📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹️امروز؛ صفحه صد و هشتاد و هفت قرآن کریم
سوره مبارکه توبه
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
صفحه ۱۸۷.mp3
5.23M
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹️صفحه صد و هشتاد و هفت قرآن کریم، سوره مبارکه توبه
با صدای محمد حسین سعیدیان بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید.
منبع: نرمافزار طنین وحی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #ویراست
🔽 ️حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با دستاندرکاران کنگره ۲۴ هزار شهید استان اصفهان:
شهدای بزرگی که در راه اسلام و در راه استقلال این کشور (ایران) جان خود را فدا کردند ...
🌷 فهرستی طولانی و حدود ۱۰ درصد از همه شهدای کشور برای اصفهان و استان اصفهان هستند ...
🌹استان اصفهان با نسبت جمعیت کشور از همه استان ها بیشتر شهید داده است ...
آن چیزی که مهم است این است که این سلسله شهدا از دوران گذشته تا امروز ادامه داشته است.
🍂روزی شهید مدرس،
و در برههای شهید بهشتی،
و در برهه دیگری
شهید خرازی را
شهید همت را
شهید شهبازی را،
و در برههای دیگر
شهید کاظمی را داریم
و امروز
#شهید_زاهدی و شهید نیلفروشان ...
این شهادت در اصفهان مقطعی نیست بلکه در آن نهادینه شده است ...🌹
۱۴۰۳/۰۸/۲۱
🆔 https://virasty.com/Aref_Zahedi/1734463571692621579
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌺 روشنای خانه 4⃣ #قسمت_چهارم به دخترت بگو این عکس بابا بزرگته! 🌖 شب آخر هم هر دفعه که میپرسیدم عمو
🌺 روشنای خانه | شهید محمدرضا زاهدی در بیان عروسشان، خانم زاهدی (همسر آقا محمد مهدی)
5⃣ #قسمت_پنجم (قسمت آخر)
شبکه خبر، نام عمو را زیرنویس کرد.
📿 شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌺 روشنای خانه | شهید محمدرضا زاهدی در بیان عروسشان، خانم زاهدی (همسر آقا محمد مهدی) 5⃣ #قسمت_پنجم
🌺 روشنای خانه
5⃣ #قسمت_پنجم (قسمت آخر)
شبکه خبر، نام عمو را زیرنویس کرد.
🔺 من یک لحظه جا خوردم. گفتم: «خب بابا که به سوریه نمیرود، ایشان قرار است به لبنان برود. این قضیه هم مثل قضایای قبلی است، برای بابا نگران نباش.»
همسرم دائم راه میرفت و نگران بود. آن لحظه هم نمیخواست حرفی بزند، و رعایت حال من را می کرد؛ دائم سر گوشیهمراهش میرفت و تا دم اذان بیقرار بود.
📣 وقت افطار، آب جوش ریختم و خرما را بر سر سفره آوردم. او را صدا زدم و گفتم: «بیا بنشین، چیزی نیست. بابات اونجا کاری نداشت که برود. نگران نباش.»
☕️ همسرم نشست سر میز، استکان را برمی داشت ولی دوباره میگذاشت روی میز و میرفت سر گوشی. تلفنش هم دائم زنگ میخورد؛ چون تا این خبرها میرسید، همه اقوام به اولین کسی که زنگ میزدند و حال عمو را جویا می شدند، ایشان بود. همسرم هم جواب تماس ها را نمیداد و از من هم میخواست که جواب ندهم.
📞 چند دقیقه بعد مادرش تماس گرفتند. من جواب دادم. با لحنى مضطرب گفتند:
«مهدی هست؟»
گفتم: «بله» و گوشی را به همسرم دادم.
صحبتهایی با هم کردند و احتمال دادند که شهادت عمو اتفاق افتاده است.
🥀 یکهو همسرم رفت سر گوشیاش و گفت: «اومد بالا! اسمش اومد بالا!»
رنگش مثل گچ سفید شده بود.
گفتم «چی؟»
هیچی نمی گفت!
گوشی را از دستش گرفتم و گفتم: «چی رو میگی؟»
نگاه کردم و دیدم اسرائیل تأیید کرده که عمو را زدند؛ و سایتهای خبریشان نوشتهاند که ما محمدرضا زاهدی را زدیم.
😱 یک لحظه هاج و واج ماندم و گفتم نه، اینها الکی است. اینها به دروغ این را می گویند. تلویزیون را روشن کردیم. دیدیم که شبکه خبر مدام زیرنویس میکند که کنسولگری ایران را در سوریه زدهاند؛ ولی هیچ اسمی از شهدا و یا مجروحین نبود.
به همسرم گفتم: «ببین! اگر خبری بود، تلویزیون تا الان گفته بود.»
🍲 نشستیم سر سفره و برای پسرم خودم و همسرم غذا کشیدم و منتظر شدم ایشان بیاید؛ چون تا نمیآمد من شروع به خوردن نمیکردم. به یکباره دیدیم که شبکه خبر زیرنویس کرد: «از مستشاران ایرانی سردار محمدرضا زاهدی در این حمله به شهادت رسید.» 😨
😭 مات و مبهوت ماندیم، شروع کردیم به گریه کردن. محمد علی را که به پهنای صورت اشک میریخت بغل کردم؛ تا آن روز ندیده بودم که این طور گریه کند.
کمی که آرام شدیم به همسرم گفتم: «مادرت! فقط مادرت! پاشو زود برویم پیش مادرت.»
راه افتادیم و به منزل مادربزرگ همسرم رفتیم. وقتی رسیدیم، دختر عمویم را دیدم که جلوی در ایستاده است و بعضی از اقوام در حال رفت و آمد بودند.
وارد که شدیم حال مادر بزرگ همسرم خیلی بد بود و به شدت گریه میکرد. مادر شوهرم نیز شوکه شده بودند. زن عمو گفتند: «من باید همین الان به خانه بروم.»
📲 در گروه خانوادگی پیام دادم که همه به منزل عمو بیایند. کمی بعد از رسیدنمان همه اقوام آمدند.
🌹 زن عمو اول که خبر را شنیده بودند، باورشان نشده بود که همسرشان شهید شده است. تا یکی از دوستانی که با عمو رفت و آمد خانوادگی داشتند و در نزدیکی منزل عمو هم زندگی میکردند، تماس گرفتند و با گریه از شهادت عمو گفتند. دیگر همه مطمئن شدیم که عمو به آرزویش رسیده است.
✍🏻 برگفته از #ماهنامه_فکه
🎙 راوی: عروس شهید زاهدی
📿 شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹️امروز؛ صفحه صد و هشتاد و هشت قرآن کریم
سوره مبارکه توبه
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
صفحه ۱۸۸.mp3
2.29M
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹️صفحه صد و هشتاد و هشت قرآن کریم، سوره مبارکه توبه
با صدای محمد حسین سعیدیان بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید.
منبع: نرمافزار طنین وحی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💠 فتح الفتوح | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار علی شمشیری
📝 گفتوگوی خانم #فاطمه_افضلی با سردار #علی_شمشیری، مشاور رئیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، در مورد شهید زاهدی که در شماره ۲۵۳ ماهنامه فرهنگی، اجتماعی سیاسی فکه منتشر شده است.
📷 تصویری از شهید زاهدی، شهید حجازی و سردار شمشیری در کنار یکدیگر
📿 شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💠 فتح الفتوح | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار علی شمشیری 📝 گفتوگوی خانم #فاطمه_افضلی با سردار #
💠 فتح الفتوح
1⃣ #قسمت_اول
پرشور، کم سن و سال و با انگیزه بالا برای اعزام به کردستان
🔸 ما در ابتدای پیروزی انقلاب، خودمان حیران بودیم که کجا مشغول کار شویم. به ویژه در انتخاب بین نهادهای انقلابی مانده بودیم. با یکی از بزرگان مشورت کردیم و ایشان به افرادی مثل ما، آقای حجازی ، #شهید_افشار و ... توصیه کردند تا وارد مجموعه سپاه و به ویژه بخش آموزش و تربیت نیرو شویم. به این ترتیب ما رسماً از فروردین ۱۳۵۸ عضو سپاه شدیم.
♨️ درگیریهای کردستان شروع شده بود و مشغول گزینش برای اعزام از بین نیروهای داوطلب بودیم. اکیپ اول از داوطلبین آموزش دیدند و با سرلشکر صفوی از فرودگاه قدیم اصفهان، به کردستان اعزام شدند. ثبت نام گروه دوم را شروع کردیم و در این گروه از ثبت نامیها، خیلی از بچه هایی که بعداً شاخص شدند، آمدند؛ مثل آقای #زاهدی.
این عزیزان برای ثبت نام و مصاحبه و تشکیل پرونده به مسجد انقلاب آمدند.
🌱 همگی بچه هایی پرشور، کم سن و سال و با انگیزه های خیلی بالا بودند. با شور و نشاط و تحرک فوقالعاده آمدند و ثبت نام شدند.
مراحل گزینششان طی شد و آموزش دیدند. آن موقع به دلیل ضرورت، طول آموزشی ۱۵ روز بود؛ اما شبانه روزی. هم آموزش عقیدتی بود، هم آموزشهای نظامی.
♻️ بعد از آموزش، این جمع ابتدا به تهران اعزام شدند. چندین روز طول کشید تا توانستیم در تهران مسلح شویم. در نهایت حدود ۱۶۴ اسلحه ژ۳ از پادگان عباس آباد گرفتیم و بچهها در پادگان ولیعصر برای اعزام به کردستان مستقر شدند.
🔺 همان روزهایی که منتظر گرفتن اسلحه بودیم، کار آموزشی اعتقادی و تبیین هم انجام شد. #شهید_خرازی، و شهید کوهرنگیها که مسئول اطلاعات شهید خرازی بود هم در کرمانشاه به گروه ما ملحق شدند. از دیگر افراد شاخص آن گروه #شهید_موحد و هم چنین آقای عسکری بودند، که اکنون در ستاد عتبات اصفهان است.
🚍 در تهران که مسلح شدیم، به کرمانشاه رفتیم. به علت این که جاده کرمانشاه به سنندج دست ضد انقلاب بود حدود پنج، شش روز در کرمانشاه ماندیم و بعد با هواپیمای C۱۳۰ به سنندج رفتیم. اتفاقاً همان روز اول هم که هواپیما در فرودگاه سنندج نشست، ضد انقلاب حمله کرد و یکی، دو تا از بچه ها در فرودگاه شهید شدند، ولی بقیه در سنندج مستقر شدند و به همراه گروه اعزامی قبلی، مراحل آزادسازی سنندج را تحت عنوان گروه ضربت آغاز کردند.
🔹 این عزیزان در سنندج بودند تا زمانی که در جنوب درگیری شروع شد و نهایتاً به جنوب رفتند و در منطقه سلمانیه دارخوین و محمدیه مستقر شدند.
⏪ ادامه دارد ...
✍🏻 برگفته از #ماهنامه_فکه
🎙 راوی: سردار علی شمشیری
📿 شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی