eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
199 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹خاطره ای از سردار شهیدمدافع حرم حاج حسین علیخانی🌹 آنچنان روح بلند و بزرگی داشت که خیلی از کارهای مباحی را که ما با اکراه انجام میدهیم و یا هیچوقت دل و درون انجام آن را نداریم،در کمال آرامش روح و روان و با اشتیاق انجام میداد و این کارها را نه برای ریا بلکه برای درس دادن به دوستان صمیمی در جهت غلبه بر نفسانیات انجام میداد . به عنوان مثال یکی از این رفتارها گاها خوردن غذای نیم خورده دوستان همکار در محل کار بود ، در مقابل صحبت ما که «« شما چطور دلتان می آید این غذا را بخورید؟ »» ایشان میگفتند که دوستان همکار همه مؤمن هستند و هیچکدام هم بیماری واگیر ندارند پس بنده دلیلی برای کراهت در خوردن نمیبینم https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
قبل رفتن لحظه آخرمحکم بغلم کرد وگفت : ما که لایق نیستیم ولی اگر شهادت نصیبمان شد از ما فراموش نکنید هر وقت باران بارید بجای من زیر باران بخوانید شهید رضا بخشی https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
خاطرات شهید مصطفی صدرزاده @shahid_mostafasadrzadeh
راز عبور از سختی‌ها – سه درس طلایی از امام سجاد (ع)! تا حالا تو موقعیتی بودی که حس کنی هیچ راهی نداری؟ امام سجاد (ع) تو دعای ۵۴ صحیفه سجادیه سه راز فوق‌العاده برای عبور از سختی‌ها و رسیدن به آرامش رو فاش می‌کنن! 🚀 ۱. امید واقعی – هیچ مشکلی قفل نیست! یا خودش حل میشه، یا نگاه تو بهش تغییر می‌کنه! 💪 ۲. تاب‌آوری – سختی‌ها هیچ‌وقت به همون شدت باقی نمی‌مونن، تو قوی‌تری از چیزی که فکر می‌کنی! 🧩 ۳. پذیرش و معنا – وقتی رنجت یه معنای عمیق‌تر داشته باشه، دیگه تو رو از پا درنمیاره https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌷بسم رب الشهدا خاطرات مادر شهید  زمانی که  به دنیا آمد،بعد از چند روز مشکل پیدا کرد .بیمارستان بستری شد. بیمارستان رفتم .  در بخش نوزادان پشت در اتاق نشسته بود ،ازش پرسیدم: مصطفی  بهتره؟  گفت:  الحمدلله خیلی بهتر شده، ولی من نگران بودم . مصطفی متوجه نگرانی من شد. گفت : مامان اینقدر که نگران   هستی ؟ کمی هم برای  شدنش دعا کن .✅ بهش گفتم: نگران نباش ، قبل از اینکه شما به دنیا بیایی از  خواستم که اگر قرار است نسلی از من بوجود آید ، که در غیر راهت باشد اصلا بوجود نیاید . این  همیشگی ام بوده . بعد از چند دقیقه گفت:  چه دعای اساس‌ی کردی ، این دعای ریشه ای است ،خیلی . 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
🔸 دو سال پیش رفتم مشهد برا رفتن فاطمیون ( اون موقع انقدر تو زبونا نبود) ، رفتیم یه جایی گیر بیاریم که چند شبی اونجا باشیم واسه درست شدن کارامون (بماند چون ایرانی بودیم نزاشتن و ....) ، یکی از بچه ها افغانی که توی اینکارا بود ،گفت؛ می خوای مث سیدابراهیم بیای ؟ گفتم سید کیه ؟ زندس ؟ گفت نه چند روز پیش شهید شده ، برگشتم اصفهان به یکی از طلبه های افغانی که اصفهان درس می خوند گفتم می تونی شناسه افغانی برام درست کنی و افغانی یادم بدی ؟ گفت شناسه رو اره ولی زبون نه می خوام برم سوریه نیستم . گذشت و اخرای سال ۹۴ بود که با ابوعلی آشنا شدم ،گفت : از طریق بسیج پیگیر بشو نشد راهایی دیگه ... رو امتحان کن ، ما تو این چند وقت کلی با شهید سیدابراهیم اشنا شده بودیم ،فهمیدم ابوعلی رفیقْ شفیق سیدابراهیم بوده ، منم تا توانستم اذیت می کردم ابوعلی رو تا مثلا به خیال خودم ببینم شبیه سید هست یا نه ؟ توی مدت کمی که ارتباط داشتم با این شهید ،هر روز که پیش می ره شباهت‌هاش به شهید سیدابراهیم هی برام اشکارتر میشه ،ابوعلی واقعا استاد عملی اخلاق بود ، تنها فرق شهید ابوعلی و سیدابراهیم برای من قیافشون هست . خاطره ای از چند سال پیش... https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌺مصطفی در سن ۱۳ سالگی : "...زده بود تو خط شطرنج و به تیپش هم اهمیت میداد. به صورت حرفه ای بازی میکرد، جوری که مقام آورد ، هم توی شمال [دوران سکونت در بابل] هم توی شهریار ... از نظر درسی ، خوب بود ، ولی عالی نبود ... البته درسهایی که دوست داشت عالی بود. از همون اول با این مسئله مشکل داشتم! درسی که خودش دوست داشت، عالی میشد . خدا نکنه از درسی خوشش نمی اومد ... میگفت "ده باعزت کافیه ! درسهای شفاهیش رو دوست داشت ، ریاضیش خوب بود، اصلا زبان دوست نداشت . اصلا اهل دعوا نبود . ولی اگه کسی اذیتش می کرد ، امکان نداشت به سادگی بگذره! بیشتر دوست [و رفیق ] داشت [تا اهل] دعوا [باشه.]." 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
❤️خاطرات شهیدمصطفی صدرزاده❤️ ❤️ مصطفی توی سال 85 توی ستاد امر به معروف بود، کاری کرد که یک شبکه ماهواره ای رو توی شهریار گرفتن. 💠خاطره ای از امر به معروفش رو برام نقل کرده که براتون میگم 🌀شهریار اون زمان یه لاتی داشت به نام محمودخالکوب، که نیروانسانی با تیر زد تو پاش. این آدم سه برابر مصطفی بود، مصظفی میگفت یه بار من دم ایستگاه دیدمش بهش گفتم بیا بریم ببینم... میگفت منو پرت کرد، جوری که افتادم. 💢میخوام بگم مصطفی انقدر جرات داشت. ⚜یه لاتی هم بود که گرفته بودنش، مصطفی گفته بود دستش رو دستبند بزنید به دست من. که انقدر دستش رو کشیده بود که مچ مصطفی داغون شده بود، ولی یک بار ندیدم که ناله کنه... 💠 دورانی که مجروح بود هم هیچ وقت ناله نمیکرد. 🔰 یادمه روزای آخر با مصطفی رفتیم برای خرید دستگاه میوه خشک ، وقتی داشتیم با مردی که اونجا بود صحبت میکردیم، مصطفی خیلی پاهاش رو میخاروند. بهش گفتم مصطفی تو آبرو وحیثیت مارو داری میبری، هرجا میریم خودتو میخارونی . گفت به خدا قسم پاهام پر از ترکشه، اگه نخارونم نمیتونم آروم بگیرم. که اونجا من واقعا بغض کردم.😔 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ 🌹همین بریدنِ از دنیا به صورت کّرار اين باعث می شود به خدا نزدیکتر بشوی ...🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
💠🍃💠🍃💠🍃💠🍃💠🍃 💠🍃💠🍃💠🍃💠 💠🍃💠🍃 💠🍃 💠 : 🍃من متنفــــرم از انسان‌های سازشکار و بی‌تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند....😒 .ای کاش به خود می آمدند!😔 ❣از طرف من به جوان ها بگویید : 🍃چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است ، به پا خیزید و اسلام را و خود را دریابید ، نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود.....نه شرقی نه غربی»💪 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ دارت بازی 😍 با تعدادی از شهدا از جمله 😍 بعد مدت ها یه کلیپ دیده نشده از دیدیم خیلی کیف کردیم☺️☺️😊😊 😎😎😏😏 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
❤️بسم رب الشهداء و الصدیقین❤️ 🌹« و أفوض أمري إلى الله إن الله بصير بالعباد »🌹 معرفی مختصری از مدافع حرم 🌹🌹 فرمانده ی دلاور گردان خط شکن عمار لشکر فاطمیون با نام جهادی 🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂 تاریخ تولد: نوزدهم شهریور ماه 1365 محل تولد: شوشتر وضعیت تاهل: متاهل فرزندان نازنین به نام خانم 7 ساله و 6 ماهه 🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂 📖 یک برگ از خاطرات دفتر زندگی ❤️ 🌹 روزي كه متولد شد، براي چندمين بار مجروح و در همان بيمارستان بستري شده بود. سيد ابراهيم با هميشگي خود و برای فرار از نگاه پرستاران كه نگران سلامت ايشان بودند و با پهلويي تير خورده نزديك هفت طبقه به سمت طبقات بالای بیمارستان قدم بر داشت. تا هميشگي خود را نثار كند. ❤️ 🌹و قريب به هشت بار در راه دفاع از حريم اهل بيت با مجروحيت جسمش ،حريم حضرت زينب را بود... 🌹 شهادت در تاریخ : ظهر جمعه روز تاسوعا مصادف با آبان ماه 1394 🌹محل شهادت: شهر حلب واقع در سوریه 🌹مزار شریف شهید: گلزار شهدای بهشت رضوان کهنز ( ) 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🔴 شهید مورد علاقه : 🍂🍂🍂🍂🍂 🌹❤️ و یک دنیا معرفت ❤️🌹 و اما چقدر از تو نوشتن است كه سرمشق از انوار الهي داشتي.. ..شجاعت بي حد تو درس گرفته از علمداري بود كه تو فدايي شدي. وجودت مملو از عشق و احترام به پدر عزيز و مادر مهربانت، اخلاص عجيبت در كارها و رفتار زبانزد همگان بود و در نهایت همه ي وجودت را براي "خرج يك كاشي حرم بي بي كردي " اي ... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🔴🔴🔴 و مرام او ... از نگاه همرزم : یکی از مشخصات بارز شهید تاکید بر وقت بود، و مادر: تو را معرفي كرد آنچنان كه همه ميدانستند و تو رهبر و آقاي توست...پس اين تو بودي كه مردانه جلوي فتنه گران 88 حضور داشتي و حريم ولايت و كشور را جانانه مدافع بودي...و در عمل را عامل به حرف هستي كه در مرام به مانندش بودي 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ⬅️ روايتي از خواب شهيد ... در منزل تنها و در اتاقم حضور داشتم، مصطفی با و سرشار از خوشحالي و با تعداد زيادي نوشته شده، به پيش من آمد. همه سربندها روي شانه او بودن انگار که می خواست به همه، سربند اهدا كند 😔😔😔😔😔😔😔😔😔 دو بیتی که بر لبانش جاری بود آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ..... فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی ........ دیوانه که شد هر دو جهان را چه کند https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh