eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
153 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️چرا گناه می‌کنیم؟! 💢🔹🔵👇🔸🔴 ... چرا ما سر نماز به جای الله‌اکبر نمیگیم الله الرحمن؟!! آیا بهتر نبود بگیم خدای مهربان؟؟ 🤔 دلها بیشتر جذب نمی‌شد به نماز؟! ❗️🙇‍♂️ تا میایم سر نماز: الله اکبر چرا از کبریایی خدا حرف میزنیم؟! دیدید وقتی مداحان و ذاکران اهل بیت دعا می‌خونن از مهربونی خدا میگن ما هم گریه می‌کنیم... درسته؟! 😐خب حاج آقا برای نماز هم شما بیاید طرفندی به کار ببرید به جای الله اکبر بگیم الله الرحمن! بعد گریه کنیم بگیم خدایا عزیزدلمی😘 💢⛔️💢 😐حاج آقا آخه نمیشه اینجوری با خدا عشق بازی کنیم! آخه کبریایی خدا که نمیشه باهاش حال کرد! نمیشه باهاش اشک ریخت؟! ✅ چرا اینقدر میگیم ؟ ❓چرا نماز پر است از عظمت الهی؟ ❓چرا در مقابل کبریایی خدا ما همیشه سر به تربت و خاک می‌گذاریم؟ ❓چرا در هر رکعت یه رکوع داریم و دو سجده ؟ برای اینکه نماز میخواد یه چیزی به ما یاد بده عین پادگان! 👇👇👇 وقتی یه فرمانده‌ای نیاز داره عظمتش تو دل سرباز بنشینه نمیاد بگه: آقای سرباز من برات یه ماشین می‌خرم! خوب حرف من رو گوش بدیا!! 😊🙇‍♂️💂‍♂️ مثلا ببرنش پادگان یه ماه دوره‌ی آموزشی هی نخود و کشمش بریزن تو دامن سرباز ! فرمانده بگه عزیزدلم امروزم یه قاقالی‌لی دیگه برات خریدم!!! 😉 فقط وقتی جنگ پیش اومد، درنری ها! ❓❗️❗️❓ دستور منو گوش بدیا باشه؟! من اینجا تو رو تحویل می گیرم تو هم در میدان جنگ منو تحویل بگیریا..!!! ➖🔸👆❓ ⁉️خب به نظرتون همچین آدمی به حرف فرماندش گوش میده؟! همچین بنده‌ای به حرف خدا گوش میده؟ ✅بازم میگم: اگه میخواید براتون باشه سعی کنید با نماز عظمت خدا رو تو دلتون قرار بدید. 🔅براتون خیلی مهم باشه که نماز رو بخونید.
شهید مصطفی صدرزاده
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 9⃣1⃣ #قسمت_نوزدهم ⭐️گفتند همه رفقای شما سالم هستند. تعجب کردم، پس منظور از این
📚 0⃣2⃣ ✅شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود. گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر دعای همسر و دختری که در راه داری شفاعت شدی. به همسرم گفتم این هم یک نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این ماجراها صحیح بوده.. 🍂 در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد. تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن وادی ترس شدیدی در من ایجاد می کرد و تا چند سال من را اذیت می‌کرد ترس از حضور در قبرستان بود. من صداهای وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود. 🌴اما این مسئله در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد. اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا، میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم. 💢به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقت‌های اضافه هستم. اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمی‌شود 🔆 یقین داشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است. اما در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور این حرف را ثابت می کردم. به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک شهید را که تا مدتی بعد به محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم. 💥احساس عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به ملاقات خدا میرفت میدیدم. اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟ چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند می توانند ثبت نام کنند. 💐 جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را می‌کردم همگی ثبت‌نام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم. مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم. هیچ علاقه‌ای به حضور در دنیا نداشتم 🍃 مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم. کارهایی را انجام دادم وصیتنامه و هر کاری که فکر می‌کردم باید جبران کنم انجام دادم. آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد... ... @shahid_mostafasadrzadeh
✅ سری آخر که مصطفی مجروح شد ، تعریف کرد برام و گفت که بعد از شهادتم بگو که چی شده بود واسه بعدیا... 🔹گفت به ما یه سری نیرو دادن گفتن برید به یه جایی حمله کنید، یه سری نیرو هم قرار بود از یه جای دیگه بیان ، که دو طرف بیان قیچی کنن دشمن رو .... گفت ما رفتیم ، ولی اونا نیومدن. و بعد از اون کلی حرف بهم زدن، اینو بگو که بدونید... من توی اون عملیات نهایت تلاش خودم رو کردم، ولی نشد. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
✅ سری آخر که مصطفی مجروح شد ، تعریف کرد برام و گفت که بعد از شهادتم بگو که چی شده بود واسه بعدیا... 🔹گفت به ما یه سری نیرو دادن گفتن برید به یه جایی حمله کنید، یه سری نیرو هم قرار بود از یه جای دیگه بیان ، که دو طرف بیان قیچی کنن دشمن رو .... گفت ما رفتیم ، ولی اونا نیومدن. و بعد از اون کلی حرف بهم زدن، اینو بگو که بدونید... من توی اون عملیات نهایت تلاش خودم رو کردم، ولی نشد. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh