eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
199 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مصطفی صدرزاده
☑️ بخـش پنجـم ✍️✍️دوسوال که جوابشان باقی ماند ✍️ایشون ظهر تاسوعای سال۹۴در حلب سوریه به شهادت رسیدن
🌹بسم رب الشهدا🌹 به قلم بعد از طرح عملیات و بررسی و شناسایی منطقه،شب اول ماه رجب قرار شد عملیات بشه... با گردانها عازم نقطه ی رهایی شدیم یه پادگان ارتش بود که وقتی رسیدیم حدود یکساعت قبل از اذان مغرب بود. .بچه ها تا جمع و جور شدن، اذان شد چون مسیر عملیات طولانی بود و باید سریع حرکت میکردیم فرصتی برای اینکه از روی خطر جمعی غذا بخوریم نبود... همونجوری با پوتین و فرادا نماز رو خوندیم و بعضی هم ظرفهای یه بار مصرف غذا در حالیکه اینطرف و اونطرف میرفتن،در دستشون بود و هول هولکی و نصفه نیمه غذا رو خوردن و بعضی هم حتی فرصت شام خوردن پیدا نکردن... بعد سید ابراهیم گفت سریعتر نیروها رو حرکت بدیم. قرار شد از سه محور حرکت کنند... یه محور ما بودیم... یه سری جیره خشک که شامل چند دونه خرما، بیسکوییت،چند دونه شکلات و یه بطری کوچک آبمعدنی،توی نایلونهای اصطلاحا زیپ دار بود، بین بچه ها توزیع کردیم... طبق نقشه ای که داشتیم، باید حدود 20 کیلومتر راه رو با کلی تجهیزات طی میکردیم تا به نقطه ی مورد نظر برسیم... .هر نفر حدود 20 کیلو تجهیزات انفرادی، شامل جلیقه ی ضد گلوله، سرامیک،کلاه کامپوزیت،خشابهای اضافی، بمبهای دستی و...همراه داشت... همون ابتدای حرکت پس از طی حدود یک کیلومتر صدای انفجاری به گوش رسید (یکی از رزمنده ها پاش رفت روی مین ضد نفر و از مچ قطع شد)... .سردار حاج حسین بادپا فرمانده ی محورمون بود که همراه ما و با گردان ما بود... سید ابراهیم گفت فلانی تو ستون کشی، باید انتهای گردان رو داشته باشی و خودش طبق معمول سر ستون و جلودار بود... هر چی بهش گفتم منم با خودت جلو میام قبول نکرد و گفت همینی که میگم انجام بده... . خلاصه با اکراه قبول کردم و راه افتادیم... چون شب اول ماه قمری بود و تو آسمان تقریبا مهتابی نبود و ظلمت همه جا رو فرا گرفته بود و تنها نوری که وجود داشت، نور مردان خدا بود... به سختی حتی یک متری جلوت رو میدیدی،انتهای ستون که معمولا اونایی که توان کمتری داشتند عقب میموندن... و عوارض ناجور زمین مثل قلوه سنگها و پستی بلندی های شدید و همچنین تجهیزات سنگین کار رو خیلی دشوار میکرد ... 💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰 ✅کانال ( با نام جهادی )
◾️ سال گذشته در چنین شبی به دستور حاج معینی رفتم بحوث. بچه های فاطمیون را نفر به نفر گروهان به گروهان گردان به گردان و محور به محور طبق زمان بندی اعلام شده سوار بر اتوبوس و کامیون کرده و به منطقه عملیاتی محرم در غرب حلب اعزام کردیم در نهایت خودم آخرین نفر سوار بر ماشین فرهنگی و به سمت منطقه روانه شدم.... صبح قبل از طلوع آفتاب رسیدم خانات. .بدو ورود ، سید ابراهیم من رو به آغوش گرفت و گفت حاجی بریم دعوا... گفتم بریم.... . از جیبم پیشانی بند {لبیک یا خامنه ای} که از قبل برای سید کنار گذاشته بودم در آوردم و به پیشانی سید بستم... .بچه های یگان ویژه ناصرین که تعدادمان 23نفر بیشتر نبود، با تجهیزات کامل( آر پی جی، تیربار پی کا، قناصه و...) سوار ماشین فرهنگی که برای سید بود, شدیم. .من و سید روی سقف ماشینم نشستیم! علی اصغر گوشی را در آورد و شروع به مصاحبه کرد،: .حاج آقا سلام دم اول صبح، آقا کجا می روید؟ . گفتم روز دوم محرم و ما هم مثل امام حسین (روز دوم محرم ) وارد کربلا شدیم.... 🌷🌷🌷 ✅ کانال (با نام جهادی )
❤️ آغاز_کودکیِ_فرزندانمان ، بجای دعا برای پوشیدن لباس ،آرزوی دیدنِش رو تو لباس کفن رو از خدا براش بخواهیم. ⬅️بیاد مادر یکی از شهدای مرزبان نیروی انتظامی که فرمودند : ❤️⬇️ من وقتی پسرمو تو لباس کفن شهادت دیدم ، گفتم عزیزم دومادیت مبارک.🌹
انقدر درکش سخته؟
4.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ ☑️ 🔶🔸حجت الاسلام سائلی در روایتی ازقول آیت الله شب زنده دار درباره شام خصوصی خامنه‌ای میگوید: رهبری بشقاب خورشت را بخاطر داشتن (با توجه به گرانی‌ اخیر) برگرداندند.... ❌حالا خود روحانی که مسبب این گرانی هاست توی خونه 60 میلیاردی زندگی میکنه 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات به نیت شهدا...😊 امشب شهدا مهمان ارباب هستن مایادشون کنیم اوناهم مطمئننا مارو یاد میکنن...❤️ به نیت سه تن از شهدا...👇👇👇 🌹🌹 🌹🌹 🌹🌹 تعداد صلوات هاتون رو به ایدی زیر اطلاع بدید ممنون🙏 @shahid_sadrzadeh
🔴 نامه جالب و سرگشاده کارمند اورژانس قم از حضور طلاب در بیمارستان‌ها! ♦️ ...وقتی بمب خبری گسترش شدید در قم منفجر شد، خانواده، دوستان و نزدیکان، همه واکنش نشان دادند و نگران حال من شدند. خیلی ها بهم گفتن جانت مهمتر است از شغلت! و میخواستند که ترک پست کنم! از بس نگرانم بودند یادشان رفت که من نه تنها منبع درآمد و امرار معاش خانواده‌ام، دریافتی از این شغل درمانی است، بلکه متعهد هستم به حضور! ♦️ اما در این روزها افرادی رو دیدم، که بدون نصب اتیکت و نام و نشان، بدون هیچ تظاهر و ریا و منت، کار و خانواده خودرا ترک کردند... اما بجای گریز از مهلکه و پناه بردن به فضای امن تر، به خط مقدم درگیری با بیماری کرونای بیمارستان‌های سانتر کرونا آمدند... هرکاری که از دستشان برمی‌آمد، از جابجایی بیماران کرونایی در تخت... تا بردن آنان برای انجام تصویربرداری ها و سی تی اسکن ها و جابجایی نمونه های آزمایشگاهی... تا گندزدایی تخت ها و فضا عمومی اتاق ها و تهیه ویلچر و جابجایی بیماران و کمک به حراست و انتظامات بیمارستان و کمک به خدمات و دستگیری از بیماران نیازمند کرونایی و ایجاد ارتباط بین خانواده های نگران خارج از بخش قرنطینه بابیمار...(چون حضور همراه کنار بیمار ممنوع شده بود) تا رساندن وسایل و لوازم مورد نیاز برای بیماران در فضای قرنطینه... ♦️این که همگی طلبه‌های حوزه‌های علمیه قم بودند، گاه که بیماران متوجه می شدند اینها که درسکوت و آرامش و با محبت، فقط دارند خدمت میکنند؛ کمک پرستار، نیروی خدماتی یا همراه بیمار...نیستند بلکه طلبه هستند، دست به دعا بر می‌داشتند... ♦️ دلداری این روحانیون، هم به بیمار وهم به خانواده ها، واقعا تاثیر شگرفی در اون لحضه بحرانی داشت. ♦️ بدور از همه تملق‌ها و اغراق‌ها، اصلا قصد چاپلوسی ندارم، اما در خدمت دکتر عاملی -متخصص طب اورژانس- بودم که میگفت درسهای زیادی از این عزیزان گرفتم، چقدر بی منت، ایثار رو به تصویر کشیدند. ♦️حاضرم قسم بخورم که مواردی از خدمتگزاری این عزیزان شاهدبودم که اگر کسی جایی برایم تعریف میکرد که گروهی آخوند، اینچنین فداکاری میکردند، شاید تمام و کمال، حرفش را باورنمیکردم! ♦️ این دوستان که اکثراً متاهل و صاحب فرزند هستند، شب تا صبح را بدون استراحت، در کنار بیماران کرونایی سپری کردند. ♦️آقای بشارتی -از کارشناسان اتاق عمل- می‌گفت اینقدر از آخوندها برایم بدگفته‌اند و در ذهنم تصویر بدی ازشون ساخته شده که وقتی این افراد که حتی از نصب اتیکت و انداختن عکس هم خودداری میکردن را دیدم، به شدت حیرت کردم و تصویری از نهایت سادگی و یک در ذهنم نقش بست. ♦️ کاش این فرهنگ احساس وظیفه و خدمت رسانی در دیگر اقشار هم به همین اندازه تقویت میشد. ♦️ زیرا مطمئن هستم این حس و حال از روی جوگیری و یا تظاهر، بوجود نیامده بلکه حاصل فرهنگ حوزوی و کار فرهنگی عزیزانی در آن محیط معنوی بوده است. ♦️ من بعنوان یکی از عوامل کادر درمان، از گروه جهادی طلاب جوان و امدادگران جهادی که در این ایام کنار ماهستند کمال تشکر رو دارم و بهشون دستمریزاد میگم. ✍️ حمید شیرانی از اورژانس بیمارستان شهید بهشتی قم