eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
153 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خدمت بزرگواران کانال لطفا تک به تک پی وی نیایید سوال بپرسید ما برای کتاب سه دقیقه در قیامت از ناشر اجازه گرفتیم یاعلی مدد
تسنیم: از همان آخرین مکالمه برایمان بگویید. شب هشتم محرم چه گفتید و چه شنیدید؟ یکی از دوستان او خواب حضرت زهرا(سلام الله علیها) را دیده بود. حضرت به او گفته بودند: «مرحله اول عملیات را شما پشت سر بگذارید، بعد از آن با من». مصطفی همین خواب را با آب و تاب برایم تعریف کرد.گفتم حس خوبی به این عملیاتی که می‌خواهد برود ندارم؛ او به من گفت: «قرار نشد که نگران باشی چون خود بی بی فرمانده ما هستند». تسنیم: هیچ وقت در این دو یا سه سال این حس را نداشتید؟ استرس که همیشه داشتم اما اینکه بخواهم نسبت به موضوعی اینهمه ترس و دلهره داشته باشم نبود. تسنیم: ولی باز هم خداحافظی نکردید؟ آخرین بار خداحافظی کردم. آخرین بار کاری را که از من خواست برایش انجام دادم. آنموقع در سوریه بودیم و از من خواست ساکش را آماده کنم و او را از زیر قرآن رد کنم. تسنیم: هیچ وقت این کار را نکرده بودید؟ نه. فقط همان یک بار که در سوریه از او جدا شدم اینکار را بخواست خودش انجام دادم. از صبح تاسوعا دلهره داشتم تسنیم: چه زمانی متوجه شدید که مصطفی به شهادت رسیده است؟ روز تاسوعا. من از صبح تاسوعا خیلی دلهره داشتم. سعی کردم که خودم را مشغول کارهای دیگر کنم اما نشد. از صبح که بیدار شدم می‌خواستم به یکی از مسئولینش پیغام بدهم و خبری از مصطفی بگیرم اما ترسیدم که اگر بگویند «آخرین بار کی از ایشان خبر داشتی؟» و من بگویم «دیشب»، خنده‌دار باشد. تا ساعت 4 و 5 به آن مسئول پیامی نفرستادم. اگر یک زمانی خبری نداشتم و پیام می فرستادم سریع جواب من را می‌دادند. آن روز من از ساعت 4 به ایشان پیام دادم. ایشان پیام را دیدند و تا ساعت 5 جواب ندادند. وقتی من دیدم ایشان جواب نمی‌دهند مطمئن شدم که یک اتفاقی برای مصطفی افتاده است. خودم را مشغول کردم و پیش خودم گفتم که لابد مجروح شده است. باز گفتم نه، ا گر مصطفی مجروح شده بود به من می‌گفتند. دیگر یک جورهایی اطمینان قلبی پیدا کردم که مصطفی بشهادت رسیده است. به مصطفی دل نبستم که بعد از مدتی بخواهم دل بکنم تسنیم: توانستید از مصطفی دل بکنید؟ نه. به مصطفی دل نبستم که بعد از مدتی بخواهم دل بکنم؛ دل بستم که دلبستگی‌ام همیشگی باشد. تسنیم: شما یک سخنرانی عجیب و غریب در مراسم تشییع پیکر مصطفی کردید. گفتید که جلوی حضرت زهرا(سلام الله علیها) روسفید شدید و گفتید که از مقلد خمینی غیر از این انتظاری نمی‌رود. من از مصطفی غیر از این انتظار نداشتم. مصطفی اصلا برای زمین و زندگی زمینی نبود. دارد... @shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ همه باهم دعای فرج به نیت فرج مولامون 🤲 هرکس هر کانالی هر گروهی داره اصن هر رفیقی که دوسش داره اینو براش بفرسته... @shahid_mostafasadrzadeh
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام (ره ) تعریف می کنند: بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم میخونی؟ گفتم:دخترم روز و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟  چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.  سر خم کردم و  وارد ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت عرضه کردم دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام  (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا" به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت ، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم  به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....  آسید علی اکبر ما از تو گله داریم! گفتم :بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای، من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس با و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. کتاب خاطرات مرحوم کوثری (ره) @shahid_mostafasadrzadeh
هدایت شده از علیرضا پناهیان
اعلام برنامه ویژه 🔻 امام باقر(ع): 👈🏻 اگر نمی‌توانید عاشورا به کربلا بروید، به صحرا یا پشت بام بروید. ◼️ تاسوعا و عاشورا در صحرا 🔻سخنران: علیرضا پناهیان 🔻مداحی: حنیف طاهری، محمدحسین پویانفر 🔸تاسوعا و عاشورا؛ ساعت ۱۴:۳۰ 🔸بهشت زهرا(س)، قطعه ۴۰، روبروی ایستگاه صلواتی ولی امر @Panahian_ir
‏سیاهپوش کردن شهر و سیاهی محرم زدن، لیاقت می‌خواد. زیادم به اینا که گفتن وظیفه ما نبوده، خرده نگیرید. یکی از علما می‌گفت علامه طباطبایی (ره) می‌فرمودن این سیاهی‌ها روز قیامت شما رو شفاعت می‌کنن. ✍ احمدرضا بیضایی @shahid_mostafasadrzadeh
❣🌸 🔅سُوسُوا إِیمَانَکُمْ بِالصَّدَقَهِ 💠«ایمانتان را با صدقه حفظ کنید 📚 ۱۴۶ @shahid_mostafasadrzadeh
❣📝 معتقدین به ظهور ولیّ‌عصر و وجود ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) هیچ‌گاه دچار ناامیدی و یأس نمیشوند، و میدانند که قطعاً این خورشید طلوع خواهد کرد و این تاریکی‌ها و این سیاهی‌ها را برطرف خواهد کرد. @shahid_mostafasadrzadeh
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 انتخاب یعنی رنج! 🔻چرا رنج در حیات بشر وجود دارد؟ @shahid_mostafasadrzadeh
مصطفی، فرزندم را نذر عمویم عباس کردم و مصطفی روز نهم محرم نذر مادرش را با خونش به جا آورد. 😭 ◾️ @shahid_mostafasadrzadeh