی شهدا اعلام می‌کرد. 🌺 بچه‌ها نام یکی از آشنایان را آوردند که شاید شهید شده باشد. گفتم چه فرقی می‌کند که چه کسی شهید شده باشد؟ هر کسی باشد ما ناراحت می‌شویم و لازم نیست تلویزیون روشن باشد. 🔸 همسرم مسجد بود. وقتی برگشت دیدم خیلی برافروخته و پریشان هست. احساس می‌کردم که می‌خواهد چیزی به من بگوید. داشتیم افطار می‌کردیم که تلفن خانه زنگ خورد. پسرم آقا سید سجاد از تهران بود. تا گوشی را گرفتم، گفت: «مِّنَ ٱلمُؤمِنِينَ رِجَالࣱ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيهِۖ فَمِنهُم مَّن قَضَىٰ نَحبَهُۥ وَ مِنهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبدِيلاً» 😭 تا آیه را شنیدم، متوجه شدم چه اتفاقی افتاده گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد. فکر می‌کنم ایشان برای ما دعا کرده که بتوانیم این داغ را تحمل کنیم. حتی الان هم با این که پیکرش را دیده‌ایم اما رفتنش هنوز باورمان نمی شود. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: خواهر گرامی شهید 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی