🍁❤️🍁❤️🍂
❤️🍂
🍂
#تویی_که_دیگر_ندارمت
🔹روز قبل از اعزامش با مشکل #پاسپورت مواجه شد. تقدیر به گونه ای بود که به خاطر پسوند فامیلیمان یکی از همشهریهایمان در سفارت او را شناخته بود و یک روزه مشکل پاسپورت را حل کرد. در نهایت به عنوان مسئول #آموزش چک و خنثی به #سوریه اعزام شد. خودم تا ماشین به بدرقه اش رفتم.
🍃مدتی پس از اعزامش به مدت دو روز برای انجام ماموریتی به تهران برگشت. در آن دو روز، شب اول ساعت ۱۲ شب به منزلمان آمد. شرایط #سوریه را میپرسیدیم و پاسخ های سر بالا میداد.
😊میگفت "ما در یک هتل مستقر هستیم. وضعیت غذایی مناسبی داریم."
🍃🌼از مادرش هم خواست تا آن شب برایش کوکو سبزی درست کند. شب بعد را هم در منزل پدر #همسرش گذراند.
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_امین_کریمی به روایت پدرمعزز
🍃🌸قسمت هفتم
rajanews
defapress
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍂
❤️🍂
🍁❤️🍁❤️🍂
❤️🍃
میگویند اگر میخواهی خلق و خوی کسی را بدانی به #دوستانش نگاه کن...
یکی از چیزهایی که #شهید اگر در اطرافیان می دید سعی میکرد از آنها فاصله بگیرد وخیلی از این #اخلاق دوری می کرد.
روحیه #تکبر، خود برتر بینی و به نوعی من، من، کردن و ازخود #تعریف کردن بود؛ اسمش را گذاشته بود #ادابازی ... و خودش هم خیلی ملاحظه می کرد این طور نباشه
یادم نمیره
اولین روزهای #آشنایی؛
هر فرد در روز #خواستگاری سعی می کنه هرچه خوبی داره را رو کنه، اما اون اصلا هیچ از خودش تعریف نکرد و تنها از سختی های #شغل اش گفت
تازه بعدها خود من هم به طور اتفاقی می فهمیدم که چه #آموزش هایی را دیده یا چه #تخصص هایی را بلده.
اینقدر #فراری از مطرح شدن و توچشم اومدن بود که با وجود 3 سال حضور مداوم و به طور مرتب در جبهه های #سوریه؛ هیچ وقت به کسی نگفت؛
حتی پدر ومادر من تا قبل از آخرین #ماموریت که ختم به #شهادت شد مطلع نبودند.
از من هم خواسته بود به خاطر #حساسیت شغلی، به کسی نگویم اما من می دانستم که بیشتر از آن به خاطر همین منش و اخلاقش است که بدش می آمد از خودش تعریف کند.
#روایت_همسر_شهید
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_حمیدرضا_بابُ_الخانی
✍برداشت از پیج رسمی شهید
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃