🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💫 در خدمت #جانباز گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم...
⏮ ادامه ی خاطره
اما بعد از اقامه نماز صبح ناگهان سردار سرلشکر #شهید_علی_قمی_شتابان بچهها رو در محوطه جمع کرد و فرمودند که باید به شهر بوکان برویم؛ چون ضدانقلاب با تمام قدرت برای تلافی شکستش در سد شهر بوکام را تحت اشغال خود درآورده است و هم اکنون سپاه و بخشداری و تحت محاصره هستند.
👤 هر کدام چند عدد نارنجک دستی و نارنجک تفنگی و دویست گلوله رو به همراه خود بیاورد.
🌹 ما رو بگو دل تو دل نداشتیم از اینکه با نیروهای ضدانقلاب درگیر میشویم، همه بچهها با یک روحیه وصف ناپذیر سوار خودروها میشدند.
بنده چون خدمه دوشکا بودم به همراه سه نفر کمک خدمه آماده حرکت شدیم، حدود یک ساعتی تا شهر بوکان طول کشید تا اینکه به شهر رسیدیم.
⏰ وقتی وارد شهر شدیم، شهر بسیار خلوت و بدون رفت و آمد بود. قسمت غربی شهر بدست ضدانقلاب تصرف شده بود.
بلافاصله در پشتبامها مستقر شدیم. از سویی شهیدقمی دستور داد که نگذارید کسی وارد و خارج کوچه شود.
بنده روی پشتبامی مستقر شدم، ابتدا خبری از تیراندازی نبود و تقریبا شهر آرام بود. بعد از چند دقیقه تیراندازی از سوی ضدانقلابها شروع شد.
بنده هم پشت چند لوله سیمانی که لوله بخاری بود پناه گرفتم.
⚠️ اما ناگهان لوله سیمانی خورد و خمیر
شد و فهمیدم که زیر دید آنها قرار دارم. من هم سریع مواضع خودم رو تغییر دادم و رفتم رو یک تراس که دیوار مانندی حدود یک متر ارتفاع داشت پناه و سنگر گرفتم....
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔹 قسمت دوم (2)
✉️ ارسالی از رزمنده و #جانباز_شیمیایی عزیز و گرامی جناب آقای #یدالله_نویدی_مقدم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹