eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
855 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
بمیرم برای دل مادر و پدر شهدا به خصوص اونایی که آرزوی دامادی بچشون به دلشون موند 😭
پنجه بر زلفِ سیاهت زده دشمن نکند کعبه‌یِ رویِ تو هم فکر حجر داشتن است
پیشِ این لشکر فاسق که فقط میخندند بدترین حال همین دیده‌یِ تر داشتن است 😭😭😭 یا رقیه جان
مصور 😭😭😭😭😭 پدر در معراج شهدا
به یاد شهید محسن حججی
#روضه مصور 😭😭😭😭😭 پدر #شهید_نوید_صفری_طلابری در معراج شهدا
پدر نوید میگه : این عکس را پسربزرگم انداخت. ما رفته بودیم معراج شهدا برای شناسایی نوید. فکر کنم هشتم آذر بود. من وقتی به نوید رسیدم دیگر طاقت نیاوردم. همانجا دویدم و نوید را در آغوش گرفتم. بچه‌ام بود دیگر. دلم برایش تنگ شده بود. 😭😭😭😭😭 می‌دانستم زندگی با نوید خواب و خیالی بود که دیگر تکرار نمی‌شود. به خاطر همین محکم در آغوشش گرفتم و گریه کردم....
داغ تو خاصیتش دردِ کمر داشتن است 😔😭😭😭😭😭
💔مادر نبوده ای که بدانی ؛ آتش به جان دلتنگ می‌‌زند... پ.ن : شاید مامان نوید میگه روی ماهتم ندیدم وقتی اومدی.. نتونستم پسر نازنینم ببوسمت.😭😭😭😭 وای مادر وای مادر
نوید تازه عقد کرده بود، قرار بود وقتی برگشت رخت دامادی به تن کنه... اما خدا خریدش برای خودش... آقا امام حسین برد پیش علی اکبرش💔
🌱 این‏طور بود که علی اکبر به میدان رفت. مورخین اجماع دارند که جناب علی اکبر با شهامت و از جان گذشتگی بی‌نظیری مبارزه کرد. بعد از آن که مقدار زیادی مبارزه کرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش- که این جزء معمای تاریخ است که مقصود چه بوده و برای چه آمده است؟- گفت: پدرجان‏ «الْعَطَش»! تشنگی دارد مرا میکشد، سنگینی این اسلحه مرا خیلی خسته کرده است، اگر جرعه ‏ای آب به کام من برسد نیرو می‌گیرم و باز حمله می‌کنم. این سخن جان اباعبدالله را آتش می‌زند، می‌گوید: پسر جان! ببین دهان من از دهان تو خشکتر است، ولی من به تو وعده می‌دهم که از دست جدّت پیغمبر آب خواهی نوشید. این جوان می‌رود به میدان و باز مبارزه می‌کند. مردی است به نام حمیدبن مسلم که به اصطلاح راوی حدیث است، مثل یک خبرنگار در صحرای کربلا بوده است. البته در جنگ شرکت نداشته ولی اغلب قضایا را او نقل کرده است. می‌گوید: کنار مردی بودم. وقتی علی اکبر حمله می‌کرد، همه از جلوی او فرار می‌کردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعی بود، گفت: قسم می‌خورم اگر این جوان از نزدیک من عبور کند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت. من به او گفتم: تو چکار داری، بگذار بالأخره او را خواهند کشت. گفت: خیر. علی اکبر که آمد از نزدیک او بگذرد، این مرد او را غافلگیر کرد و با نیزه محکمی آنچنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمی‌توانست تعادل خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: «یا ابَتاه! هذا جَدّی رَسولُ الله» پدر جان! الآن دارم جدّ خودم را به چشم دل می‌بینم و شربت آب می‏نوشم. 😭😭😭 اسب، جناب علی اکبر را در میان لشکر دشمن برد، اسبی که در واقع دیگر اسب سوار نداشت. رفت در میان مردم. اینجاست که جمله عجیبی نوشته‌اند: «فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الی‏ عَسْکرِ الْأعْداءِ فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ ارْباً ارْباً»
به یاد شهید محسن حججی
🌱 این‏طور بود که علی اکبر به میدان رفت. مورخین اجماع دارند که جناب علی اکبر با شهامت و از جان گذشتگ
می دونید استاد سید حسین مومنی چی میگه در مورد ارباً اربا : اربا اربا رو عرب به قطعه قطعه شدن منظم میگن😭😭😭😭😭
بمیرم برای دل امام حسین...
تو نبودی ای بابا بد کشتنم... تو نبودی ای بابا کم شد تنم... دست و پا جلو چشمِ تو میزدم... آه....mp3
12.67M
تو نبودی ای بابا بد کشتنم... تو نبودی ای بابا کم شد تنم... دست و پا جلو چشمِ تو میزدم... آه... 🎙محمدرضا طاهری و علی اکبرش حسین طاهری یا (ع) @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ▪️🍃
azomalbala-farahmand.mp3
1.5M
مرادریاب، مرا دریاب، مرادریاب همین ساعت، همین ساعت، همین ساعت الان، الان، الان ای خدا ای مهربانترین مهربانان به حق محمد و آل پاکیزه‌اش 🍎 با نوای استاد فرهمند
برادر در آرزوی شهادت، حرم مطهر امام رضا علیه السلام دعا گوی شما مومنین و مسلمین عزیز و همه آرزومندان و مشتاقان زیارت امام رضا علیه السلام بودند. قبول باشه🌹
التماس دعا... قبول باشه از همگی دوستان
شبتون حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح و روزتون حسینی🌷
❤️🍃 وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ  و آنگاه كه ستارگان پراكنده شوند. 🍇آیه ۲، سوره انفطار 🎁هدیه به @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
☺️به قول امروزی ها، حاجی خیلی «فدایی» داشت. 🚶‍♂بچه ها صف کشیده بودند جلوی بیمارستان و سر اهدای کلیه به حاجی، جر و بحث می کردند. هرکسی می خواست قرعه به نام او بیفتد. بچه ها سر از پا نمی شناختند. هر لحظه به تعداد بچه ها اضافه می شد. ⏳لحظه شماری می کردند برای اهدای کلیه.  اما هر کاری کردند حاجی زیر بار نرفت و  گفت : «من شرعاً راضی نیستم که شما جان خودتان را به خطر بیندازید و به من کلیه بدهید. هرچه خدا بخواهد، همان می شود.» 🍎 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
شب هشتم محرم ۹۹ - میدان امام حسین (ع).mp3
8.13M
روایت نحوه شهادت و پیدا شدن پیکرش 🎙استاد سید حسین مومنی ▪️شب هشتم - میدان (ع) ۹۹.۰۶.۰۶ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
حاج قاسم دستت اما حکایتی دارد...😭💔 یا (ع) @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
به یادتونم عزیزان شهدا هیئت عاشوراییان https://rubika.ir/ashoraeian_net